همايش بزرگداشت شهيد آيتالله محمدباقر صدر هفته گذشته در مؤسسه فرهنگي شهداي هفتم تير برگزار شد. در اين همايش آيتالله كعبي استاد حوزه علميه قم به بررسي وجوه انديشه سياسي آيتالله محمدباقر صدر پيرامون مردمسالاري پرداخت. در ادامه گزيدهاي از اين سخنان تنظيم شده است.
پايه مردمسالاري در انديشه صدر
واژه مردمسالاري به طور مستقيم در ادبيات و مفاهيم شهيد صدر نيامده اما ايشان در نوشتهها و مطالب خود گفتهاند؛ حكومت انسان بر سرنوشت خويش بر پايه خلافت الله است و استفاده از اين تعبير بسيار به اصطلاح مردمسالاري ديني و اسلامي نزديك است. اصطلاح مردمسالاري را اولين بار رهبر معظم انقلاب براي تبيين حقيقت جمهوري اسلامي استفاده كردند.
از نظر شهيد صدر نظريه مردمسالاري اسلامي داراي چهار ركن است؛ ركن اول بينش و نگرش توحيدي است، به اين معنا كه بر پايه نظام احسن الهي حاكم بر جهان هستي انسان، جهان و طبيعت با يكديگر در ارتباط هستند. بر اين پايه از منظر شهيد صدر جهان هدفدار، قانونمند و نظامند مبتني بر شعور و ادراك است. ركن دوم حاكميت مطلق انسان بر جهان است كه خود حاكميت به دو گونه حاكميت تدويني و تشريعي تقسيم ميشود. ركن سوم، ركن حاكميت سنن الهي بر جهان هستي و انسان بر اساس قانونمنديهاي حاكم بر انسان و جهان هستي است و ركن آخر هم اصل كرامت ذاتي، فطري و عمومي انسان بر پايه نيروي عقل، تدبير، اراده و اختيار است. بر اين اساس قدرتي كه خدا به انسان داده براي تغيير و تفسير جهان است. به عبارت ديگر حاكميت انسان بر سرنوشت خويش از طرف خدا به انسان داده شده است. همچنين اصل ۵۶ و ۵۷ قانون اساسي در انديشه شهيد صدر به نوع ديگري مطرح شده است. بر اين اساس حاكميت انسان بر سرنوشت خويش با قيد خلافتالله آمده يعني بر پايه خلافت الهي و عمومي انسان بر سرنوشت خويش حاكميت دارد و نه مطلق. لذا نبايد متوهم بشويم كه حاكميت الهي به انسان تفويض شده است.
خلافت تكويني قابل تفويض نيست
شهيد صدر تأكيد ميكند كه خلافت الهي تكويني و فطري بر پايه سنت الهي عمومي و همگاني با گستردگي و شمول همراه است ولي قابل تفويض نيست چون صفات الهي تجزيهناپذير است. خداوند به انسان قدرت مديريت و استعداد براي مديريت زندگي اجتماعي داده و انسان را واجد حقوقي مثل آزادي، حق حيات، مالكيت خصوصي و. . . كرده است. خداوند ويژگيهاي فطري حق سرنوشت انسان را داده است و اين استعداد را خلافت به معناي جانشيني ناميده است. اين خلافت يك خلافت جعلي و عرضه شده بر انسان است و نه يك خلافت اكتسابي و تشريعي. خلافت الله يعني اينكه انسان ظرفيت و قابليت اين را دارد كه با رعايت قانون استخلاف جانشين خدا شود و همين موضوع باعث اعتراض فرشتگان هم شد. از ديدگاه شهيد صدر خلافت عامه بر پايه نظريه استخلاف است.
پذيرش حكومت بر پايه امانت
استخلاف بر پايه امانت و يكي از پايههاي مردمسالاري است كه شهيد صدر به آن اشاره كرده است. به عقيده او پذيرش حكومت بر پايه امانت و امانت بر پايه علم و عدالت است. نظريه عمومي خلافت دو وجهه الهي و تكويني و وجهه زميني كه همان حكومت مبتني بر امانت است دارد همچنين نظريه استخلاف يك نظريه چند وجهي است كه در عين حال هم مردم را رشد ميدهد و هم به آنها مسئوليت. مردمسالاري اسلامي در شكلگيري نظام سياسي رشد و ارتقاي فرهنگي، رشد اجتماعي و پيشرفت اقتصادي بايد خودش را نشان بدهد. در نظريه دموكراسي غربي مردم تنها در بعد سياسي حضور دارند اما بر اساس نظريه خلافت عمومي مردمسالاري اسلامي همه ابعاد زندگي بشر را در برميگيرد. بدين ترتيب نظريه شهيد صدر مردم صاحب حق و مكلف به حمل حق الهي هستند بر اين اساس همه مردم در مشاركت همگاني مسئولند و اداره امور بر پايه مشورت است لذا هنگامي كه از امامت بحث ميكنيم، امامت بر پايه خلافت شكل گرفته است. بدين ترتيب تنها راه كنترل قدرت امانت، علم، عدالت، تقوا و زهد نسبت به قدرت است و اين فرهنگ خلافت عمومي بايد فراگير شود. لذا امام يعني انساني كه مراتب كمال را طي كرده است.
شهيد صدر به ولايت فقيه حاكم بر شريعت معتقد است. بر اين اساس ولايت فقيه عرصه را بر مديريت علمي و حضور اجتماعي مردم فراخ ميكند. از ديدگاه شهيد صدر نظريه مردمسالاري ديني نزديك به نظام رياستي و رأس آن ولايت فقيه است. خود شهيد صدر هم به خاطر اعتقاد به ولايت فقيه دست از مرجعيت خود برداشت و خودش را سرباز امام ناميد. ركن ديگر نظام رياستي رئيسجمهوري است. از نظر شهيد صدر رئيسجمهور كانديداي وليفقيه است و مردم از بين كانديداي پيشنهادي وليفقيه يكنفر را انتخاب ميكنند.