نويسنده: زهرا عبديخان*
انسانها در بدو تولد مانند كاغذ سفيدي هستند كه هنوز چيزي روي آن نوشته نشده است و همچون مومي هستند كه شخصيت و محتواي ذهني و رواني آنها تحت تأثير شرايط مختلف رواني، اجتماعي، فرهنگي و... شكل ميگيرد. بر اساس تحقيقات متعددي كه در اين زمينه انجام گرفته بيشترين تأثير در روند جامعهپذيري و فرهنگپذيري كودكان و در نتيجه شخصيت رواني و فرهنگي آنها تا قبل از شش سالگي پايهريزي ميشود و انسانها در اين دوران بيشترين وقت خود را با خانواده ميگذرانند و علاوه بر تأمين نيازهاي اقتصادي و جسمي بايد نيازهاي رواني و اجتماعي آنها نيز تأمين شود. از مهمترين نيازهاي كودكان، تأمين امنيت در آنهاست.
زماني كه خانواده بتواند با روشهاي آموزشي صحيح فرزندان را به سوي خود جذب كرده و موجبات اعتماد و امنيت آنها را فراهم كند و كودكان را به گونهاي پرورش دهد تا در تضاد با موقعيتهاي اجتماعي و فرهنگي قرار نگيرند طبعاً فرزندان نيز خواهند توانست در بزرگسالي با اعتماد به نفس و امنيت خاطر مشكلات پيش رو را پشت سر گذاشته و از نظر اجتماعي، به فردي توانمند تبديل شوند. پرورش شخصيت سالم رواني و اجتماعي فرزندان نكتهاي اساسي است كه در هر جامعهاي علاوه بر خانواده كه نقش اصلي را در اين زمينه ايفا ميكند، بايد مورد توجه نهادهاي مربوط ديگر نيز قرار گيرد تا نسلي سالم به فرداي جامعه تحويل داده شود، و اما وظايف ما والدين درقبال تربيت كودكان چيست؟
والدين صبور، فرزندان صبور
وضعيت روحي و رواني والدين در پرورش فرزندان از اهميت زيادي برخوردار است. والديني كه خود مضطرب و پرخاشگر هستند نبايد انتظار داشته باشند فرزنداني آرام و صبور به بار بياورند. همچنين اگر رابطه زناشويي بين زن و شوهر مختل و فضاي خانواده متشنج باشد قاعدتاً در شيوههاي برخورد با فرزندان تأثيرگذار خواهد بود. ايجاد محيط امن در خانواده منجر به تقويت روحيه آرام در فرزندان خواهد شد و وضعيت رواني مناسبي را براي بلوغ ذهني، بالندگي و تفكر در آنان ايجاد خواهد كرد.
استفاده از روشهاي متعدد و كاربردي در زمينه فرزندپروري و آموزش آنها به والدين ميتواند به بهبود روابط بين آنها و فرزندانشان كمك كند. از جمله اين روشها، شيوه توجه به كودك است. اين توجه بايد به صورت مثبت، و بدون قيد و شرط صورت گيرد. فضاي خانواده از مهمترين عوامل مؤثر بر شخصيت رواني و اجتماعي كودكان است. ارتباط سالم چه به صورت ارتباطات فيزيكي و كلامي و چه ارتباطات عاطفي بايد به گونهاي صورت گيرد كه والدين فرزندان را با آغوش گرم پذيرا باشند. ايجاد رابطه عاطفي و دوست داشته شدن بدون قيد و شرط از طرف والدين از مهمترين عناصر برقراري ارتباط فرزندان با خانواده است. والدين بايد فرزندان خود را بدون هيچ قيد و شرطي و در همه حال بپذيرند و آنها را صرفاً به خاطر خودشان دوست داشته باشند، نه به خاطر سودي كه به والدين ميرساند.
