کد خبر: 853387
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
سالمندي دوران رخوت و بيهودگي نيست
بدون شك موضوع سالمندي در كل تاريخ بشري كم و بيش كانون توجه همه به خصوص دانشمندان و انديشمندان و بزرگان زمان بوده است...
نويسنده:  اكرم آشتياني*
 
 
بدون شك موضوع سالمندي در كل تاريخ بشري كم و بيش كانون توجه همه به خصوص دانشمندان و انديشمندان و بزرگان زمان بوده است. واژه پيري در هر زبان و در هر فرهنگي به اشكال گوناگون مورد بررسي و تبادل نظر قرار گرفته است و هر جامعه‌اي تعريف به‌خصوصي از پيري ارائه مي‌دهد. مهم‌ترين شاخصه و دليل مطالعه و درك اين فرايند مهم اين است كه اكثر افراد را با چالش‌ها و سازگاري‌هايي درگير و مواجه مي‌سازد. البته هستند كساني كه عمرشان كفاف نمي‌دهد و دست تقدير نمي‌گذارد كه دوران پيري را تجربه كنند. بنابراين شناخت ويژگي‌هاي پيري و ترسيم و تدبير راه‌هاي مناسب مواجه شدن با آن، براي حفظ سلامت جوامع انساني ضروري است. در عين حال، ناديده گرفتن اين مقوله و از ياد بردن اين برهه از زمان نه تنها خوب نيست بلكه مي‌تواند اثرات بسيار بدي در جامعه داشته باشد. بايد دانست كه همواره مهارت‌هايي براي آموختن و دانستن و چالش‌هايي براي مسلط شدن بر مشكلات دوران سالمندي وجود دارند. بدانيم كه اميدوار بودن و آينده‌نگر بودن ما بر سلامت روح و روان، جسم و جان ما و نگرش ديگران درباره ما تأثير مي‌گذارد.
         
 
مشكلات جسماني و رواني دوران پيري
 
 
 
پيري را مي‌توان با دو مشكل كلي و اساسي همراه دانست. مشكل اول مي‌تواند جسمي باشد كه امري كاملاً طبيعي است چراكه به مرور زمان بدن فرسوده مي‌شود و رمق انسان از بين مي‌رود و ديگر نمي‌توان مثل گذشته چابك بود. اين معضل كاملاً اجتناب‌ناپذير است چون با بالا رفتن سن همه افراد را درگير مي‌سازد. آرتروز، پوكي استخوان، برهم خوردن نظم دستگاه گوارش، مشكلات چشمي از جمله آب مرواريد، آب سياه و مشكلات شنوايي، سرطان سينه كه بيشتر در خانم‌ها رايج است، سكته قلبي و مغزي و نارسايي‌هاي آن و سكته مغزي از شايع‌ترين موارد اين دوران و از دلايل سپردن افراد سالمند به خانه سالمندان است. در رابطه با مشكلات و مسائل جسمي بايد گفت اين عوامل مي‌تواند احساس كفايت افراد سالمند را تضعيف كند. غالباً سالمندان به علت پيري و تصورات قالبي، بازنشستگي اجباري و افت جسمي، از مبارزه براي رسيدن به احساس كفايت و خودكارآمدي محروم هستند.
 
 
 
مشكل بعدي كه مي‌تواند روح و روان هر انساني را در دوران پيري درگير سازد مشكل روان‌شناختي افراد سالمند است. در اين دوران افراد سالمند احساس خودكم‌بيني و عدم عزت نفس دارند. البته در بسياري از جوامع افراد سالمند از احترام و منزلت بسيار بالايي بر‌خوردارند، اما بر عكس آن هم وجود دارد كه به افراد سالمند به چشم يك فرد از كار افتاده و دست و پا گير مي‌نگرند. احساس بي‌قدرتي در اكثر سالمندان به وفور ديده مي‌شود. البته اين به اين معنا نيست كه آنها از عهده كارهايشان بر‌نمي‌آيند، بلكه چون از نظر جسمي فرتوت شده‌اند ديگر توان انجام بسياري از كارها را ندارند. در كل بايد يادمان باشد كه در اين مورد چيزي نگوييم كه آنها از ما دلخور شوند و به دل بگيرند چراكه بار رواني واژه پيري خود مي‌تواند سالمندان را دچار معضل سازد حتي بايد سعي كنيم آنان را با الفاظ مناسب صدا وخطاب كنيم.
 
 
دوران نشستن در بازنشستگي
 
 
معضل و مشكل مهم ديگري كه دوران سالمندي را تحت‌الشعاع خود قرار مي‌دهد بازنشستگي است. آنان زماني خود را باكفايت مي‌ديدند و براي خود ابهت و ارزشي داشتند، اما تصور بازنشستگي اين كفايت و لياقت را از آنان گرفته است كه البته در اين زمينه سخت در اشتباه هستند. حتي در بعضي مواقع اين بي‌كفايتي را به زماني كه رئيس خانه بودند هم ربط مي‌دهند و اينكه حالا ديگر اعمال نفوذي ندارند.
 
