حسن روانشيد*
ورود بخش خصوصی به حفاظت از میراث فرهنگی 15 سال پيش با خانهاي ميراثي كه به هتل رستوران سنتي تبديل شد و حمام تاريخي جارچيباشي در كوچهباغ قلندرها و درست در كنار مسجد جورجير (مسجد جوجه) كه از كوچكترين و جمعوجورترين مساجد ايران است و در كنار مسجد بزرگ، وسيع و تاريخي حكيم اصفهان قرار دارد شروع شد كه بدين ترتيب بخش خصوصي به كمك دولت بشتابد و از انهدام آثار تاريخي فراواني كه در محدوده شهر اصفهان واقع و در حال نابودي است و به روايتي عدد شناختهشده آن به 6 هزار اثر ميرسد، جلوگيري كند!
اين روند كه در آغاز به همين دو مورد ختم شده بود چند مدتي راكد ماند اما در چند سال گذشته و براثر ركود و بيكاري توسط فارغالتحصيلان مرتبط با رشتههاي گردشگري پررنگتر شد تا جايي كه ميراث فرهنگي و گردشگري اين استان را آرامآرام به حاشيه فرستاده و بخش خصوصي، دستاندركار بازسازي، ايجاد رستوران و هتل در خانههاي قديمي شدند. البته اين پروسه در پايتخت و بعضي از شهرهاي كشور ازجمله يزد نيز شيوع پيدا كرد اما با توجه به توريستي و تاريخي بودن كلانشهر اصفهان كه در زمان حكومت سلسله صفويه پايتخت ايران بوده است و همچنين آمار گسترده خانههاي قديمي در اين محدوده رويكرد سرمايهداران به اينسو جلب شد. علاوه بر آن معافيتهاي موجود پيرامون خدمات سياحتي و حفاظت از ميراث فرهنگي و تسهيلاتي كمبهره كه از طريق بانكهاي كارگزار ارائه ميشود و همچنين درآمد جذاب و سريعي كه ميتوان از اين امكانات پيشساخته آماده به دست آورد از انگيزههاي ديگر اين گروه بود. هماكنون تعداد بسياري از اين خانهها در نوبت واگذاري به بخش خصوصي و تجهيز بهمنظور ايجاد هتل و رستوران هستند كه بدين ترتيب مسئوليتهاي ميراث را خواهند كاست اما نبايد فراموش كرد در پشت اين درهاي بسته و محيطهاي زيبا و دلانگيز خانههاي تاريخي كه روزگاري مهد اسلام و ارزشهاي معنوي ساكنان آن بودهاند، چه ميگذرد و گروههاي مختلطي كه از داخل و خارج از كشور براي چند صباحي مقيم آن ميشوند چه برنامههايي را رقم ميزنند؟ اصل عمل بالنفسه درست و منطقي به نظر ميرسد كه ميتواند علاوه بر حفاظت و حراست از اين يادگارها به كسب و جلب ارز و كارآفريني تبديل شود اما نبايد از ياد برد كه اگر قرار باشد معتقدات در پشت اين درها و محيطهاي بسته ملعبه دست اين و آن قرار گيرند، هر آنچه كه امتياز داشته باشد پشيزي نميارزد! رونق بخشيدن به اقتصاد بيمار خوب است اما نه به هر قيمت و شرايطي! در اين مجموعههاي مسكوني تاريخي، روزگاري مجالس روضهخواني و عزاداري برگزار ميشده و امروز پايگاه اجراي بهاصطلاح موسيقي سنتي است در حاليكه آلات آن از سهتار، سنتور، ويلن، فردوسيخواني و پردهگرداني به گيتار، جاز، پيانو و ارگ تبديل گرديده است و كافههاي مستقر در آن بهجاي چاي قندپهلو و ديشلمه، كاپوچينو، كافه گلاسه و قهوه تلخ ارائه ميدهند! و غذاخوريهاي آن نيز پيتزا و لازانيا را جانشين كوفتهتبريزي، باقلاقاتق، برياني و خورشت ماست كردهاند! اين خانههاي تاريخي نهتنها ميعادگاه فرهنگدوستان و برگزاركنندگان شبشعر، نمايشگاه نقاشي و هنرهاي دستي نشده بلكه بوي تعفن مدهاي روز اجقوجقي و غربزدگي و بيحجابي فضاي آنها را پر نموده است! گروههاي رپ را تحت عنوان برگزاري جشن تولدهاي خانوادگي! به اينسو سوق داده تا پارتيهاي پشت پرده را در آن برگزار كنند!
در يكي دو سال اخير تعدادي از خانههاي تاريخي مستقر در محله قديمي جلفا كه سكونتگاه عمده ارامنه ايران است به همين كابارهها تحت عنوان شربت خانه تبديل شده كه آرامش ساكنان اين منطقه را نيز به كلي مختل كرده است. يكي از ارامنه ساكن در كوچه قديمي سنگتراشهاي غربي ميگفت: ديگر راه گذري در كوچههاي فرعي و بنبستهاي اين منطقه براي عبور و مرور مقيمان بومي آن پيدا نميشود! وجود دهها خانه سنتي كه به رستوران تبديل شده آرامش اهالي را منغص كرده و خواب و آسايش شبانهروزي را از آنها ربوده است. منطقه تاريخي جلفا كه يادگاري از دوران صفويه است، بهمرور زمان به ناحيهاي پرترافيك تبديل شد و نوستالژيهاي خود را از دست خواهد داد. معلوم نيست نقش ميراث فرهنگي در اين زمينه نوظهور چه ميتواند باشد؟
*روزنامهنگار پيشكسوت