در روزگاري نهچندان دور از امروز، مردم كشورمان از اين قوم و آن قوم و از كوچك تا بزرگ و از شهري تا روستايي، هر چه به واپسين روزهاي اسفندماه نزديكتر ميشدند و خود را در چند قدمي چهارشنبه آخر سال و نيز در آستانه بهار فرخنده و طربناك ميديدند، نهتنها نشاط و شادمانيشان دو چندان ميشد، بلكه احساس امنيت و آرامش ذهن و روان آنان از روزها و ايام ديگر سال پيشي ميگرفت.
براي صحه نهادن بر اين مدعا، كافي است يا قدري در خاطرات خود و پدرانمان كندوكاو كنيم يا در ادبيات اين مرز و بوم در منابع مكتوبي كه صاحبان نظر و انديشه و قلم برايمان به يادگار گذاشتهاند، اندكي تأمل و لختي درنگ كنيم.
مطمئناً اين يادآوري و تأمل و درنگ از يكسو بلادرنگ حس نوستالژيكي (احساسي سرشار از حسرت گذشته) در هر يك از ما پديد ميآورد و از ديگر سو ما را ناگزير از مقايسهاي حزنانگيز بين اين ساليان و ساليان قبل ميسازد. با چنين قياسي بلافاصله اين پرسش مهم پيش روي ما قد علم ميكند كه چرا امروزه بسياري از خانوادههاي ايراني با نزديك شدن به چهارشنبه آخر سال نهتنها احساس وجد و نشاط نميكنند، بلكه در درونشان غوغايي برپا ميشود كه نشان از احساسي مملو از ناامني دارد؟ نيازي به يادآوري نيست كه اين بيم و هراس و ناامني موجب ميشود تا بسياري از خانوادهها آرزو كنند كاش يك چهارشنبه آخر سال همچون برق و باد بگذرد و ديگر نيز باز نيايد!
اگر قدري واقعبينانه و منصفانه به رخدادهاي ناگوار و اندوهناك شب چهارشنبه آخر سال چند سال اخير، حتي همان ميزان اندكي كه به سبب رسانهاي شدن، ما از آن آگاه شدهايم، بنگريم بيهيچ ترديدي احساس ناامني شمار انبوهي از خانوادههاي محترم كشورمان را موجه ارزيابي ميكنيم و به آنان حق ميدهيم كه ديگر همچون نسل خويش و نسل پيش از خويش نهتنها شب چهارشنبه آخر سال را خوشامد نگويند، بلكه آرزو كنند كه زود برود و دير باز آيد.
حال با اين توضيح مجمل ضروري است از خود بپرسيم كه چه كسي يا كساني، مسئول تغيير تدريجي ماهيت آيين نشاطبخش و خواستني چهارشنبه آخر سال ديروز و تبديل آن به مراسمي رعب انگيز و اضطرابآميز و نخواستني امروز هستند.
پيش از ارائه پاسخي روشن به اين پرسش، لازم است يادآور شوم كه بر اساس شواهد متقن پليس، افراد ناامنساز شب چهارشنبه آخر سال در مقايسه با جمعيت عمومي جامعه، شمارشان بسيار اندك و تعدادشان بسيار قليل است، ليكن اقليت كم اما پر غوغا اگر از سوي جامعه كنترل و مديريت نشوند با رفتار هيستريك (نمايشگرانه) خود ميتوانند امنيت عمومي را فرو بكاهند.
در يك دسته بندي ميتوان ناامنسازان شب چهارشنبه آخر سال را به سه گروه تقسيم كرد.
گروه نخست، «سودجويان» آنان خودخواهاني هستند كه جز به جيب خويش به چيز ديگري نميانديشند و لاجرم با تهيه و توليد و توزيع مواد انفجارزا و خطرآفرين و پر سر و صدا امنيت عموم مردم جامعه را فداي اميال و سودپرستيهاي خويش ميكنند.
اينان متأسفانه در فرايند منفعتطلبي ضداجتماعي خود حد معيني براي خود قائل نيستند و گويي وجداني نيز ندارند كه با مشاهده آسيبهاي جسمي و رواني وارده بر مردم، قدري دچار عذاب و گناه شوند. به همين سبب در برابر اين جماعت سودجو و ناهنجار ناگزير بايد از روشهاي سخت بهره گرفت و با اعمال مقتدرانه قانون، مانع از استمرار فعاليت غير قانوني آنان شد.
دومين گروه ناامنساز چهارشنبه آخر سال، مبتلايان به شماري از اختلالات شخصيت و ناهنجاريهاي رواني هستند كه به شكلي، هيجانطلبي غير عادي خود را در ارتكاب رفتارهاي پر خطر ميجويند. شواهد باليني نشان از آن دارند كه اين گروه به ويژه از اختلالاتي همچون شخصيت بيثبات مرزي و منشي وندالي و ضداجتماعي رنج ميبرند. واكنش مطلوب و دقيق در برابر اين گروه «كنترل و مداوا» است. به همين سبب در همه جاي دنيا پليس اين گونه افراد را دستگير ميكند و به مراكز درماني و اصلاح و تربيت ميسپارد.
سومين گروه ناامنساز چهارشنبه آخر سال، نوجوانان پر شور و هيجاني هستند كه چگونگي مديريت عواطف و هيجانات شديد و پر تلاطم خود را نياموختهاند. اينان همانهايي هستند كه مبادرت به رفتارهاي پر سر و صدا و هيجاني و خطر آفرين ميكنند،. بدون آنكه به پيامدهاي دهشتناك و مزمن آن بينديشند. متأسفانه اينان زماني متوجه كنش و رفتار ناهنجار خود ميشوند كه ديگر دير شده است. صحيحترين روش مديريت اين گروه «كنترل خانوادگي»و «بازداري اجتماعي»است.
تجارب موفقيتآميز چهار، پنج سال اخير نشان از آن دارد كه با «احساس مسئوليت جمعي» و فردي و هوشياري و هوشمندي نهتنها ميتوانيم ناامني را به كل از مراسم شب چهارشنبه آخر سال بزداييم و از وقوع هر نوع رخداد ناگوار پيشگيري كنيم، بلكه آن را به فرصتي براي نشاندن لبخندي خاطرهانگيز و تبسمي مهرآميز بر لبان خود و ديگران تبديل كنيم. براي اين منظور كافي است: 1- سوداگراني را كه با جان و امنيت مردم بازي ميكنند به پليس معرفي كنيم. 2- مانع از خريد هر نوع ماده خطرآفرين و پر سر و صدا توسط فرزندان نوجوانمان شويم. 3- اين شب را همچون روزگاران گذشته در كنار خانواده و با نظارت بزرگان محل سپري كنيم. 4- با فرا رسيدن تاريكي شب به ديدن بزرگان و دوستان برويم و شادي خود را به منزل منتقل كنيم.
* معاون اجتماعي نيروي انتظامي