کد خبر: 845709
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
چقدر به فرزندان خود مجال آزمون و خطا مي‌دهيم؟
آينده هر كشوري در گرو داشتن افراد كارآفرين است. افرادي خلاق كه ايده‌هايي نو براي زندگي دارند، آنها به نيازهاي جامعه نگاه متفاوتي دارند و...
نويسنده: محمد مهر
 
 
 
آينده هر كشوري در گرو داشتن افراد كارآفرين است. افرادي خلاق كه ايده‌هايي نو براي زندگي دارند، آنها به نيازهاي جامعه نگاه متفاوتي دارند و مي‌توانند بهتر نيازهاي يك جامعه از منطقه‌اي، محلي تا ملي و فراملي را رصد كنند و محصولي متناسب با آن نياز به بازارهاي محلي تا منطقه‌اي و بين‌المللي عرضه كنند بنابراين يك پرسش مي‌تواند اين باشد كه چطور مي‌توانيم افرادي مبدع، خلاق و كارآفرين را به جامعه عرضه كنيم. يك پاسخ اين است كه اين اتفاق از همان كودكي و شيوه‌هاي تربيتي بايد بيفتد.
         
 
 
كارآفرين‌ها رابطه‌ها را مي‌بينند
 
 
 
رابطه نوآوري و كارآفريني واضح‌تر از آن است كه نيازي به اثبات داشته باشد. كارآفرين‌ها از بستر روزمره و رايج براي حل يك مسئله بيرون آمده‌اند. مثلاً تا پيش از اختراع سشوار هم آرميچر بوده و هم هيتر، يعني ميله‌اي كه مي‌چرخد و گرم‌كننده‌اي كه وجود دارد. حالا يكي مي‌آيد و اين دو را با هم تلفيق مي‌كند و به اين ترتيب محصولي متولد مي‌شود كه پيشتر وجود خارجي نداشته است، با اينكه هر دو اجزاي مهم اين محصول پيشتر وجود داشته اما كنار هم قرار نگرفته بوده‌اند و وقتي كنار هم قرار مي‌گيرند هويت تازه‌اي مي‌يابند و كاركرد جديدي مي‌پذيرند، يا قبلاً چيزي به نام بستني نوشيدني در بازار وجود نداشت اما يك دهه پيش برندي در ايران آمد و با تلفيق آبميوه با بستني، محصولي ارائه كرد كه ويژگي‌هاي هر دو محصول پيشين را داشت با اين تفاوت كه هيچ كدام از آنها نبود. در واقع نوآوري ديدن روابطي است كه در بيرون وجود دارد يا مي‌تواند وجود داشته باشد اما بسياري از آدم‌ها به خاطر غرق شدن در يك سطح از مسئله آن روابط را نمي‌بينند، بنابراين يك ضلع مهم در نوآوري ديدن اين روابط است.
 
 
راه نوآور كردن كودكان را درست مي‌رويم؟
 
 
جامعه ما در حال حاضر با حساسيت به دنبال باهوش، خلاق و نوآور كردن كودكان و نوجوانان است. والدين بسياري با حساسيت و وسواس اين خواسته خود را دنبال مي‌كنند اما به نظر مي‌رسد بسياري راه را اشتباه مي‌روند و نشاني غلطي را به دست گرفته‌اند. يك بار ديگر از خودمان بپرسيم: چطور مي‌توان كودكاني نوآور و خلاق داشت؟ آيا مثلاً با كشاندن كودكان و نوجوانان از كلاسي به كلاس ديگر يا خريد ابزارهاي هوشمند مي‌توان آنها را نوآور كرد؟ آنچه امروز كارشناسان روي آن تأكيد دارند اين است كه هيچ كدام از اين راهكارها دست كم به تنهايي نمي‌تواند كودكان ما را خلاق و نوآور كند بلكه نوع رفتار ما در فضاي فرهنگ عمومي، خانواده، رسانه و فضاهاي آموزشي است كه اجازه مي‌دهد روحيه نوآوري، ابداع و متفاوت ديدن در كودكان رشد كند و تقويت شود يا نه تضعيف شود و به پژمردگي برسد. اين طور نيست كه مثلاً پدر و مادري يك سري ابزارهايي كه به درست يا غلط به عنوان ابزارهاي رشد فكري و خلاقيت كودكان در بازار وجود دارد جلوي او بريزند و مشغول كارهاي خود باشند و كودك هم در اين ميان به كمك آن ابزارها متحول و به موجودي خلاق و نوآور تبديل شود. ساده‌انگاري است كه ما چنين تصوري داشته باشيم بلكه باورهاي خانواده، جامعه و مدرسه در اين ميان به صورت مستقيم و غير‌مستقيم سايه‌هاي بلند خود را بر تفكر كودكان خواهد انداخت.
 
