نويسنده: فرشته فرحبد
راننده مذكور عصباني شده و با سرعت گاز ميدهد تا خودش را به توهينكنندگان برساند و از خجالتشان دربيايد! يك لحظه در حال لايي كشيدن سپرش گير ميكند به گلگير ماشين بغلي و باز صداي بوق ممتد... ترمز شديد... صداي اسطكاك لاستيك روي زمين و دو راننده عصباني! هر دو به سرعت پياده ميشوند و با حالتي طلبكارانه رو به سمت ديگري فرياد ميزنند. هيچ يك از دو راننده حاضر به گذشت نيستند. راهبندان، كلافگي، صداي بوق و ترافيك بيشتر... صحنهاي كه در روزهاي پاياني سال بيش از هميشه ميبينيم.
اين سبقت و عجله و شتاب در رسيدن تبديل به بخشي از وجود هر ايراني شده و سبب ميشود تمركز و دقت كافي نداشته باشيم. در عين حال آنچه سبب وخامت اوضاع ميشود عدم صبوري و گذشت در افراد است كه موجب ميشود در كمترين زمان ممكن و در هر جرقهاي عصباني شده و حرفهايي از دهانمان خارج شود كه موجبات درگيريهاي شديد را فراهم كند. سؤال اصلي اينجاست كه اصولاً چرا بايد از حربه ناسزا در مواقع عصبانيت استفاده كرد؟ و پيش از آن چرا بايد اينقدر سريع به نقطه جوش رسيد؟
شلوغي راهها و مصائب و مشكلات براي همه وجود دارد و طبعاً براي قشر مسافركش كه از اين راه ارتزاق ميكنند تحمل اين مسائل سختتر است. به علاوه اينكه همين شلوغيها سبب ميشود وقت بيشتري براي يك مسير صرف كنند و طبعا درآمد كمتر در ازاي استهلاك بيشتر ماشين نصيبشان شود. از آنجايي كه ما همواره ديگران را مقصر ميدانيم در تلاشيم تا خسارت وارده به خود را به نوعي جبران كنيم. راننده براي جبران خسران خود كرايه بيشتري از مسافر طلب ميكند و مسافر هم كه مشكلات خودش را دارد و درآمد مشخص و محدودي دارد از اين بيعدالتي برآشفته ميشود و همين امر سببساز درگيري بين راننده و مسافر شده و دوباره سيل ناسزا و توهين است كه از هر سو سرازير ميشود.
فاز بعدي مسئله تمرين كنترل خشم و تربيت مناسب براي عدم استفاده از واژههاي ركيك است كه باز هم اين بخش مشتركاً تحت نظارت مراكز آموزشي و خانوادههاست و همكاري و همراهي و همفكري اين دو بخش سبب ميشود تا فرد تمرين صبوري كند و در مواقع حاد از الفاظ ناپسند استفاده نكند. ياد گرفتن اين نكته كه بعد از هر حادثه بايد منطقي رفتار كرد و درگير احساساسات نشد نيز حائز اهميت است. تا جاي ممكن بايد از بروز حادثه پيشگيري كرد ولي اگر به هر دليلي اتفاق افتاد آنچه مهم است كنترل خشم و مديريت بحران است.
افراد بايد ياد بگيرند كه با پياده شدن و دست به يقه شدن نه تنها مشكلي حل نميشود بلكه گاهي همين نزاعهاي به ظاهر ساده خياباني منجر به آسيبهاي شديد و حتي مرگ يك نفر ميشود كه در اين گونه موارد فرد خاطي تا پايان عمر بايد تاوان همان يك لحظه خشم را بدهد و لزوماً اين فرد خاطي از طبقه خاصي از اجتماع نيست و ميتواند شامل هر فردي از هر طبقه شود كه در يك لحظه نتوانسته اوضاع پيش آمده را مديريت كند. يكي ديگر از نكاتي كه ناخودآگاه روي اعصاب افراد تأثير گذاشته و سبب بروز بيشتر خشم در افراد ميشود، آلودگيهاي صوتي است. استفاده نابجا از بوق در كشور ما بسيار متداول است. در كشور ما استفاده از بوق دامنه وسيعي را در بر ميگيرد كه از سلام و خداحافظي شروع شده و به عزا و عروسي ختم ميشود.
