نویسنده: فريدون حسن
بدون آنكه بخواهيم منكر زحمات و تلاشهاي كسي شويم يا اينكه بخواهيم تأثير حضور بازيكني را در موفقيتهاي چند سال اخير واليبال ايران ناديده بگيريم و چشم روي آن ببنديم بايد اذعان كنيم كه تيم ملي واليبال ايران در آستانه وقوع يك اتفاق خوب و مثبت قرار دارد.
بهرغم تمام تلاشها و زحمات برخي بازيكنان بزرگ تيم ملي در سالهاي اخير، بر كسي پوشيده نيست كه ايجاد باند، مافيا يا هر چيز ديگر از اين دست آفت يك تيم ورزشي محسوب ميشود، آفتي كه ميتواند خرمن محصول يك تيم را به آتش بكشد، آفتي كه به نظر ميرسيد واليبال ايران با آن روبهروست، آفتي كه حتي نسخههاي درماني اسلوبودان كواچ و رائول لوزانو نيز نتوانست درماني براي آن باشد و در نهايت حكم به رفتن آنها داد.
روزهاي ابتدايي حضور كولاكوويچ هم ميشد ردپاي اين آفت مهلك را در نوع سخن گفتنها، رفتارها و برخوردهاي برخي مشاهده كرد، نشانههايي كه اين نگراني را ايجاد كرده بود كه كولا خيلي زودتر از آنچه تصورش ميشود به سرنوشت دو مربي قبلي دچار شود، اما بازي سوم ايران در هفته اول رقابتهاي ليگ جهاني و شكست دادن لهستان مدعي و مغرور آن هم توسط جوانان پشت خط مانده نه تنها شور و شوق را دوباره به جامعه واليبال برگرداند بلكه ثابت كرد كولاكوويچ راه مبارزه با اين آفت را خوب بلد است. مرد صرب نيمكت تيم ملي ايران بعد از دو شكست برابر ايتاليا و برزيل آن هم با وجود بهرهگيري از بزرگاني چون معروف و عادل غلامي در بازي سوم رو به عادت مشهور خود آورد. كولاكوويچ به جوانان ميدان داد، ستارهها را روي نيمكت نشاند و با راهنمايي درست مرداني چون معنوينژاد، فائزي و مسعود غلامي كاري كرد كه به جرئت ميتوان گفت از عهده تركيب دو ديدار قبلي برنميآمد.
حالا اما بعد از پايان مسابقه با لهستان حرف از ايجاد حاشيه توسط برخي معروفين و ستارههاي تيم ملي در ميان است، برخي كه فكر ميكنند بزرگتر از نام تيم ملي ايران هستند، برخي كه تصور ميكنند بايد باشند تا گره كار تيم ملي باز شود. كولاكوويچ اما مشهور است به جوانگرايي و ساختن تيم روي اعتماد به جوانها اين كار را قبلاً انجام داده و در رويارويي با لهستان نشان داد ميتواند در تيم ملي ايران نيز آن را تكرار كند. بنابراين نگراني و دغدغهاي بابت حاشيهسازيهاي برخي وجود ندارد. بچههاي پشت خط مانده ثابت كردند كه ميتوانند از عهده كارهاي سخت برآيند نه با معروفيت و اسم بلكه با نشان دادن تواناييها و قابليتهايشان و اين شد كه حالا برخيها بايد نگران باشند، نگران اينكه واليبال ايران اينقدر پوياست كه به راحتي قلم قرمز روي نامشان بكشد. البته در اين ميان نگرانيهايي هم وجود دارد، نگراني بابت برخي حمايتها از داخل تيم، از فدراسيون و حتي برخي افراد بانفوذ از خاطيان و حاشيهسازان، حمايتهايي كه پيش از اين وجود داشته و موجب وقيحتر شدن اين افراد شده است.
هرچند كه كسب پيروزي مقابل لهستان نقشههاي اين افراد و حاميانشان را نقش بر آب كرده است، اما به نظر ميرسد فدراسيون واليبال بايد بهطور تمام قد و قاطع در حمايت از برنامههاي سرمربي تيم ملي اعلامنظر كند و با خاطيان و آنها كه فكر ميكنند ميتوانند به جاي همه براي تيم ملي تصميم بگيرند برخورد كند تا اتفاقات تلخ دو دوره اخير ليگ جهاني براي ايران تكرار نشود. فدراسيون واليبال و شخص داورزني بايد توجه داشته باشند كه بازيكنسالاري به هر شكل آن مغموم و محكوم به شكست است. اتفاقات حاشيهاي هفته اول ليگ جهاني در ايتاليا بايد مديريت و با عوامل ايجاد آنها برخورد قاطع شود. حتي ميتوان كار را يكسره كرد و همانطور كه يكبار به جوانها اعتماد كرديم دوباره آنها را راهي ميدان كنيم و بقيه را كنار بگذاريم، چراكه اگر بنا به عدم نتيجهگيري است كه با ستارههايمان هم باختيم پس چرا به آنها ميدان بدهيم. يكي ميخواهد پروازي باشد و ديگري همهكاره تيم، بايد جلوي چنين تفكراتي ايستاد. كولاكوويچ نشان داد كه راه مبارزه با بازيكنسالاري را خوب ميداند، پس بايد از او حمايت كرد. حالا هر كه ميخواهد مقابلش باشد از مسئولان تيم گرفته يا بازيكنان افسار گسيخته.