 
آيا از تجربه‌هاي ناموفق فاجعه مي‌سازيم؟
 
 
آيا به عنوان والدين يك كودك امكان تجربه كردن را به او مي‌دهيد؟ آيا مي‌توان بدون تجربه كردن و آزمون و خطا به خلاقيت رسيد؟ بسياري از والدين حوصله ارائه ميدان براي آزمون و خطا و تجربه كردن به كودكان و نوجوانان را ندارند. كودكي را تصور كنيد كه دو يا سه ساله است اما به او اجازه داده نشده كه ابزارهاي غذا خوردن را دست بگيرد، چرا؟ چون او با اين ابزارها نمي‌تواند درست كاركند و خرابكاري به بار مي‌آورد. آيا در چنين فضايي مي‌توان اميدوار بود كه خلاقيت و نوآوري به عنوان مهم‌ترين بسترهاي كارآفريني رشد و توسعه پيدا كند؟ امكان تجربه و آزمون و خطا يك مؤلفه مهم در فضا دادن به خلاقيت و نوآوري است. يك نكته كليدي اين است كه ما با هر تجربه ناموفق و خطاي كودكي چطور رفتار كنيم؟ به عنوان يك پروسه براي رسيدن به يك عمل موفق يا نه به عنوان يك فاجعه؟ اين پالس‌ها خواسته يا ناخواسته از سوي پدر و مادر به كودك فرستاده مي‌شود و جهت‌گيري فكري او را در آينده تحت تأثير قرار مي‌دهد.
 
 
ريسك‌پذيري و تعريف درست از شكست
 
 
واقعيت آن است كه ما در بزرگسالي الگوهاي تكرارشونده كودكي را بازتوليد مي‌كنيم. اگر در كودكي آزمون و خطا در چشم ما به عنوان يك محدوده و خط قرمز شناسانده شده باشد مسلماً ما در آينده آدم‌هاي ريسك‌پذير، اهل امتحان، اهل نزديك شدن به چالش و نگاه متفاوت داشتن به يك مسئله نخواهيم بود. آدمي كه از زمين خوردن هراسي نداشته و به راهي كه مي‌رود باور داشته باشد آزمون و خطا را به عنوان بخشي از زندگي پذيرفته است. اين يك واقعيت است كه اديسون يا هر مخترع ديگري كه تحول چشمگيري در ساختار زندگي انسان پديد آورده‌اند به يكباره به ابداع و اختراع يك محصول نرسيده‌اند، بلكه بارها و بارها تجربه كرده و پيش رفته‌اند. در واقع از زاويه ديد اين افراد چيزي به نام آنچه ما تجربه شكست مي‌ناميم معنايي ندارد، بلكه آنچه ما شكست و ناكامي مي‌ناميم در چشم آنها تجربه و پله‌اي براي رسيدن به مقصد است، مثل كوهنوردي كه از دامنه شروع مي‌كند و درست است كه در طول مسير ممكن است گام‌هاي اشتباهي هم برداشته باشد اما همه آن تلاش‌ها در جاي خود ارزشمند بوده‌اند و چه بسا گامي كه در ابتدا تصور مي‌شد اشتباهي برداشته شده به كشف جناح و جبهه‌اي از همان كوه براي يك صعود تازه منجر شده است.
 
