داشتم صفحه نخست روزنامههاي كشور را در يك گروه تلگرامي ميديدم كه چند خط پايينتر لينك تبليغ يك گروه زنانه را ديدم. «فقط خانمهاي خوش سليقه وارد شوند. اگه دوست داري دكوراسيون منزلت استثنايي بشه و همه فاميل از سليقهات تعريف كنند زود وارد گروه ما شو...». طبيعي است كه با حس كنجكاوي كه در خودم سراغ دارم با چنين پيامهايي وسوسه شوم و كليد ورود را انتخاب كنم. هرچه ميخواهم به خودم نهيب بزنم كه اين همه كانال و گروه تلگرامي ميخواهم چكار، اصلا فرصت نميكنم نگاهشان كنم و براي اينكه صداي ممتد پيامهايشان آزارم ندهد همه را بيصدا كردهام اما باز با گفتن اينكه «حالا رفتن داخل گروه و ديدن كه ضرر نداره فوقش بهدرد بخور نبود ميام بيرون» خودم را قانع ميكنم كه يكبار ارزشش را دارد و ادامه ماجرا...
وارد كه ميشوم اولين چيزي كه توجهم را جلب ميكند تعداد اعضاي 18 هزار نفر است! 18 هزار نفر خانم عضو يك گروه زنانه؟! دومين و مهمترين نكته تصاوير گروه است. مثلاً چيدمان يك مبلمان استيل گرانقيمت كنار يك سري مبلمان راحتي فوقالعاده شيك زير عكس توضيح نوشته شده: «پذيرايي منزل ساراجان، تازه عروس گروه از فرمانيه». از عكسها خوشم ميآيد، به هرحال نقطه ضعف ما زنها زيبايي كالاهاي لوكس است. عكس بعدي را كه انتخاب ميكنم اتاق غذاخوري با سرويس ناهارخوري بسيار شيك با گلدانهاي گرانقيمت است كه زير عكس نوشته «محل غذاخوري منزل ساراجان، تازه عروس گروه از فرمانيه»! بالاتر باز عكس از اتاق خواب و «اتاق خواب منزل ساراجان، تازه عروس گروه از فرمانيه»، سرويس حمام و دستشويي و «سرويس بهداشتي منزل ساراجان، تازه عروس گروه از فرمانيه» و... .
خلاصه اينكه تصاوير اين ساراجان تازه عروس گروه از فرمانيه واقعاً خيرهكننده بود. تا آنجاكه از بحثهاي زير عكسها ميشد فهميد كه فقط 200 ميليون تومان براي خريد فرش دستبافت هزينه كرده بودند، بماند اينكه مشخص بود خريد مبلمان و پردههاي اين خانه نيز هزينهاي چند ده ميليوني آب خورده است.
تقريبا تمام پيامهاي گروه مربوط به خريد مبلمان و اقلامي بود كه با وجود تجملاتشان هيچ ضرورتي براي خريد نداشت اما اگر به عنوان يك زن خانهدار عضو اين گروه بودي قطعاً با ديدن عكسها اينطور تصور ميكردي كه براي داشتن يك خانه زيبا بايد حتماً خرجهاي ميليوني آنچناني كني. فاز بعدي پيامهاي گروه اين بود كه همه تلاش ميكردند در مورد دكوراسيون خانهشان نظر سايرين را نيز بپرسند و حتي موافقتشان را جلب كنند. خانمي در آخرين مطلب متفرقه و نظرخواهي گروه تصويري از اتاق نشيمن منزلش را گذاشته و پرسيده بود: «خانمها به نظرتون من بايد ميز تلويزيون يا گلدانهام رو چطور جابهجا كنم كه اتاقم بازتر نشون داده بشه؟»
چند جمله بعد از همين عكس و نظرخواهي پر بود از مطالب نظردادن خانمها. يكي گفته بود: «من ميگم گلدونها رو سمت پنجره ببر، بهجاش ميز تلويزيون، رو به رو باشه بهتره.» ديگري در عكسالعمل به اين نظر نوشته بود: «نه اين كارو نكنيا نور پنجره ميافته توي تلويزيون، اصلا زاويه خوبي نداره.» نفر سوم هم كه معلوم بود از زنان سن و سال دار گروه بود نوشته بود: «من اصلاً ميگم جاي گلدونها اين اتاق نيست. گلدونها رو از اين فضا خارج كن.» چند بار هم بحث نظر دادن و دخالت در نوشته بقيه بعد از اين مطلب نظرخواهي جنجالي نوشته شده بود. در نهايت خانمي كه ميخواست نظر ساير اعضاي گروه را بداند نوشته بود كه گويا خودش به يك چيدمان كلي رسيده و فكر ميكند مناسب است اما همسرش چيدمان جديد را دوست ندارد و بعد هم براي راضي كردن خودش و بقيه اعضا نوشته بود: «آخه ميدونيد مردها مثل ما نگاه زيبايي شناختي ندارن، بعدهم من از صبح تا شب توي خونهام، مگه قراره چيدمان خونه رو هم آقا بپسنده؟!»