 
 
 
 بازنشسته‌ام  ولي  ننشسته‌ام
 
 
 
در كل اين تغييرات چون فرد را از اجتماع دور مي‌سازد مي‌تواند زيان‌بخش و مضر باشد. البته با توجه دقيق‌تر به سالمندان مي‌توان اين مشكلات را برطرف كرد. در كل بايد بتوانيم راه حلي پيدا كنيم كه افراد سالمند، روابط اجتماعي و شخصي‌شان كه ارزشمند است را از دست ندهند، چراكه اگر اين طور شود به مرور زمان منزوي شده و دست به كارهايي مي‌زنند كه در فكرمان هم نمي‌گنجد. در واقع آنان بايد بدانند كه دوران بازنشستگي دوران نشستن و رخوت نيست.
 
 
همه چيز به نگاه شما بستگي دارد
 
 
در بررسي‌ها نشان داده شده كه با تمام مشكلات و معضلاتي كه سالمندان در دوران سالمندي خود دارند باز بسياري از افراد سالمند ديد مثبت‌تري نسبت به زندگي و اطراف خود دارند. اساساً هر ديدي كه ما در دوران جواني و ميانسالي خود نسبت به پيري داريم همان برايمان محقق مي‌شود. اگر در اين افكار هستيد كه دوران پيري يك دوران كاملاً منفي و پر از استرس و ناتواني و از كار افتادگي است، مطمئناً به همان مشكل دچار مي‌شويد اما اگر بر اين ايده و عقيده هستيد كه دوران پيري جنبه‌هاي مثبت دارد و اگر انعطاف‌پذير باشيد، مسلماً كمتر دچار يأس و نااميدي مي‌شويد. بنابراين بهتر است با يك ديد مثبت و باز و با عزت نفس قوي به دوران پيري نگاه كنيد كه بعداً با مشكل مواجه نشويد و از آن لذت ببريد.
 
 
در واقع واژه پيري به زماني اطلاق مي‌شود كه شخص پا را فراتر از سن 65 مي‌گذارد و دوراني است كه افراد، بسياري از فعاليت‌هاي روزمره خود را ناخودآگاه از دست مي‌دهند. در برخي هم استعدادها و توانايي‌ها كاهش پيدا مي‌كند. در حقيقت پيري براي بعضي از افراد يك معضل به تمام معنا مي‌باشد چراكه اين افراد وقتي مي‌بينند كارهايشان طبق قبل پيش نمي‌رود يا اينكه به خواسته‌شان نمي‌رسند ناخودآگاه افسرده مي‌شوند. نااميد شدن براي اين گونه افراد سمي كشنده مي‌باشد. البته براي بعضي افراد هم پيري كمتر نگران‌كننده و ناخوشايند است چراكه با اين دوره از زندگي خود را وفق مي‌دهند و پيري را درك مي‌كنند و اين باور را دارند كه بالاخره يك روز همه پير مي‌شوند.
 
 
واژه پيري و مرگ دو واژه‌اي هستند كه گريبانگير همه مي‌شود. اين دو مقوله عوامل اجتناب‌ناپذيري هستند كه انسان‌ها با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند. البته درست است كه بعضي از ما انسان‌ها نتوانيم واژه پيري را براي خود هضم كنيم اما ناخودآگاه با آن روبه‌رو مي‌شويم و بايد آن را قبول كنيم. به هر حال مهم نگاه ما به دوران پيري است كه تا حد زيادي به ما كمك خواهد كرد.
 
 
فراموش مي‌كنند، فراموششان نكنيم
 
 
مشكل اساسي ديگري كه براي افراد سالمند و پير اتفاق مي‌افتد اين است كه آنان با مشكلات ذهني فراواني مواجه مي‌شوند، چراكه بعضي از آنان حتي قادر نيستند كارهاي روزمره خود را درست و صحيح انجام بدهند و براي انجام دادن آن به كمك ديگران نيازمند هستند زيرا دچار فراموشي مي‌شوند ولي ما نبايد آنها را فراموش نكنيم. در اكثر فرهنگ‌ها اين چنين جا افتاده است كه پيران فراموشكار هستند و نمي‌توانند كارهاي خود را به راحتي گذشته انجام بدهند. در نتيجه ديگر ارج و قربي ندارند. واقعيت اين است كه امروزه افراد سالمند رضايتي كه در گذشته از رئيس بودن خود داشته‌اند را ديگر ندارند و تمامي اين تغييرات باعث مي‌شود كه پيران احساس بي‌كفايتي بكنند. چون اين افراد از جامعه دور مي‌شوند مي‌تواند براي فرهنگ و اجتماع آن جامعه مضر تلقي شود چراكه جامعه به تجربه بزرگ‌تر‌ها نياز مبرم دارد. افراد سالمند بايد هميشه و همه جا ارج و مرتبه خود را حفظ كنند در غير اين صورت منزوي مي‌شوند و گوشه‌گيري و كنج نشستن اين افراد مساوي با افسردگي و منزوي بودن آنان است. فراموش نكنيم افراد سالمند از حرمت بسيار بالايي برخوردار هستند. آنان به عنوان بزرگ خانه ارزشمند هستند و به دليل تجربه و بزرگي‌شان براي همه مقبول هستند.
 