 
 
 
 پرورش كودك كارآفرين  در گلخانه نوآوري
 
 
 
پس سخن اين است كه خلاقيت امري خلق‌الساعه و رعد و برقي نيست، اگرچه ممكن است به يكباره به رگه‌اي از يك ايده در ذهن برسيد، اما مثل معدن‌كاراني كه رگه‌اي از طلا را در دل كوه دنبال مي‌كنند اين تعقيب امري زمانبر و نيازمند كار مداوم، برنامه‌ريزي و تصحيح مسير است تا سرانجام از دل اين آزمون و خطاها محصولي خلاقانه زاده شود، بنابراين فرصت و مجال دادن براي تجربه‌هاي متعدد مي‌تواند يك گام مهم در تقويت نوآوري در كودكان و نوجوانان باشد.
 
 
آيا پديده‌هاي پيراموني را هرم چندوجهي مي‌بينيم؟
 
 
مؤلفه مهم ديگر اين است كه چقدر به پديده‌هاي پيراموني خود نگاه چند وجهي داريم؟ اگر پديده‌ها و رخدادهاي دور و بر خودمان را به شكل يك هرم چندوجهي تصور كنيم در آن صورت هر كسي مي‌تواند روبه‌روي يك ضلع قرار بگيرد و به آن پديده نگاه كند، اما اگر تصور كنيم پديده‌هاي دور و بر ما خطي و همان چيزي هستند كه ما مي‌بينيم و ضلع و زاويه ديگري ندارند، در اين صورت به فضاي نوآوري و خلاقيت نخواهيم رسيد حتي اگر ظاهراً از خلاقيت و نوآوري دفاع كنيم و بخواهيم كه اين اتفاق بيفتد. اگر والدين، مدرسه و نظام آموزشي و رسانه اصرار داشته باشند كه فقط يك راه‌حل و يك راهكار براي يك موضوع وجود دارد، در آن صورت نوآوري پژمرده مي‌شود، چون امكان انديشيدن از كودكان و نوجوانان سلب خواهد شد، اما اگر اين تفكر در جامعه بسط داده شود كه هر مسئله‌اي مي‌تواند راهكارهاي متنوعي داشته باشد - راهكارهايي كه برخي بهتر از راه‌حل‌هاي ديگر هستند - اين فرصت را در اختيار نوجوانان قرار مي‌دهد كه صرفاً از يك زاويه مرسوم به يك مسئله نگاه نكنند.
 
 
چقدر در افق فكر كودكان قرار مي‌گيريم؟
 
 
چقدر اجازه گفت‌وگو به كودكانمان مي‌دهيم؟ چقدر با كودكان خود گفت‌وگو مي‌كنيم؟ گفت‌وگو نه به معناي احوالپرسي و پرسيدن از چيزهاي روزمره و نسبتاً كم‌اهميت و سطحي، گفت‌وگو به اين معنا كه ما تلاش كنيم از افق نگاه كودكان و نوجوانان به يك مسئله‌اي نگاه كنيم. اگر اين اتفاق بيفتد كودكان و نوجوانان ما بيشتر باور خواهند كرد كه ايده‌هاي آنها همان قدر جدي و مهم است كه ايده‌هاي بزرگ‌ترها و بنابراين ذهن آنها براي نگاه متفاوت به مسائل پيراموني‌شان فعال‌تر خواهد شد اما اگر فضاي مونولوگي در روابط والدين و فرزندان يا معلمان و دانش‌آموزان برقرار شود و تلاشي براي قرار گرفتن در افق ديد دانش‌آموزان صورت نگيرد در آن صورت مسلماً پالس‌هاي مثبتي براي تقويت خلاقيت در كودكان ما ارسال نخواهد شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر