نويسنده: معصومه طاهري
پرونده سال 95 هم با اتفاقات تلخ زياد خود بسته شد. سال گذشته شاهد حوادث غمباري مانند تصادف قطار مشهد، واقعه پلاسكو و شهادت تعدادي از آتشنشانان و... بوديم. در حوزه فرهنگ و هنر نيز سال 95 كارنامه خوبي نداشت به خصوص اينكه در واپسين روزهاي آن هنرمنداني تاثيرگذار را از دست داديم. به غير از مرگهاي ناگهاني اهالي هنر، سال خوبي براي فرهنگ نداشتيم آن هم نه فقط به خاطر كاهش بودجههاي فرهنگي كه سر و صداي بسياري از هنرمندان و اهالي فرهنگ به خصوص در صداوسيما كه صاحب رسانه اصلي كشور هستند را در آورد، بلكه در خيلي از زمينههاي فرهنگ و هنر نواقص و كاستيهاي زيادي وجود داشت چنانچه حتي ميتوان گفت نامگذاري سال 96 به اقتصاد مقاومتي با درايت ولي امر مسلمين بيانگر همين ولنگاريهاي فرهنگي و اهمالورزيهايي بوده كه به عنوان دغدغه اصلي ايشان همواره مطرح بوده است چراكه متأسفانه در اغلب موارد، فعاليتهاي فرهنگي را تنها در حد انتشار كتاب، سخنراني، همايشهاي خنثي، بروشورهاي رنگارنگ و بياثر و... خلاصه كردهاند و در پايان سال بيلاني عريض و طويل از فعاليتهاي فرهنگي ارائه ميشود كه در عمل هيچ خروجي و محصولي نداشتهاند.
اين درحالي است كه فرهنگ يك اصل مهم رفتاري است و بايد نمود عملي در زندگي داشته باشد وگرنه به شعاري دهان پركن تبديل ميشود كه تأثيري ندارد. در حقيقت اصل نامگذاري هر سال نوعي سياستگذاري و چشمانداز كوتاه مدتي است كه براي تمام ساختارها در طول سال است، البته قبل از هر چيز بايد به صورت فرهنگي، هم در رفتار تك تك افراد و هم در رفتارهاي سازماني قابل مشاهده باشد.
از عمده ضعفهاي سال 95 واردات عمده كالاهاي خارجي بود كه حتي در تبليغات رسانه ملي به وفور ديده ميشد، تبليغات كالاهاي خارجي كه در تناقض با اقتصاد مقاومتي و حمايت از توليدات داخلي بود. به خاطر چنين معضلاتي مقام معظم رهبري در سخنراني آغازين سال نو در مشهد ناچارا به تشريح جزئيات اقتصاد مقاومتي پرداختند؛ الگوي رفتاري كه نبايد تنها آن را به بيلبورد و همايش محدود كرد و متأسفانه در سال گذشته ديديم كه براي عدهاي به خصوص مديران و مسئولان اين نوع سياستگذاريها معنايي ندارد، درحاليكه حيات و سلامت جامعه به اين نوع سياستگذاريهاي كوتاه مدت كه ناشي از معضلات همان زمان در كشور است بستگي دارد و البته اقتصاد مقاومتي در شرايط كنوني كه جنگ اقتصادي عليه مردم ايران پيوسته است، يك اصل ميباشد و نبود اهتمام به اين امر خيانتي است آشكار، لذا فرهنگ تنها به گفتار و حتي عمل كردن من نوعي خلاصه نميشود بلكه معنايي وسيعتر از حرف وعمل فردي دارد و بايد در تمام جامعه جاري و ساري باشد. اصلا معناي جامعه و زندگي اجتماعي هم همين است كه نسبت به اتفاقات و رفتارهاي ديگران حساسيت نشان داده شود تا كم كم رفتاري نهادينه و نسبت به آن فرهنگسازي شود. در اين راستا بايد به فريضه مهم امر به معروف و نهي از منكر اشاره كرد كه بيانگر همين احساس مسئوليت اجتماعي است؛ فرهنگي اسلامي كه در جامعه ما به عنوان كشوري اسلامي و ام القراي جهان اسلام از فرايض مظلوم و فراموش شده است، به طوري كه اگر هم اجرايي ميشود عمدا يا سهوا به موضوعاتي خاص و جزئي منحصر گشته است و نگاه كلان و عمومي به آن نميشود تا چنين فرهنگ تأثيرگذار اسلامي و قرآن در جامعه نهادينه و الزامي شود. اگر نگاه امر به معروفي در جامعه وجود داشته باشد نه تنها شاهد فساد، رشوه، اختلاس و... حداقل به صورت كنوني در جامعه نخواهيم بود، بلكه با توجه به وجود چنين الزامات تاثيرگذار اسلامي پيشرفت و بهبود و سلامت جامعه را ميتوانيم به چشم ببينيم، اما ضد فرهنگ به من چه و به تو چه كه در امور مختلف بروز و ظهور پيدا كرده مانع از اجرايي شدن چنين اصلي در جامعه شده است درحاليكه اولا وظيفه همه رسانهها به عنوان هدايتگران افكار عمومي است تا به چنين اموري بپردازند و ثانيا به عنوان يك مسلمان همان طور كه فرايضي چون نماز و روزه را بر خود واجب ميدانيم بايد به امر به معروف و نهي از منكر نيز اهميت بدهيم ازسويي ديگر اقتصاد مقاومتي تنها به اقتصاد مربوط نميشود بايد در همه زمينهها اجرايي شود بهخصوص حوزه فرهنگ و هنر كه از جمله ساختارهاي بنيادين و مهم جامعه است.