نويسنده: رضوانه عظيمينيا
از آنجا كه خرافات با فرهنگ اجتماعي هر كشور پيوند دارد تعريف دقيق و كاملي نميتوان براي آن ارائه كرد، همچنين همه اعتقادات سنتي و آيينها را نميتوان جزئي از خرافات پنداشت پس بهتر است خرافه را هر نوع عقيده نامعقول و بياساس بدانيم. از نظر روانشناسان زماني كه فرد در موقعيتهاي حساس قرار ميگيرد و امكان كنترل به آن محيط كم ميشود و فرد نسبت به آينده بياعتماد ميشود به خرافات بيشتر گرايش پيدا ميكند. وقتي فرد از شرايط زندگي خود ناراضي است و نميتواند آن را تغيير دهد به دنبال راهي است كه از اين فشارها رهايي پيدا كند و به علت فشار زياد قدرت تصميمگيري فرد پايين ميآيد و به دنبال عقايد خرافي ميرود. فرد ميخواهد از اين طريق از اضطراب و تشويش پيش آمده رها شود و به احساس آرامش برسد كه در اين افراد خرافات به عنوان عاملي كاذب عمل ميكند.
انواع و انگيزههاي خرافات
طبق تحقيقات و مطالعات انجام شده از سوي محققان و انديشمندان اين حوزه بيشتر رفتارهاي خرافي در افراد فوقالعاده متعصب و طبقه پايين جامعه و افراد داراي سطح هوش و تحصيلات پايين و همچنين افرادي كه داراي والدين بسيار سختگير و خشك هستند ديده ميشود.
سه انگيزه مهم و اساسي در به وجود آمدن خرافات عبارت است از:
ترس كه ميتواند نوع غيرمعمول آن باشد و فرد براي رهايي از آن به دنبال خرافات برود. مثل ترس از ارواح يا موجودات فرا زميني كه ساخت فيلمها نيز در اين موارد خود زمينه استفاده از خرافات ميشود يا حتي وقتي فرد در مورد آينده بياعتماد است و به توانايي خود اطمينان ندارد سردرگم و دچار ترس ميشود و همين موضوع باعث ميشود كه براي كاهش استرس خود به كفبيني و رمالي روي آورد.
جهل نيز يكي ديگر موارد كاربردي در خرافات است. طوري كه فرد به اشتباه به جاي استفاده از روش درست براي حل مشكل دست به خرافه ميزند. مثل عبارت قيچي به هم نزنيد دعوا ميشود. حيرت نيز مورد ديگر خرافه بوده و باعث قوي شدن زمينههاي خرافات ميشود. مثل اتفاقاتي كه باعث تعجب و حيرت افراد ميشود كه به جاي يافتن يك راهحل مناسب دست به دامان رمالان و دعانويسان ميشوند. اگر بشر از ابتدا قدرت برخورد منطقي و دانش و آگاهي به جاي بهت و حيرت در مقابله با هيجانات خود را داشت مسلماً خرافات شكل نميگرفت.
خرافات از لحاظ آسيبهايي كه بر فرد و اجتماع وارد ميسازد به چند دسته تقسيم ميشود:
خرافات فردي كه شامل عقايد واهي بوده و افراد خاص يا اقليت خاص به آن معتقد هستند و زيان آن مستقيماً روي زندگي فرد و به طور غيرمستقيم دامن گير جامعه است. به طور مثال ميتوان از آسيبهايي كه خرافات بر زندگي شخصي ميگذارد به صرف هزينههاي گزاف و بيهوده براي فالبيني و كفبيني و طالعبيني نام برد و اينكه فرد در مواجهه با مشكلات به وجود آمده به جاي تفكر و انتخاب يك راهحل مناسب با مراجعه به رمالان و طالعبينان از آنها درخواست كمك ميكند و سرنوشت خود را به آنها ميسپارد. وقتي با دقت نگاه كنيد اكثراً در جاهاي پرت يا دخمهها يا زيرزمينها مشغول كار هستند و در مقابل راهكارهايي نامناسب و غيرمعقول پول دريافت ميكنند كه با انجام راهحلهاي پيشنهادي آنها نه تنها مشكل حل نميشود بلكه مشكلات عديده هم پيش ميآيد كه منجر به اختلافات بين فردي و تضعيف بنيان زندگي فرد و گاهي زوال روابط ميشود.
خيلي از خانوادهها ديده شده به دليل خوراندن چيزهايي كه رمالان به آنها ميدهند همسران و فرزندان خود را مسموم كرده و حتي راهي بيمارستان ميكنند، بدين ترتيب اضطراب و سردرگمي در فرد بيشتر ميشود و احساس سرخوردگي و عدم توانايي در فرد بروز پيدا ميكند. همچنين از آنجا كه زندگي در يك جامعه باعث تأثيرپذيري فرهنگي افراد از يكديگر است، فردي كه معتقد به خرافات است احتمالاً همنوعان خود را در پذيرش اين چنين عقايدي تشويق ميكند و بدين صورت است كه هم عقايد خرافي و هم مشاغل سياه مانند كفبيني و طالعبيني و رمالي و كلاهبرداري از افرادي كه آمادگي مستمر براي پذيرش خرافات دارند در جامعه رواج پيدا ميكند.
شاخه ديگر خرافات، اجتماعي بوده و دامنگير كل جامعه است. حتي پيشينه تاريخي آن را ميتوان به سالهاي دور بازگرداند. زمان حضرت ابراهيم(ع) كه آيين بتپرستي رايج بود و حتي زمان حضرت محمد(ص) كه با خرافهپرستي و آيينهاي غيرمنطقي دست به سوءاستفاده از جهل مردم ميزدند و از همان زمان مبارزه عليه اين خرافات انجام ميگرفته است زيرا اگر جلوي آن را نميگرفتند اين جهل باعث به وجود آمدن آسيبهاي بسيار جدي براي مردم جوامع خود ميشد.
چگونه با خرافات مقابله كنيم؟
از آنجايي كه خرافات در هر بافت اجتماعي تأثيرپذير از فرهنگ عمومي اجتماع است و تفاوت اين اعتقادات بستگي به طبقه اجتماعي و فرهنگي افراد دارد براي مبارزه با اعتقادات خرافي آسيبرسان بايد راهكارهايي را اجرا كرد.
آگاهسازي مردم: افراد در معرض خطر با توجه به ويژگيهاي جمعيتشناختي شناسايي شوند و از طريق آموزشهاي فرهنگي و اجتماعي و علمي و همچنين كمك به شناخت افراد نسبت به ويژگيهاي شخصيتي خود و ارائه راهكارهايي مناسب جهت كنترل اضطراب و تنش به وجود آمده در موقعيتهاي مختلف و مراحل زندگي تشويق شوند.
استفاده از مشاوران و روانشناسان براي حل مشكلات: افراد براي كمك گرفتن از روانشناسان و مشاوران در اين زمينهها جهت حفظ آرامش و رويارويي منطقي با مشكلات به وجود آمده ميتوانند از آثار زيانبار خرافات در زندگي شخصي و اجتماعي و فرهنگي خود جلوگيري كنند.
رسانهها: برنامههاي تلويزيوني، روزنامهها و مجلات ميتوانند براي آگاهسازي مردم بسيار مفيد باشند. ساختن برنامههاي مستند در مورد خرافات و آثار مخرب آنها بسيار مفيد خواهد بود و ميتوان خانوادهها را آگاه كرد كه براي حل مشكل خود به جاي رمالان نزد روانشناسان و مشاوران بروند.
و حرف آخر اينكه بياييم به جاي صرف وقت و هزينههاي گزاف و بيهوده براي افكار خرافي با افزايش آگاهي و دانش خود و همچنين دريافت راهكارهاي مناسب از مشاورين متخصص براي حفظ آرامش و قدرت تسلط بيشتر در حل منطقي مسائل تنشزا در هر مرحلهاي از زندگي از رواج خرافات و خرافهپرستي در زندگي شخصي و اجتماعي خود جلوگيري كنيم. زيرا آسيبهاي اينگونه افكار ميتواند بنيان خانواده را مورد آسيب قرار دهد و حتي براي فرزندانتان مخرب باشد. به اين موضوع فكر كنيم كه اگر اين رمالان و كفبينان و طالعبينان ميتوانستند كمكي كنند يا سرنوشتي را تغيير دهند مطمئناً در اولين فرصت اين كار را در حق خودشان ميكردند كه محتاج كلاهبرداري و سوءاستفاده از سادگي و جهل مردم از اين طريق نباشند و بتوانند زندگي راحت و بدون دغدغه را داشته باشند و به قول معروف اگر طبيب بودند سرخود را دوا ميكردند و سر ديگران شيره نميماليدند.