نویسنده: علی علوی
رئيسجمهور خوب يك رؤيا نيست، يعني نبايد گفت يك رئيسجمهور خوب و بيعيب را اول بايد مادر بزايد و بعداً از مردم انتظار داشت كه او را پيدا كنيد و به او رأي دهيد. اين تسليم شدن در برابر جبر روزگار است. بايد رئيسجمهور خوب را از دل ماجرا بيرون كشيد و او را تا روز و لحظه آخررئيس بودنش زير نظر گرفت. اول كار كه رئيسجمهور فقط حرف ميزند و شعار ميدهد، بايد از همين حرفها و شعارها او را شناخت. او زير زبانش پنهان است. بايد زبانش را كنار زد تا معلوم شود، آن زير چهكار ميكند، بنابراين اگر رئيسجمهور خوب ميخواهيم بايد حرفهاي او را خوب بفهميم.
1- رئيسجمهور خوب از حرف حساب زدن فرار نميكند. حرف حساب زدن رنج دارد زيرا رئيسجمهور را مسئول حرف هايش ميكند. با اين حال يك رئيسجمهور خوب از رنج تكلف منطقي و مستدل حرف زدن فرار نميكند. پاي حرف هايش ميايستد و چون وقتش برسد براي آنچه گفته استدلال هايي ميآورد كه عام و خاص آن را بپذيرند و رضايت عقلي و قلبي حاصل كنند. اما رئيسجمهور ناخوب، حرف بيحساب ميزند. او روي كليشههاي كوچه و بازار تكيه ميكند تا به مردم بگويد من هم از شما و در ميان شما هستم. او نميداند كه مردم از رئيسجمهور انتظار دارند طرحي نو دراندازد و حرفي ريشه دار بزند. نه اينكه مهملي بگويد و آتشي بيفروزد و مجلسي را گرم كند و زود خانه را با خاكسترهاي مهمل بافيها خالي كند. پس هرگاه خنده كانديداي رياست جمهوري با حرف هايي كه خودش ميزند باز شد و انتظار كشيد كه همگان نيز براي اين خنده باز او كف و سوت بزنند، بايد در او شك كرد كه چرا حرفهاي حسابي ات را – اگر داري- نميزني و چرا تريبون رويارويي و پاسخگويي و شعارهاي انتخاباتي را با گعده خنده بازار اشتباه گرفته اي؟!اين مرحله اول بيرون كشيدن يك نامزد انتخاباتي از زير زبانش است.
2- رئيسجمهور خوب، مبهم حرف نميزند. او اصلا كنايه نميزند. يك نامزد انتخاباتي با ابهام، كنايه و متلك پراني، فقط به همه ميگويد من آدم بزدلي هستم و آدم روشن و صريحي نيستم و چه بسا از كنايههاي خود در موقع لزوم نتيجه و برداشت معكوس بگيرم. كسي كه با مردم يكرنگ است، در حرف زدن با مردم، رنگين كمان نميشود. رئيسجمهور خوب اجازه نميدهد كه پس از يك سخنراني انتخاباتي، هر يك از مردم حرفهاي او را به گونه متفاوتي تعبير كنند، چون يك رئيسجمهور خوب راضي به اين تكثر و تفاوت در مردم نميشود. اما يك نامزد رياست جمهوري ناخوب مردم را با حرف هايش متفرق و نامتحد ميكند. او با تفرقه انداختن در ميان مردم با حرفهاي نامفهومش، مثل دشمني در پوستين دوست است. اين مرحله دوم بيرون آوردن يك نامزد انتخاباتي خوب از زير زبانش است.
3- رئيسجمهور خوب وعده پول به مردم نميدهد. او به مردم وعده مديريت خوب ميدهد. رئيسجمهور ناخوب اما فقط بر سر مردم فرياد يارانهاي ميكشد. او به همين خاطر وعده هايش خيلي زياد است. درست فهميديد! وعدههاي نامزدهاي متقلب بسيار زياد است. آنقدر كه همه آنها را در موقع خود فراموش ميكند! او به همه وعده ميدهد و به هيچ كس «نه» نميگويد. اگر با كارگران روبه رو شود، به آنها وعده «بالابردن دستمزد» ميدهد و اگر با كارفرمايان روبه رو شود به آنان وعده « تثبيت فضاي كسب و كارو دستمزدهاي منطقي» ميدهد. اگر به روستا برود، آنها را با توصيفي ميفريبد و اگر به شهر بيايد، با توصيفي ديگر. او در هر روز از كارزار انتخاباتي اش، صد وعده ميدهد و براي هر قشري و صنفي، وعدهاي در آستين دارد. بيشتر اين وعدهها سريع الوصول است! در حد پول نقد! پس رئيسجمهور متقلب را بايد از وعدههاي سريع و نقدش شناخت، هر چه سريعتر و نقدتر، متقلب تر!
4- رئيسجمهور خوب براي رئيسجمهور شدن «دليل خوب» دارد. او فقط از خودش ميگويد و از كاري كه ميتواند بكند و سنگي كه ميتواند از پيش رو بردارد اما رئيسجمهور ناخوب فقط از ديگران ميگويد و ديگران را مانع خواستههاي مردم معرفي ميكند و ديگران را عامل ركود و بيكاري و عقب افتادنها ميداند. او اينگونه خودش را پشت «ديگران»پنهان ميكند. او البته چنين القا ميكند كه هرآنچه ديگران نيستند، من هستم و هرآنچه ديگران نميكنند، من ميكنم و هر آن مانعي كه ديگران بر سر راه گذاشتهاند من بر ميدارم اما اين را به روش غير مستقيم يعني با نقد و تحليل و تخريب ديگران ميگويد تا راه فرار و محل گريز داشته باشد. او يك رئيسجمهور مجازي است كه با حرفهايش فقط ميتوان ديگران را شناخت و نه خودش را.
5- رئيسجمهور خوب براي رئيسجمهور شدن «تيم»و «برنامه» دارد. رئيسجمهور ناخوب نه تيم دارد و نه برنامه. او حرف هايش و شعارهايش به هيچ ستون محكمي بند نيست، نه ستون برنامه تدوين شده و نه تيمي كه حين كارزار انتخاباتي معرفي كند. رئيسجمهور ناخوب فقط يك شخص است. يك شخص تنها كه ميتواند بسيار متغير باشد و با كابينه ای که بعدا برمی چیند، مانور قدرت دهد. او مثل يك برگ درخت توي هواي انتخابات سرگردان است و هر چه قدر هم كه شعار دهد، تكليف مردم در شعارهايش معلوم نميشود.