نبود تماشاگران پرسپوليس از لحاظ انگيزشي روي عملکرد بازيکنان تأثيرگذار بود، اما با اين حال اين مسئله به تنهايي دليل تساوي پرسپوليس و عدم کارآيي اين تيم نبود. متأسفانه پرسپوليس در مصاف با لخويا در خط هافبک طراوت لازم را نداشت و همين مسئله باعث شده بود در خط حمله نيز نتيجه لازم را نگيرد. با وجود اينکه در ابتداي فصل انتقاداتي به عملکرد کمال کاميابينيا صورت ميگرفت، اما نبودش در اين ديدار تأثيرگذار بود. برانکو ميتوانست وحيد اميري را در ميانه ميدان قرار دهد و از وجود عليپور در خط حمله پرسپوليس بهره بگيرد. لخويا در ديدار مقابل پرسپوليس به آن چيزي که مدنظرش بود دست يافت و حالا به دنبال اين است تا در بازي برگشت نتيجه لازم را کسب و صعود خود را قطعي کند.
از طرفي طارمي در بحث زدن پنالتي مقصر نيست و برانکو تشخيص داد که او بايد زننده پنالتي باشد. مطمئناً برانکو در تمرينات تشخيص داده که با توجه به ويژگي رواني و انگيزه بالاي طارمي براي گلزني او زننده ضربه پنالتي باشد که به نظر من مرتکب اشتباه شد. طارمي بازيکني است که هر وقت گلزني ميکند از لحاظ رواني بهتر بازي ميکند، اما با توجه به پنالتي چيپي که در ديدار با الريان قطر از دست داد و ضربه روحي و رواني که از اين اتفاق خورد، بهتر بود بازيکن ديگري پنالتي را بزند. اين مسائل تشخيص مربي است و اگر برانکو به جاي کمک به آقاي گل شدن طارمي، به فکر تيم و برد بود، بهتر ميشد. در ديدارهاي حذفي بايد از فرصتها بهترين استفاده را برد. با اين وجود پرسپوليس با توجه به مهرههاي خوبي که در اختيار دارد توانايي اين را دارد در زمين حريف بهتر بازي و صعود خود را قطعي کند. اين مهم به شرطي حاصل ميشود که برانکو برخلاف آنچه كه ما در ديدارهاي حساس از او نديديم در اين ديدار آرايش بهتري را انتخاب و در مهرهچيني دقت کند. بايد تمام مهرههاي تأثيرگذار در ترکيب قرار بگيرند و اين مهم حتي ميتواند منجر به برتري پرسپوليس شود. سرخپوشان بايد جسورتر و با قدرت بالا بازي و در کارهاي ترکيبي بهتر عمل کنند. لخويا تيمي تمام حرفهاي است و در بازي رفت نيز تمام راههاي نفوذ را بسته بود، اما اين دليل نميشود که پرسپوليس هجومي بازي نکند.