تربيت فرزند فقط بر عهده مادر نيست
لازم است والدين با شناخت مراحل متعدد زندگي كودكان و همين طور آگاهي از نيازهاي متفاوت آنان در دورههاي مختلف زندگي و تغييرات جسمي، رواني و خلق و خويي به كودكان كمك كنند تا بتوانند شيوههاي مناسبتري را براي برقراري ارتباط با فرزندانشان مورد استفاده قرار دهند.
يكي از مهمترين نكاتي كه در اين زمينه حائز اهميت بسيار و لازم است كه حتماً به آن توجه شود مشاركت پدر و مادر در امور مربوط به پرورش فرزندان است. در برخي از خانوادهها همچنان اين فرهنگ غلط وجود دارد كه بار اصلي تربيت فرزندان به دوش مادر خانواده است و پدران صرفاً در زمينه اقتصادي و تأمين معاش ايفاي نقش ميكنند و آن را كافي ميدانند اما بايد توجه داشت كه همياري پدر و مادر در كنار يكديگر از مسائل مهمي است كه بايد در تربيت فرزندان مد نظر قرار گيرد. همچنين استفاده يكسان از شيوههاي فرزندپروري و عدم تناقض و تضاد بين پدر و مادر در اين زمينه بايد مدنظر قرار گيرد.
همه ما ميدانيم كه تقليد يا تكرار رفتار والدين و اطرافيان از سوي كودكان عامل مهمي در شكلگيري رفتارهاي آنها در شرايط مختلف است. كودكان بسياري از رفتارها را از طريق الگوپذيري ميآموزند، بديهي است اگر در اطرافشان افرادي باشند كه شيوههاي غلط رفتاري داشته باشند به طور ناخودآگاه، اين الگوهاي رفتاري در ذهن كودكان نقش خواهد بست و زمينهساز بسياري از رفتارهاي نادرست و مشكلات اجتماعي و شخصيتي آنها در آينده خواهد شد.
كودكان موهبت الهي هستند كه وجودشان در نزد پدر و مادر به وديعه نهاده شده است و شيوههاي پرورش آنها ميتواند زمينهساز موفقيت يا شكست آنها در دوران بزرگسالي باشد.
تقويت رفتارهاي خوب كودك
برخورد والدين با شيوه عملكرد كودكان در شكلگيري شخصيت آنها بسيار مؤثر خواهد بود. زماني كه والدين رفتار مثبت فرزندانشان را با توجه مثبت پاداش ميدهند و برعكس، عملكرد نادرست آنها را با توجه منفي يا عدم توجه پاسخ ميدهند رفتار مناسب در كودك كمكم شكل ميگيرد و اين بازخوردها به شرطي تأثيرگذار خواهد بود كه در آنها از تنبيههاي زننده و توجه و پاداشهاي بيش از حد استفاده نشود.
همراهي با كودكان در زمينههاي مختلف از جمله بازي، فعاليتهاي هنري، ورزشي و آموزشهاي مناسب در حين انجام اين فعاليتها، از روشهاي ديگر ايجاد رابطه مثبت والدين با كودكان است. پرسش و پاسخ در زمينه فعاليت و استفاده از تمثيلها و داستانهاي گوناگون و دادن بازخورد مثبت به فعاليتهاي درست بسيار مؤثرتر از روشهاي دستوري صرف است.
در پاداش دادن به كودكان سعي شود تا پاداشها متناسب با فعاليتي كه كودك انجام داده تعيين شود و پاداشهاي مادي هميشه سودمند نخواهند بود. بسياري از اوقات لبخند والدين يا استفاده از پاداشهاي كلامي مانند آفرين و احسنت به دختر نازم، يا پسر عزيزم، بسيار مؤثرتر از پاداشهاي مادي گرانقيمت خواهد بود. يكي ديگر از شيوههاي ارتباطي مؤثر استفاده از تقويت منفي و ناديده گرفتن رفتار نادرست كودك به جاي تنبيه است. تا حد امكان والدين بايد در مواقعي كه فرزندان رفتار ناشايستي انجام ميدهند با ناديده گرفتن رفتار يا عدم توجه به كودك در حد چند دقيقه، يا محروم كردن كودك از فعاليت يا هر چيز مورد علاقه او واكنش نشان دهند.