كاملاً مشخص بود كه اساتيد متمركز در گروه دكوراسيون به اين نتيجه رسيده بودند كه چون خودشان در مسند اظهار نظر حضور دارند و از آنجاكه براساس تشخيص خانمهاي گروه مردها تخصصي در دكوراسيون ندارند پس اجازه دارند در مورد چيدمان منزل يكديگر نظر بدهند بدون اينكه درنظر بگيرند همسرشان چه چيزي دوست دارد يا ميپسندد.
همه اين بحثهاي گروه را كنار ميگذاشتم هنوز جاي كنجكاوي در فضاي گروه وجود داشت. چند پست بالاتر كه مربوط به پنجشنبه هفته گذشته بود يكي از اعضاي گروه چند رنگ و مدل لباس و كفش را كنار هم گذاشته بود و از اعضاي گروه خواسته بود به او كمك كنند براي شب كه عروسي دعوت است چه بپوشد! داشتم شاخ در ميآوردم يعني آدم تا اين اندازه... مگر كسي بهتر از خود ما ميتواند در مورد نوع، مدل و رنگ لباسي كه برازندهمان است نظر بدهد؟ مگر كسي بيشتر از ما نسبت به جشن و ميهماني كه دعوت هستيم اطلاع دارد؟ پس هيچ كس جز خودمان نميتواند در اين زمينه صلاحيت نظردادن داشته باشد. در تجربهاي مشابه اين گروه تلگرامي در فضاي اينستاگرام با صفحهاي روبهرو شدم كه عكسهايي از زوجهاي جوان را كنار يكديگر منتشر ميكرد.
صاحبان عكس را به اصطلاح تگ ميزد و از ديگران سؤال ميپرسيد، بهنظرتون اين دو زوج آقاي... و خانم... چقدر بهم ميان؟ منظورش اين بود كه از نظر چهره و قيافه تا چه اندازه با هم تناسب دارند. فارغ از رفتار زشتي كه ميديدم بدتر اين بود كه هركس به خودش اجازه ميداد در مورد اين دو نفر اظهار نظر كند. تصور كنيد مرد يا زني بيايد بدون شناخت قبلي صرفاً در مورد ظاهر يك زوج اظهار نظر كند! احمقانه نيست؟ اصلاً همه اينها به كنار، وقتي مردي زني را به همسري انتخاب ميكند يا زني مردي را به شوهري خود ميپذيرد در حقيقت به شناختي فارغ از ظاهر و صورت فرد رسيده است كه دريافته ميتواند به اين شخص تا آخر عمر تكيه دهد و اعتماد كند. با اين فرض ما چطور به خودمان اجازه ميدهيم در مورد يك زوج اظهار نظر كنيم؟! همه اين نقدها به مخاطبان و كامنتگذاران اين نوع صفحههاست ولي ناراحتكنندهترين بخش اتفاق اين است كه گاهي زوجها هم با نظرات كاربران همراه هستند.
خانم يا آقايي كه تصوير او با همسرش منتشر شده با كامنت نظردادن خانم يا آقاي ديگر در مورد شريك زندگياش همراه ميشود! نظر او را تأييد يا رد ميكند! يعني او با اين رفتارش نشان ميدهد كه من نه تنها صلاحيت داشتن چنين شريكي را كنارم ندارم بلكه حتي در زمان ازدواجم صلاحيت انتخاب را هم نداشتهام به همين دليل الان به شما اجازه ميدهم كه در مورد ظاهر و زيبايي شريك زندگي من بدون هيچ شناختي نظر بدهيد و حتي قضاوت كنيد. سؤال مهمي كه در برخورد با گروهها و صفحات شكل گرفته در فضاي مجازي به ذهن خطور ميكند اين است كه ما قرار است در اين فضا به همه اجازه بدهيم در مورد خودمان، خانهمان، زندگيمان و حتي فرزندانمان نظر دهند يا دخالت كنند؟ اين همه گروههاي مختلف بدون كاربرد براي چه شكل ميگيرند و چرا ما با عضويت خود به ادامه فعاليت آنها كمك ميكنيم؟