نويسنده: حسين بهلولي
افسردگي به وسيله عوامل مختلفي در زندگي فرد بروز پيدا ميكند. گاهي اوقات به صورت يك واقعه تلخ يا سوگ و شكست و... در مراحل مختلف زندگي بروز پيدا ميكند. از افسردگي در روانشناسي به سرماخوردگي روان ياد ميشود و ممكن است در مراحل زندگي هر كداممان اين حالت رخ دهد. خيلي از افراد را مشاهده ميكنيم به علت افسردگي خلقشان پايين ميآيد و ميل به كار ندارند و دير از خواب بيدار ميشوند. اين بيماري به ويژه ممكن است بسياري از افراد سالمند را دچار كند، پس خوب است افسردگي و علائم و درمان آن را بشناسيم و به كار بگيريم تا به جنگ افسردگي برويم.
معمولاً افراد افسرده در زندگيشان به دليل بيحوصلگي ديگر هيچ هدفي را دنبال نميكنند يا بيميل هستند. براي رفع اين حالت بهترين راه حل ضد همين رفتار است. يعني براي زندگي خود هدف تعيين كنيد و البته نياز نيست اهداف بزرگ را اول به كار گيريد. از آنجايي كه افراد خلق افسرده ميل به انجام عمل براي تحقق اهداف ندارند، كوچكترين شكست ميتواند برايشان بد جلوه كند. به همين خاطر بهتر است از اهداف كوچك شروع كنند و مرحله مرحله به سوي اهداف بزرگتر بروند و موفقيت در هر هدف ميتواند آنها را تقويت كند و از لحاظ خلقي و رواني بهتر شوند.
فعاليتهاي بدني يكي ديگر از عواملي است كه ميتواند روي افسردگي تأثير مثبت بگذارد. ورزش كردن يكي از عواملي است كه معمولاً در تمام درمانها از آن استفاده ميشود. حال ورزش و فعاليت بدني از يك پيادهروي ساده ميتواند شروع شده و بسيار ميتواند براي افراد مفيد باشد.
افراد افسرده شكست را از همان اول پذيرفتهاند و نااميد هستند. اين يك باور غلط است و بايد با آن مبارزه كرد و نبايد بگذاريد اين باورهاي منفي همواره به ذهنتان خطور كند.
از ديگر عواملي كه روي افسردگي تأثير ميگذارد كارهاي استرسزا است. بايد سعي شود تا از كارهاي استرسزا به دور باشند. برخي كارها ميتواند استرس فرد را زياد كند و اين استرس روي روان او تأثير منفي بگذارد. اگر كاري پراسترس براي فرد است سعي كند برايش برنامهريزي داشته باشد.
يكي از راههايي كه ميتواند براي فرد مؤثر باشد اين است كه اطلاعات راجع به بيماري افسردگي كسب كند زيرا اطلاع داشتن راجع به آن باعث ميشود ديگر افكار تخريبكننده نسبت به بيماري نداشته يا از بيماري خود غول هفت سر نسازد.
يكي از باورهاي غلط افراد افسرده اين است كه اگر از سيگار زياد يا مواد مخدر استفاده كنند ميتواند خلق آنها را بهتر كند. در صورتي كه اين كار باعث ميشود آسيبهاي ديگر آنها را تهديد كند. مواد مخدر شايد حال آنها را دگرگون كند اما اين حالت كوتاهمدت است و به تدريج باعث ميشود به مواد وابسته شوند و اين اشتباه باعث بروز اشتباهات ديگر خواهد شد.
تنهايي در افسردگي تأثير بسزايي دارد. وقتي افراد تنها ميمانند افكار مأيوسكننده به سراغشان ميآيد و اين افكار باعث ميشود روي روند درمان تأثير بگذارد. بهترين راه اين است كه با ديگران ارتباط برقرار كنيم.
اين ارتباط برقرار كردن و جلوگيري از تنها نبودن باعث ميشود به افكار نااميدانه فكر نكنيم و اينكه ديگران ميتوانند باعث تقويت و كمك در جهت بهبوديمان شوند. مثلاً با ديگران به فعاليتها و تفريحات گروهي پرداختن مثل رفتن به پارك، سينما و كوه ميتواند در روحيه افراد تأثير بسزايي داشته باشد.
خانوادهها ميتوانند در درمان و كمك بيماران افسرده بسيار تأثيرگذار باشند و حمايت آنها از اين افراد بسيار ضروري است. امكان دارد در بعضي از خانوادهها فردي از افسردگي رنج ببرد، پس بايد آنها را حمايت كرد و به آنها انرژي مثبت داد و تقويت كرد. حمايت همهجانبه باعث ميشود احساس تنهايي در آنها از بين برود. فراموش نكنيم كه هسته اصلي در حمايت از بيماران افسرده خانوادهها بوده و اين مورد بسيار قابل اهميت است.
مقوله ديگري كه با آن روبهرو هستيم افسردگي فصلي است. در اين نوع افسردگي فرد در هر سال معمولاً در يك فصل معين مثلاً فصل پاييز دچار افسردگي ميشود.
فرد معمولاً علائمي مانند علائم افسردگي را در آن فصل معين ميگيرد. از جمله علائمي كه ميتوان در افسردگي فصلي نام برد افزايش وزن، اشتهاي زياد، عدم تمركز، تحريكپذيري عصبي، زودرنجي و ميل داشتن به تنهايي است كه در افراد افسرده مشاهده ميشود.
براي افسردگي فصلي ميتوان راهكارهايي را نيز توصيه كرد كه مشابه درمان افسردگي است.
اينكه بايد سعي كنيم به فعاليتهاي گروهي بپردازيم و بيرون برويم و براي كاهش وزن، رژيم غذايي متعادل را بگيريم. بايد سعي كنيم از خانه بيرون برويم و پيادهروي كنيم، حتي در هواي ابري يا باراني سعي كنيم پيادهروي داشته باشيم كه بسيار مفيد خواهد بود. دارودرماني در موارد افسردگي با تشخيص روانپزشك در كنار روشهاي درماني مفيد خواهد بود چراكه در بعضي از موارد خلق افسرده بسيار شديد و تجويز دارو براي بيماران بسيار مفيد است.
با يك روانشناس براي درمان افسردگي صحبت شود چون كادر درماني روانشناس و روانپزشك براي افسردگيهاي شديد بسيار مفيد خواهد بود. آنها با دادن برنامه و با نظم دادن به روند درمان در كنار راهكارها ميتوانند براي روند درمان مفيد باشند.
روانشناس و روانپزشك در كنار هم در جهت سلامتي فرد مفيد خواهند بود و آنها با حمايت خانواده فرد افسرده ميتوانند كمك شاياني به درمان افسردگي كنند.
حرف آخر اينكه براي درمان افسردگي اين نكته را بايد بدانيم كه در هر بيماري پيشگيري بهتر از درمان بوده در مورد افسردگي نيز به همين منوال است. پس استفاده از مهارتهاي گفته شده حتي اگر علائم افسردگي نيز در فرد موجود نباشد، ميتواند بسيار مفيد باشد، زيرا اين مهارتها باعث شادابي و تقويت روحيه افراد ميشود و فرد ميتواند روز را پرانرژي و شاداب شروع كند و از مبتلا شدن به افسردگي جلوگيري نمايد.