احتياط در قهر و تحقير
والدين بايد از قهرهاي طولاني پرهيز كنند، قهرهاي طولاني ميتواند آسيبهاي جدي را از لحاظ رواني در شخصيت فرزندان ايجاد كند. والدين يا مراقبين كودك بايد از تحقير كردن كودك يا كوچك شمردن فعاليتهاي مثبت وي به شدت پرهيز كنند. به عنوان مثال راه برخورد با كودك پرخاشگر، تنبيه نيست. از طريق همراهي با او و با استفاده از برنامههاي ورزشي منظم و تقويت رفتارهاي مثبت، ميتوان جهت اصلاح اين مشكل اقدام كرد.
والدين بايد دستورات خود را در قالب جملات كوتاه و طور واضح براي فرزندانشان بيان كنند و از فعاليتهايي كه خارج از توان كودكان است بپرهيزند، چراكه اين امر علاوه بر اينكه فشار قابل ملاحظه رواني براي كودكان پديد ميآورد موجب دروغگويي يا طفره رفتن آنها از فعاليت مورد نظر خواهد شد.
آنچه بايد به كودكان بياموزيم
آموزش رفتارهاي مناسب با سن كودك به استفاده از روشهاي تقويتي به تدريج باعث خواهد شد كودكان بتوانند كنترل رفتارهاي پيچيدهتر را بر عهده بگيرند. نكته حائز اهميت ديگر اين است كه در برخورد با كودك بايد از روشهاي نسبتاً باثبات استفاده كرد. نشان دادن واكنشهاي متفاوت در موقعيتهاي يكسان منجر به سردرگمي و عدم اطمينان در كودك خواهد شد.
راه غلبه بر مشكلات را بايد به كودكان آموخت و همچنين بايد به آنها ياد داد كه رسيدن به اهداف مستلزم عبور از راههاي دشوار است و هميشه انسان به آنچه خواهان آن است دست نخواهد يافت. آموزش حل مسئله و تصميمگيري و كمك به كودكان در ارائه راه حلها و ايدههاي گوناگون در موقعيتهاي مختلف منجر به يادگيري روشهاي مقابله در برخورد با مسائل پيچيده را در آينده خواهد شد. آموزش برنامهريزي به كودكان نيز به آنها كمك خواهد كرد تا بتوانند در آينده كارهايشان را براساس اولويتهاي زندگي خود برنامهريزي كرده و در راه رسيدن به اهدافشان كمتر دچار مشكل شوند.
آموزش مراقبت از خود به كودكان يكي ديگر از مهمترين مسائلي است كه امروزه بايد به آن پرداخته شود. همين طور والدين با آگاهي دادن به كودكان بايد به پيشگيري از رفتارهاي ناپسند در آنها اقدام كنند. تأمين نيازهاي مادي، رواني و عاطفي كودكان و آموزش اين نكته كه در شرايط مختلف اجتماعي به چه صورت برخورد كرده و چه رفتاري را در پيش بگيرند، ميتواند آنها را از آسيبهاي احتمالي مصون بدارد. كودكان بايد از مشكلات و مسائلي كه ممكن است در جامعه بر سر راه آنها قرار گيرد، آگاه شوند و همچنين آنها بايد بياموزند كه در شرايط مختلف و در برخورد با افراد گوناگون در جامعه به چه شكل از خود مراقبت كنند. اين وظيفه والدين است كه آموزشهاي مختلف را در اين زمينه به فرزندان خود بدهند.