 
مهم‌ترين كاري كه براي سالمندان بايد انجام داد اين است كه به آنان بقبولانيم با واژه پيري كنار بيايند و طرز صحيح مواجهه با آخرين دوران زندگي را درك كنند. اگر افراد بدانند كه روزي پير و از كار افتاده مي‌شوند، و اين نگرش را داشته باشند كه در آينده احتمال اينكه با مشكلاتي روبه‌رو شوند وجود دارد، مي‌تواند آنان را در برخورد با اين دوران بسيار كمك كند. شرايطي فراهم كنيم تا آنان درك كنند احترامشان هميشه سر جايش است و ارزش و حرمت آنان به داشتن پول و قدرت نيست بلكه به اين است كه آنان هميشه براي افراد ديگر ارزشمند بوده و هستند.
 
 
 بازنشسته‌ام  ولي  ننشسته‌ام
 
 
مورد ديگر اينكه افراد سالمند بايد بين ناتوانايي‌هاي جسماني خود و داشتن بيماري‌هاي مختلف ارتباط معناداري پيدا بكنند. بايد بدانند كه ديگر نمي‌توانند بعضي از كارها را به تنهايي انجام بدهند و اين فكر را نكنند كه چون نمي‌توانند اين كارها را درست انجام بدهند پس ديگر ارزشي ندارند. افراد بايد سالمندي را به عنوان يك امري طبيعي بپذيرند و قبول داشته باشند. آنان بايد بپذيرند كه پيري زمان گوشه‌گيري آنان نيست و نبايد خود را از گردونه زندگي كنار بكشند. بلكه بايد سعي داشته باشند كه اوقات خوب و پر از آرامشي را براي خود برنامه‌ريزي كنند و اوقات تنهايي خود را با ورزش كردن و كتاب خواندن پر كنند.
 
 
يكي از بهترين كارهايي كه افراد سالمند در دوران كهنسالي خود انجام مي‌دهند مرور زمان گذشته است، حال مي‌تواند با گفتن خاطرات آن زمان‌ها يا با نگاه كردن به آلبوم خاطرات و دفترچه خاطرات گذشته را مرور کند. هدف از مرور كردن زندگي در   دوران كهولت و سالمندي يكپارچه كردن تجارب گذشته خود براي به آرامش رسيدن در اين دوران است. افراد سالمند بايد عزت نفس و اتكا به نفس خود را هيچ‌گاه از دست ندهند.
 
 
البته براي افراد سالمند مواردي است كه دوست دارند هميشه و همه جا به آن احترام گذاشته شود. اينكه با ديگران هميشه ارتباط داشته باشند و ديگران گذر تغييرات را در آنان طبيعي بدانند. آنان دوست دارند هميشه از زندگي با خود و ديگران لذت ببرند و ديگران از تجربيات آنان استفاده كنند. ديگر اينكه افراد جوان به آنان احترام بگذارند و اعتماد داشته باشند. هستند بسياري از افراد سالمند كه هنوز دوست دارند بعد از بازنشستگي هم كاري را در پيش بگيرند كه با گذشته آنان در ارتباط بوده است. ما بايد اين راه را براي آنان باز نگه داريم چون اگر آنان را از اين كار و فكر منع كنيم، سرخورده و منزوي و گوشه‌گير مي‌شوند.
 
 
بياييد به سالمندان مسئوليت بدهيم و اين را بپذيريم كه آنان هنوز هم مي‌توانند بعضي از كارها را به تنهايي انجام دهند. بعضي از افراد سالمند دوست دارند بيشتر وقت خود را با گروه هم‌سن و سالشان بگذرانند، اين فرصت را هيچ گاه از آنان دريغ نكنيم.
 
 
در آخر بايد بگوييم كه پيري شايد واژه‌اي سخت باشد اما كوهي از تجربه و آگاهي با خود به همراه دارد. با استفاده درست از مهارت‌هاي مقابله با پيري مي‌توان دوراني پر از متانت، احترام و آرامش را هم براي خود و هم براي ديگران رقم زد. بياييد به جاي آن كه به پيري با نگاه درماندگي بنگريم، آن را بپذيريم و قبول داشته باشيم. بنابراين واژه پيري را هرگز مساوي با از دست دادن احترام و درمانده شدن و از كار افتادن قلمداد نكنيم.
 
 
*روانشناس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر