کد خبر: 850318
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
حاشيه‌اي بر انتشار رساله «مشروطه مشروعه و علماي تبريز»
آيت‌الله سيدهادي خسروشاهي
 
 
بحث ما در اين رساله بررسي عملكرد«مكتب تبريز» در‌باره نهضت مشروطيت يا نقش علماي بزرگوار در بنيانگذاري آن نيست، بلكه هدف اشاره فهرست‌وار به علل دوري يا كناره‌گيري علماي تبريز از همكاري با نهضت است، حال آنكه خود، بنيانگذار اصلي اين حركت بوده‌اند.
 
 
احمد كسروي به‌‌رغم گرايش ضد‌علمايي كه از آغاز به آن شهرت داشت، در اين موضوع نمي‌تواند حقيقت را بيان نكند و در كتاب خود مي‌نويسد:‌«... نبايد اين نكته را فراموش كرد كه مشروطه را در ايران علما پديد آوردند. در آن روزها كه در ايران غول استبداد درفش افراشت، كسي را ياراي دم زدن نبود. تنها علما بودند كه دل به حال مردم سوزانيدند و گاهي سخناني مي‌گفتند. . . و در آن زمان كه توده انبوه در بستر غفلت خوابيدند و هرگز كاري به نيك و بد كشور نداشتند، در بسياري از شهرها علما پيشقدم شدند و سرانجام بنياد مشروطه را علما گذاردند. »(1) و علماي تبريز در اين زمينه پيشتاز بودند و حتي به گفته بعضي از پژوهشگران، تهران را نيز به حركت در‌مي‌آوردند و نقش ويژه‌اي در تحرك مركز به عهده داشتند.
 
 
در همين برهه گروهي از سوسياليست‌هاي قفقازي ايراني‌تبار و روشنفكرنمايان داخلي كه خود را آزادي‌خواه مي‌ناميدند، اجراي توطئه كنار گذاشتن علما را كليد زدند و با مطرح ساختن شعارهايي از قبيل: «ميهن‌پرستي»! و «حقوق برتر توده‌ها»! باعث دوري علما شدند: «اين خواست آزادي‌خواهان و ملايان را از هم جدا مي‌كرد....»(2)...
 
 
 
 روايتي ديگر از «مشروعه‌خواهي»
 
 
اين گروه به ظاهر انقلابي در «انجمن ايالتي تبريز» نفوذ كردند و در واقع اداره امور آن را به عهده گرفتند و ناگهان اعضاي انجمن ايالتي تبريز، يعني هواداران اصلي مشروطيت، به‌رغم ادعاهاي نخستين خواستار لغو شريعت در تنظيم قانون اساسي شدند و حتي پس از غلبه بر «انجمن اسلاميه» و اخراج يا تبعيد حاج ميرزا حسن مجتهد و ميرهاشم دوه‌چي، انجمن ايالتي تبريز از موضع قدرت! در تلگرافي كه به مجلس شوراي ملي فرستاد، رسماً اعلام كرد «ما خواهان قانون اساسي هستيم... نه قانون شريعت»(3) و اين نشان‌دهنده ماهيت دروني ضد‌ديني صحنه‌گردانان انجمن ايالتي تبريز بود و البته اوباش نفوذي در اين انجمن هم در ترورها، قتل‌ها و غارت‌هاي منازل تبريز نقش اصلي را بازي مي‌كردند و رهبران ظاهري هم كه گويا احساس مي‌كردند به وجود آنها احتياج دارند، عملاً از تندروي‌ها و اقدامات غيرقانوني و نامشروع آنها و حتي ترور مخالفان جلوگيري نمي‌كردند و شايد هم در باطن امر خود نيز موافق اين قبيل تندروي‌ها بوده‌اند و در ظاهر به «اسلام‌خواهي» و تأسيس «خانه عدالت» تظاهر مي‌كردند.
 
 
 
جد بزرگوار، مرحوم آيت‌الله آقاي سيد احمد خسروشاهي كه با اين قبيل اقدامات به‌طور علني همراه بقيه علما مخالفت مي‌كرد، سرانجام به علت سفر به عتبات عاليات ـ كه روش سالانه او بود ـ متهم شد براي تغيير دادن نظريه مراجع نجف بر ضد مشروطيت عازم عتبات شده است... به‌ويژه كه اين بار در عرض چند ماه او دو بار راهي عتبات و نجف اشرف شده بود و به گزارش خبرچيني از نجف به وزارت امور خارجه ايران اعزام شده! از طرف وليعهد ساكن تبريز بوده است! در حالي كه مراجع عظام نجف اشرف به‌طور مكتوب و رسمي اين اتهام را رد و شايعات عناصر مشكوك را در اين زمينه تكذيب كردند كه متن بيانيه‌هاي آنها در ويژه‌نامه «جريده ملي» چاپ تبريز منتشر شد. البته بايد گفت سفر اول او طبق روش سالانه وي بود، اما علت سفر دوم جد بزرگوار به عتبات عاليات به نقل اخوي بزرگوار، خيرالاخيار حاج سيد جعفر خسروشاهي (رحمه‌الله) چنين بود: سفر دوم جد بزرگوار، مرحوم آيت‌الله حاج‌سيد‌احمد خسروشاهي پس از آنكه حدود دو ماه از مراجعت وي از عتبات مقدسه مي‌گذشت و سابقه نداشت معظم‌له با اين فاصله كم به سفر مجدد به عتبات اقدام كنند، به اين دليل بود كه يكي از بازاريان علاقه‌مند به معظم‌له كه مانند بسياري از تجار و بازاريان در انجمن ايالتي حضور و فعاليت داشتند، از طرح توطئه ترور معظم‌له مطلع مي‌شود و اين خبر را در مسجد وي پس از اقامه نماز و به عنوان پرسش مسئله‌اي شرعي به ايشان اطلاع مي‌دهد.
 
 
به هر روي، اين رساله ضمن اشاره به چگونگي مسائل مشروطيت در تبريز و علل طرفداري علماي تبريز از «مشروطه مشروعه» موضع‌گيري مخالف جد بزرگوار را در اين باره با اسناد و مدارك روشن مي‌كند و اتهامات را از قول مراجع عظام نجف اشرف رد مي‌كند... باشد كه مورد قبول و توجه اهالي تاريخ قرار گيرد.   
 
 
*پي‌نوشت‌ها در سرويس تاريخ جوان موجودند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر