نویسنده: دكتر حجتالله عبدالمالكي
در چارچوب انقلاب اسلامي ايران، الگوي اقتصاد مقاومتي مطرح شده كه با وجود همه مشكلات وضعفهاي مديريتي فرهنگي، استفاده بد از منابع طبيعي و خصومتهاي سياسي- خارجي و تحريمهاي اقتصادي به دنبال احياي اقتصاد اسلامي است. اين الگوي معرفي شده برخلاف نظر اقتصاددانان غربزده با نگاهي چند وجهي به ابعاد و مشكلات پيراموني اقتصاد كشور يك نظريه كامل است نه يك عكسالعمل يا يك انفعال! اقتصاد مقاومتي كاملاً الگوي فعال و پوياست كه حضرت امام از سال 1342 به دنبال آن بوده و به مرور دائماً درباره آن صحبت ميكنند و بعد از پيروزي انقلاب دائماً به آن ميپردازند و بعد رهبري در 27، 28 سال اين را تكميل ميكنند.
هسته مركزي اين اقتصاد نيز اقتصاد بنيان است كه نقش اول مسئله توليد دانش است ومسئله دوم تبديل دانش به ثروت است. ما در بخش اولش موفق هستيم يعني ما به جهت مزيت خوبي كه در بخش توليد دانش داريم، دانشمندان بسيار خوشفكر و خلاق داريم كه اينها هر كدام چه در داخل ايران و چه در خارج از ايران، به هر حال يك وزنه علمي محسوب ميشوند و قدرت خلاقيت بالايي دارند. در زمان حاضرما در بخش دوم خلأ داريم، مقدمه بخش دوم كه تجاريسازي و تبديل دانش به ثروت است، همان بخش اول است. براي اين منظور هم بايد دولتها به تجاري شدن دانش و بهرهبرداري از دانش براي خلق ثروتروي آورند زيرا بخش زيادي از اقتصاد كشور دست دولت است. بخش زيادي از شركتهاي ما دولتي يا شبهدولتي و بهاصطلاح خصولتي هستند؛ عمده كساني كه بايد اين دانش را جذب بكنند و اجازه بدهند تبديل به فناوري و تبديل به ثروت بشود. متأسفانه بخش دولتي به خاطر سنگينيهايي كه دارد پاي كار اقتصاد دانشبنيان نميآيد و بخشي از توليد ثروت اتفاق نميافتد، البته در دولت معاونت همكاريهاي علمي و فناوري رياستجمهوري وجود دارد اما متأسفانه تحرك اين بخش بسيار كم است، يعني در بخش دولتي آن حمايت انكوباتوري يا چتر حمايتي كه بايد گسترانده شود، بسيار ضعيف است.
در حالي كه همين مدل در كشوري مانند كوبا كه بسيار كشور عقبماندهاي هم است با روند بهتري دنبال ميشود. براي رئيسجمهور كوبا بخش بيوتكنولوژي اهميت پيدا كرده و با حمايتهايي كه در نظر گرفته است اكنون كوبا به يكي از قطبهاي توليد واكسن و بعضي از اقلام بيوتكنولوژيك جهان است و با امريكا كاملاً رقابت ميكند.
ما 10 ميليون فارغالتحصيل دانشگاهي در كشور داريم كه بسياري از آنها ميتوانند در فضاي اقتصاد دانشبنيان مؤثر باشند و هستند، حدود 70 هزار نفر استاد دانشگاهها هم پتانسيل كمي براي اقتصاد دانشبنيان نيست. فقط بايد دولت اراده كند و بخواهد!
همچنين براي بهرهبرداري از دانش و دانشبنيان كردن اقتصاد، يكي از اهداف اقتصادي ما استقلال اقتصادي است، استقلال اقتصادي يعني تعامل اقتصاد جهاني از موضع قدرت به نحوي كه ما در اقتصاد جهاني يكي از كشورهاي برنده باشيم نه يكي از كشورهاي بازنده، اين خودش مستلزم دانشبنيان بودن است زيراكشوري كه توليدكننده محصولات با ارزشافزوده پايين باشد و واردكننده محصولات با ارزشافزوده بالا باشد، قطعاً از موضع ضعف با جهان تعامل ميكند و اين در هاضمه اقتصاد جهاني هضم خواهد شد و تبعات سياسي و فرهنگي آن را هم بايد بپذيريد، چون بناي ما بر اين نبوده و بنا بر استقلال بوده، پس اقتصاد دانشبنيان خودبهخود در اين جا نيز تأكيد ميشود.
با اين توضيحات بايد رئيسجمهوربعدي حتماً به دنبال تحقق اقتصاد مقاومتي از راه تمركز روي اقتصاد دانشبنيان باشد. سازوكار حركت به سمت دانشبنيان شدن اقتصاد نيز توسعه فرهنگ دانش و دانشپروري وتوجه ويژه دولت به علم و فناوري است، همچنين نظام بانكي بايد پشتيبان اين قضيه باشد و سيستم قانوني و حقوقي در همين سمت باشد، يعني به لحاظ فرهنگي توليد دانشبنيان كردن به عنوان يك ارزش ترويج بشود، درست مانند اقتصاد غرب و اقتصادهاي شرقي موفق كه كاملترش در اقتصاد مقاومتي مطرح است زيرا اصولاً مكتب اقتصادي اسلام به صورت خودكار دانشبنيان است، پيامبر (ص) در اينباره ميفرمايند: «خذ العلم ولو بالصين». آن زمان كه پيامبر (ص) تشويق به اقتصاد دانشبنيان و كسب دانش و مهارت در توليد ميكرد، اصلاً غربي در عالم وجود داشت؟ اقتصادي كه بخواهد به دانش اهميت بدهد، آن تمدن بزرگ اسلامي است كه از قرن سوم هجري قمري تا قرن نهم هجري قمري بر جهان حاكم و عنصر دانش يكي از مهمترين مؤلفههايش بود. به عبارت بهتر محصول تعاليم اقتصادي قرآن و اهلبيت(ع) بود كه بعد از آن دانش، به زبان لاتين ترجمه شد و مبدأ رنسانس و اقتصاد غرب الان كه ادعاي دانش ميكند، شد.