کد خبر: 847445
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
مردي كه در جريان يك رقابت عشقي با همدستي دوستانش رقيب خود را ربوده‌ و بعد از شكنجه در بيابان‌هاي اراك رها كرده بود، تحت تعقيب پليس قرار گرفت.
مردي كه در جريان يك رقابت عشقي با همدستي دوستانش رقيب خود را ربوده‌ و بعد از شكنجه در بيابان‌هاي اراك رها كرده بود، تحت تعقيب پليس قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل مأموران پليس پايتخت از گم شدن مرموز مرد جواني در يكي از خيابان‌هاي شمال تهران با خبر شدند.
 
يكي از اعضاي خانواده مرد گمشده به مأموران گفت: لحظاتي قبل زنگ خانه ما نواخته شد. مردي از پشت آيفون به برادرم پژمان گفت: خودروي‌ شاسي بلند بي‌ام‌و‌اش را بد پارك كرده‌است، به طوري‌كه او قادر نيست خودرواش‌را حركت دهد. مرد ناشناس از برادرم خواست بي‌ام و‌اش را جابه‌جا كند. پس از اين، برادرم سوئيچ خودرواش را برداشت و با لباس خانه به در خانه رفت. در حالي كه همگي منتظر او بوديم، خبري از پژمان نشد و حتي تلفن همراهش هم خاموش شد. به همين دليل نگرانش شديم و احتمال داديم براي او اتفاق بدي افتاده است.
  
پيدا شدن پيكر نيمه جان مرد گمشده در بيابان
در حالي كه چند ساعتي از ماجراي گم شدن ناگهاني مرد ثروتمند نگذشته بود ،مأموران دريافتند راننده كاميوني پيكر خونين و نيمه جان مردي را با مشخصات پژمان در بيابان‌هاي حوالي يكي از شهرهاي استان مركزي پيدا و به بيمارستان منتقل كرده است.  در چنين شرايطي، مأموران براي شناسايي راهي بيمارستان شدند. مأموران در بيمارستان با پيكر خونين پژمان در حالي روبه‌رو شدند كه علاوه بر اصابت چندين ضربه چاقو به‌گلويش به طرز وحشتناكي بريده شده بود به طوري‌كه تيم پزشكان اميدي به زنده ماندن مرد زخمي نداشتند.
پس از اين، تيمي از كارآگاهان پليسي آگاهي تهران به دستور قاضي سهرابي، بازپرس شعبه نهم دادسراي امور جنايي تهران تحقيقات خود را براي رديابي عاملان اين حادثه آغاز كردند تا اينكه مدتي قبل پژمان پس از بهبودي نسبي به دادسراي امور جنايي رفت و ماجراي آدم‌‌ربايي را شرح داد.
  
ماجراي آدم‌ربايي از زبان مرد ربوده شده
 وي گفت: روز حادثه در خانه نشسته بودم كه زنگ خانه ما به صدا در آمد و خواست خودروي بي‌ام‌و‌ام را جابه‌جا كنم. لحظاتي بعد سوئيچ خودروام را برداشتم و به در خانه رفتم كه ناگهان چند نفر با چاقو به من حمله و تهديد كردند هيچ حركتي نكنم. قصد داشتم مقابل آنها مقاومت كنم كه يكي از آنها با چاقو من را زخمي كرد و من هم از ترس تسليم آنها شدم. مردان خشن همان ابتدا چشمان مرا بستند و بعد مرا به زور در صندلي عقب خودروام سوار كردند و به راه افتادند. آنها در ميانه راه دست و پاي مرا با طناب بستند تا اينكه پس از طي مسافت كوتاهي مرا به خودروي ديگري منتقل كردند. يكي از آنها گفت مرا براي اخاذي ربوده‌اند، اما ديگري گفت كه نه فقط قصد دارند مرا زنده در بياباني دفن كنند. يكي از آنها تلفني از مردي سؤال كرد كه در حال انتقال من به مكان مورد نظر هستند و سؤال كرد آيا قبر مرا آماده كرده‌‌اند؟ اما من متوجه جواب طرف مقابل نشدم.
   
آدم‌ربايان مرا به بيابان‌هاي استان مركزي بردند
وي ادامه داد: حدود چهار ساعتي طول كشيد كه خودروي آدم‌ربايان متوقف شد كه بعد متوجه شدم بيابان‌هاي اطراف استان مركزي است. آدم‌ربايان مرا از خودرو بيرون آوردند و به شدت كتك زدند. در حالي كه ترس تمام وجودم را گرفته بود، به مردان خشن گفتم اگر مرا رها كنند، هر چقدر پول بخواهند در اختيار آنها قرار مي‌دهم. حتي به آنها گفتم كه چك 200 ميليوني همراه دارم و حاضرم به آنها بدهم، اما آنها قبول نكردند و يكي از آدم‌ربايان چند ضربه چاقو به من زد و گفت قرار است من بميرم.
  
گلويم را با چاقو بريدند
آدم‌ربايان خشن دست بردار نبودند و در ادامه طنابي به گلويم انداختند و آنقدر فشار دادند كه احتمال دادند من كشته شده‌ام. اما آنها باز هم رهايم نكردند تا اينكه يكي از آنها با چاقو گلويم را بريد و گفت ديگر كارش تمام شد. من غرق در خون و نيمه جان روي شن‌هاي بيابان افتادم و آدم‌ربايان هم با خودروشان از محل گريختند.
خيلي تلاش كردم خودم را به مكاني برسانم، اما پس از اينكه مقداري خودم را روي شن‌هاي بيابان كشاندم توانم را از دست دادم تا اينكه بي‌هوش شدم. ساعتي بعد با صداي خودروی كاميوني به هوش آمدم. تنها كاري كه كردم، دستم را بالا بردم و تكان دادم تا اينكه ساعتي بعد در بيمارستان به هوش آمدم و متوجه شدم راننده كاميوني كه از آن نزديكي‌ها عبور مي‌كرده مرا ديده و از مرگ حتمي نجات داده است.
شاكي گفت: يك روز بعد از اين مأموران خودروی  بي‌ام و ام  مرا كنار جاده‌اي كشف كردند، اما متوجه نشدم انگيزه مردان خشن از ربودن و قصد كشتن من چه بود.  با طرح اين شكايت مأموران در تحقيقات فني خود به رد پاي مرد جواني به نام ستار رسيدند و چند روز قبل او را بازداشت كردند.
  
رقابت عشقي انگيزه آدم ربايي خشن
متهم پس از دستگيري، ابتدا منكر جرم خود شد، اما وقتي با دلايل و مدارك روبه‌رو شد، همدستي با آدم‌ربايان را قبول كرد. وي گفت: شاكي مدتي بود كه با يكي از دوستان من اختلاف داشت. آنها هر دو رقيب عشقي بودند تا اينكه دوستم تصميم گرفت او را گوشمالي بدهد.
روز حادثه من شاكي را به بهانه جابه‌جايي خودرواش به داخل كوچه كشاندم و تنها در آدم‌ربايي شركت داشتم. پس از آدم‌ربايي من از دوستانم جدا شدم و ديگر از آنها خبري ندارم.
تحقيقات براي شناسايي و دستگيري همدستان مرد آدم‌ربا از سوي مأموران پليس ادامه دارد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار