كتاب «اسلام و جهاني شدن» با ترجمه محمدرضا دهشيري و چند مترجم ديگر دربردارنده چند مقاله خارجي است كه به جهاني شدن اسلام ميپردازد.
دكتر محمدرضا دهشيري دانشيار علوم سياسي دانشكده روابط بينالملل وزارت امور خارجه درباره كتاب «اسلام و جهاني شدن» كه آن را ترجمه كرده است، در گفت و گو با سايت طليعه گفت: يكي از مباحث مهم درباره دين اسلام اين است كه آيا جهاني شدن اسلام موجب بروز مشكلات و نگرانيها ميشود يا ميتواند فضايي را براي گسترش و كنشمندي دين اسلام در عرصه جهاني پديد آورد؟
دو ديدگاه درباره جهاني شدن اسلام
دهشيري افزود: در اين زمينه دو ديدگاه وجود دارد: ديدگاه اول جهاني شدن را پروژهاي ميدانند كه از سوي غرب براي استيلا بر ساير تمدنها طراحي شده است و معتقدند جهاني شدن با اسلام در تضاد است زيرا جهاني شدن تداوم مدرنيزم است و مدرنيزم بر بنيادهايي همچون سكولاريزم، ماديگرايي، آزادي لجامگسيخته، اثباتگرايي و فردگرايي استوار است.
وي ادامه داد: ديدگاه دوم معتقد است جهاني شدن اسلام نه تنها در برابر اسلام قرار ندارد بلكه فضايي را براي تبيين و تبليغ ارزشها و آموزههاي اسلام فراهم ميكند و امكاني را براي مسلمانان بهوجود آورده است كه در دهكده جهاني بتوانند از امواج ارتباطات و اطلاعات براي بيان ديدگاههايشان بهرهبرداري كنند و نگاه اين كتاب بيشتر از اين زاويه است كه مسلمانان با جامعه جهاني در ارتباط باشند و مواضع خودشان را از طريق رسانههاي مجازي و شبكههاي اجتماعي بيان كنند.
دانشيار علوم سياسي دانشكده روابط بينالملل وزارت امور خارجه گفت: در اين ميان محتوايي كه در سطح بينالمللي عرضه ميشود درخور توجه است.
اين محتوا ميتواند بيانگر اسلام راديكال و خشونتآميز باشد همان طور كه داعش در حال حاضر از فضاي مجازي براي ترساندن مخالفان خود و معرفي اسلام متحجر و خشونتگرا و عضوگيري از طريق شبكههاي مجازي و تلاش براي تبيين ديدگاههاي ضد شيعي و مدرنيته استفاده ميكند.
دهشيري بيان كرد: در مقابل ديدگاه راديكال، ديدگاه اسلام عقلاني و معتدل است كه پيوند با دموكراسي را مطرح ميكند و در اين زمينه تشيع اين امكان را دارد كه از فضاي جهاني شدن براي تبييع اسلام عقلاني حداكثر استفاده كند بنابراين به نظر ميرسد آنچه كه بيشتر حائز اهميت است محتوايي است كه جهان اسلام از هويت خود در عصرجهاني شدن استفاده كند.
كتاب «اسلام و جهاني شدن» عصاره چند مقاله علميوي با بيان اينكه كتاب «اسلام و جهاني شدن» متشكل از چند مقاله علمي است، گفت: مقاله اول «شمولگرايي و انحصارگرايي، مباني تاريخي هويت جمعي و ملي و جهاني مسلمانان»، بيانگر اين است كه اسلام رويكرد شمولگرا در بستر تاريخ دارد و به محدوده خاصي منحصر نميشود و در عين حال به معناي نفي تنوع فرهنگي نيست.
به اين معنا كه داشتن آرمانهاي مشترك در عين احترام به فرهنگها و قوميتها و اقوام متعدد است. مقاله دوم «نظريه جهاني شدن و كنش اسلامي» به بحث بنيادگرايي در چارچوب جهاني شدن پرداخته است و اينكه اگر كنش اسلامي جنبه بنيادگرا داشته باشد ميتواند منجر به اسلامهراسي شود.
دهشيري در ادامه گفت: مقاله سوم «جهاني شدن و ارزشهاي بينافرهنگي» به بررسي بعد اخلاقي جهاني شدن ميپردازد و نسبت كرامت انساني با آزادي و رابطه اسلام با نفس خشونت و رابطه اسلام با دموكراسي را مورد بررسي قرار داده است. مقاله چهارم «هلال اسلامي» است. با توجه به اينكه در برخي از منابع غربي به تبيين فرهنگ اسلامي در گستره هلال اسلامي بپردازند، وضعيت فرآيند جهاني شدن را در كشورهاي اسلامي مورد بررسي قرار ميدهد.
اين استاد دانشگاه افزود: مقاله پنجم «مطالعه فرهنگ و سياست اسلامي» است كه به مرور كلي و ارزيابي رابطه اسلام با عقلانيت و اقتدارگرايي، انقلابيگري و سياست اسلامي ميپردازد. ششمين مقاله با عنوان «اسلام، تحول سياسي و جهاني شدن» در مورد رابطه مدرنيزاسيون سياسي و حقوق مدني در اسلام بحث ميكند. مقاله هفتم «ويژگيهاي دموكراسي اسلامي» به تبيين رابطه اسلام و دموكراسي ميپردازد و جنبشهاي اسلامگرا موسوم به جنبش بيداري اسلامي در خاورميانه را مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد.
وي اضافه كرد: مقاله هشتم با عنوان «نقش حقوق اسلامي در نظم نوين جهاني» به بررسي اجمالي قابليت حقوق اسلامي در حل و فصل تنشهاي بينالمللي ميپردازد و اينكه چگونه ميتواند نظم صلحآميز را در جهان رقم بزند.
مقاله نهم «همكاري ميان مسلمانان و مسيحيان در قرن ۲۱» را مورد توجه قرار ميدهد كه به بحث لزوم گفتوگوهاي بيناديني در عصر جهاني شدن توجه دارد تا مسلمانان و مسيحيان با يكديگر همكاري كنند، با توجه به اينكه ديدگاههاي مشتركي در زمينه فقرزدايي، رعايت استانداردهاي زيست محيطي و اخلاقمداري در عرصه علم و فناوري دارند.
دانشيار علوم سياسي دانشكده روابط بينالملل وزارت امور خارجه ادامه داد: مقاله دهم با عنوان «بهشت جهاني شدن و جهان اسلام» به بررسي مشكلات فراروي كشورهاي اسلامي در فرآيند جهاني شدن ميپردازد. با توجه به اينكه حركت جهاني به سوي يكپارچگي اقتصادي است، كشورهاي جهان اسلام چگونه ميتوانند از بنبستهايي كه به واسطه جهاني شدن براي آنها بهوجود آمده رهايي پيدا كنند.
وي اظهار كرد: مقاله يازدهم به «درآمدي بر پسااسلامگرايي» ميپردازد و ضمن ارائه تعريفي از اسلام سياسي كه با رويكرد صلحآميز توأم شده، به واكاوي آن در جنبشهاي جديد اجتماعي كه از آن به جنبشهاي پسااسلامگرا تعبير ميشود، پرداخته است.
دهشيري اضافه كرد: اين كتاب تلاش داشته است تا از زواياي مختلف تعامل بين اسلام به عنوان جهانبيني شامل و فراگير با جهاني شدن به عنوان فضايي كه ميتواند براي عرضه و تبيين آموزههاي اسلام مورد بهرهبرداري قرار بگيرد را واكاوي كند.
وي در معرفي كتاب گفت: كتاب شامل يازده مقاله خارجي است كه من آن را ترجمه كردم و ديدگاه نويسندگاني است كه معتقد به تعامل بين اسلام و جهاني شدن هستند. مطالب كتاب گزيدهاي از مقالههاي كتاب چهار جلدي «اسلام و جهاني شدن» و كتاب «پسا اسلامگرايي» كه در خارج از كشور منتشر شده، است و سعي شد تا نظريات امريكايي و اروپايي مطرح شود.
دهشيري اضافه كرد: مقالههاي اين كتاب توسط بنده و جمعي ديگر از مترجمان ترجمه شده است. كتاب ۳۴۰ صفحه است و توسط انتشارت علمي و فرهنگي منتشر شده است.
وي در پايان سخنانش گفت: كتاب «اسلام و جهاني شدن» براي دانشجويان الهيات و روابط بينالملل و علوم سياسي و جامعهشناسي سياسي ميتواند مورد استفاده قرار گيرد. ضمن اينكه نظريات دقيقي از سوي انديشمندان غربي ارائه شده است كه براي دانشپژوهان ايراني ميتواند جذابيت داشته باشد.