ايجاد فضاي نشاط براي كودكان
يكي ديگر از مسائلي كه در پرورش فرزندان بايد به آن پرداخته شود، لذت بردن از زندگي و ايجاد شادي به روشهاي گوناگون، مانند استفاده از طبيعت، يا برقراري رابطه با بستگان و دوستان يا هر روش ديگري است كه ميتواند در ايجاد آرامش و رفع تنشهاي موجود در زندگي كودكان مؤثر باشد. در واقع وظيفه والدين اين است كه هميشه شادي و نشاط را به كودكان خود هديه كنند. ايجاد محيطي سازنده و قرار دادن فرزندان در معرض محركهاي فيزيكي فراوان ميتواند آنها را در مسير رشد خلاقيت و نوآوري سوق دهد. والدين و مربيان ميتوانند با مطالعه كتابهاي متعددي كه در اين زمينه وجود دارد، يا با استفاده از كلاسها و آموزشهايي كه در اين زمينه براي كودكان در اختيار است كودكان را در اين امر ياري كنند.
تربيت كودك قانونمند
از مسائل ديگري كه لازم است به فرزندان آموزش داده شود، فراگيري قوانين و رعايت حقوق ديگران در دوران كودكي است. اين كار را ميتوان با ايجاد قوانين خاصي در منزل و اهتمام به انجام آنها به وسيله تمامي اعضاي خانواده انجام داد و اين امر ميتواند رفتار فرزندان را در مسير درست قرار داده و موجب خواهد شد تا در سنين بالاتر از مشكلات آنها در برخورد با قوانين و مسائل اجتماعي و فرهنگي جامعه كاسته شود و به تبع آن جامعهپذيري و قانون مداري در آنها به نحو احسن شكل گيرد.
يكي ديگر از نكاتي كه در اين زمينه بايد به آن توجه داشت بحث نظارت به همراه كنترل بر روي رفتار كودك است كه از جانب والدين بايد صورت گيرد. نظارت به تنهايي كافي نيست چراكه كودك بايد اين نكته را درك كرده باشد كه بعد از انجام هر كاري از سوي والدين مورد كنترل قرار خواهد گرفت و همين امر باعث خواهد شد كه رفتارش را در مسير درست سوق دهد تا سرانجام بتواند موجبات رضايت والدين را فراهم آورد و همين امر منجر به اين امر خواهد شد كه كودك به تدريج به سمت منبع كنترل دروني پيش رود و كارهايش را بر اساس انگيزههاي دروني انجام داده و براي رسيدن به رضايت خاطر، رفتار خود را اصلاح كند.
تربيت قاطعانه، بهترين روش است
در خاتمه بايد تأكيد كرد مبحث فرزندپروري از مباحث مهمي است كه امروزه به گونههاي مختلف به آن پرداخته شده و تحقيقات متعددي در اين زمينه صورت گرفته است. بديهي است با شناخت شيوههاي مختلف فرزندپروري و مطالعه و بررسي اينكه هر كدام از آنها به چه صورت در شكلگيري شخصيت رواني و اجتماعي كودكان تأثيرگذار خواهند بود، ميتوان بهترين شيوه را انتخاب كرده و با انجام تكنيكهاي مختلف در اين زمينه به نتايج بهتري دست پيدا كرد. به اعتقاد روانشناسان و كارشناسان علوم تربيتي، سبك فرزندپروري قاطعانه بهترين روش از ميان روشهاي فرزندپروري است. در اين روش والدين معمولاً هم بازخواستكننده هستند و هم پاسخگو. شيوهاي حمايتكننده و آگاهيدهنده دارند و به همكاري و ايجاد استقلال در فرزندان تأكيد دارند و معيارهاي روشني را براي فرزندانشان وضع ميكنند. به رغم پذيرنده بودن، فرزندان را به سمت استقلال و فرديت سوق ميدهند و از تنبيه و تشويق در حد متعادل استفاده ميكنند. اين والدين فرزنداني با اعتماد به نفس بالا و خلاق و از نظر اجتماعي مستقل و مسئوليتپذير به بار خواهند آورد و اين سبك فرزندپروري، بهترين روش در زمينه تربيت فرزند است. در سايه اين گونه فرزندپروري فرزنداني سالم و شاد تربيت كرده و در آينده به جامعه تحويل خواهيم داد.
*روانشناس