استفاده مكرر از بوق ممتد حتي به عنوان ناسزا سبب ميشود رانندگان بدون آن كه متوجه باشند تحت فشار روحي شديدِ ناشي از صداهاي ناهنجار قرار بگيرند. بنابراين يك جرقه براي روشن شدن آتش خشم آنها كافي است. اين نكات ريشه در فرهنگ اجتماعي هر كشور دارد و براي اصلاح آنها بايد از پايه شروع كرد و با وضع مقررات جديد و سختگيريهاي بيشتر ميتوان مانع از تكرار آنها شد.
مهمترين نقش در پيدايش نزاعهاي خياباني ناشي از تصادف بعد از اجتماع به خانواده تعلق دارد. در واقع يك رابطه دو سويه بين اجتماع و خانواده وجود دارد كه اين دو را مكمل هم ميسازد. خانواده با تربيت صحيح فرزند خود ميتواند از بروز حوادث جلوگيري كند. دامنه اين تربيت نيز وسيع است و از تكرار نكردن الفاظ ركيك جلوي كودكان شروع شده و به آموزش كنترل خشم در مواقع بحراني به كودك ختم ميشود.
فردي كه از دل خانوادهاي بيرون بيايد كه در آن افراد براي هم احترام قائل هستند و تحت هيچ شرايطي با توهين و ناسزا اختلاف سلايق خود را حل نميكنند، مسلماً دامنه واژگان توهينآميز كمتري بلد است و به خاطر تربيت خانوادگي و قبحي كه در به زبان آوردن ناسزا هست در به كار بردن اين الفاظ اكراه دارد، چراكه حس ميكند شخصيت خودش قبل از همه زير سؤال ميرود. بنابراين تا جاي ممكن توهين نميكند و خشمش را با كلمات قبيح بروز نميدهد. متأسفانه آنچه اين روزها بيش از پيش آزاردهنده است استفاده از اين فحشها و ناسزاها در فيلمها يا ترانههاي نسل امروز است كه سبب ميشود قبح آنها ريخته شود. در اينجا هم خانوادهها نقش مهمي در كنترل فرزندان خود و قرار نگرفتن آنها در معرض اين آسيبها ايفا ميكنند.
براي مديريت خشم و تمرين خونسردي ميتوان شيشهها را بالا كشيده و موسيقي ملايمي گوش داد و سعي كرد صداهاي نابهنجار را تا سر حد ممكن حذف كرد و باز هم در صورت بروز حادثه يا شنيدن ناسزا از افراد قبل از آنكه زبانمان برايمان تصميم بگيرد بهتر است در ذهنمان تا 10 بشماريم و چند نفس عميق بكشيم تا بتوانيم خشم يا استرس موجود را كنترل كرده و به منطقيترين شيوه ممكن با آن برخورد كنيم.
بنابراين مثلث خانواده، اجتماع و آموزش نقش مهمي در پيشگيري از نزاع و بروز حوادث و استفاده از واژگان درست دارند كه درباره هر يك از آنها بايد فرهنگسازي صحيح انجام شود تا كمتر شاهد حوادث تلخي باشيم كه هر روز در يك گوشه از شهر اتفاق ميافتد. در خاتمه بايد گفت علاوه بر ترافيك سنگين اسفند ماه، در شهرهاي بزرگ به زودي شاهد سفرهاي نوروزي و ترافيك جادهها خواهيم بود، پس آرامش خود را حفظ كنيد و فراموش نكنيد كه عصبانيت گرهي از ترافيك باز نخواهد كرد.