«كار كار انگليسيهاست». اين جمله بسيار از جانب مردم ايران در طي يكي دو سده اخير بيان شده است. دليل آن نيز روشن است: «مداخله مستقيم يا نيابتي انگليس براي از بين بردن وحدت كشور، تماميت ارضي كشور، استقلال سياسي كشور يا مسائلي ديگر كه يا ضد منافع ملي بوده يا آدرس اشتباه به منافع ملي بوده است.»
اخيراً نخستوزير دولت انگليس براي خوشرقصي نزد اعراب حاشيه خليجفارس سخنراني كرده و سخنراني مداخلهجويانهاي داشته است. نخستوزير بريتانيا گفت: «ما بايد همچنان به مقابله با دولتهايي كه نفوذ آنها بيثباتي منطقه را مشتعل ميكند، ادامه دهيم» و افزود: «بنابراين ميخواهم به شما اطمينان دهم كه من بهوضوح تهديدي را كه ايران متوجه منطقه خليج [فارس] و در بُعدي وسيعتر، متوجه خاورميانه ميكند مشاهده ميكنم.» نخستوزير انگليس همچنين اضافه كرده است كه «ما بايد همراه يكديگر تلاش كنيم تا اقدامات تهاجمي ايران در منطقه را به عقب برانيم.» سؤالي كه ممكن است به وجود آيد، اين است كه چرا خانم «مي» به رغم تلاشهاي دولت براي بهبود روابط دو كشور ايران و انگليس و برقراري روابط ديپلماتيك در دو كشور در دو سه سال اخير، چنين اظهاراتي را بيان ميكند؟
جواب به اين سؤالات در دو قالب قرار ميگيرد: كوتاه و مشروح. پاسخ كوتاه به اين سخنان در اين جمله است: برگزيت و ترس و واهمه انگليس از عواقب اقتصادي آن. جواب مشروح آن به مجموعهاي از عوامل برميگردد كه مهم نبودن عواقب اين سخنان يكي از آنهاست، وضعيت ناهموار اقتصاد غرب يكي از آنهاست، فصل جديد مطالبات غرب يكي از آنهاست و... كه در زير به آنها اشاره خواهد شد.
1- برگزيت
برگزيت و خروج انگليس از اتحاديه اروپا ميتواند مهمترين دليل مطرحشده اين سخنان و خوشخدمتي انگليسيها براي اعراب باشد. بريتانيا در دوران برگزيت با مشكلات اقتصادي ناشي از خروج از اين اتحاديه مواجه خواهد شد، لذا بهدنبال يافتن شركاي جديد در حوزههاي غيراتحاديه اروپاست. چه شركايي بهتر از كشورهاي ثروتمند خليجفارس؟ به رغم برداشت عدهاي براي تقليل اين اظهارات به نام خانم مي، بايد با صراحت اظهار داشت كه هر فردي اگر بهجاي خانم مي پست نخستوزيري را در دست داشت، اينگونه سخن ميگفت. چرا؟ چون سياست ملي دولت بريتانيا در برابر منافع ملياش مشخص است. منافع ملي اين كشور اقتضا ميكند كه شركايي براي دوران پسابرگزيت پيدا كند، بنابراين اين راهحل خانم مي نيست، راهحل بريتانياست.
2- دولت محترم و مسئله عدماحترام
در روابط بينالملل موضوعي وجود دارد به نام احترامطلبي. بهرغم تلاش دولت محترم براي احترامطلبي از غربيها، بهدليل شناسايي اين موضوع بهعنوان نقطهضعف، غربيها بهخوبي از اين ابزار استفاده كرده و ميكنند. غربيها با علم به اين موضوع كه سران دولتنشين ايران بهشدت تقاضاي احترامجويي دارند و ميخواهند چهرهاي ديگر از ايران در جهان معرفي كنند، دقيقاً دست روي اين نقطهضعف گذاشته و از آن بهرهبرداري ميكنند. آنها با علم به اين موضوع، در حال تخريب جلوه ايران در سطح بينالمللي هستند. دولت محترم بايد اين موضوع را بهخوبي ميدانست كه براي خريد اعتبار در سطح بينالمللي اصلاً نياز نيست اين موضوع را طوري معرفي كند كه طرف غربي تصور كند اين موضوع پاشنه آشيل ايران است. اساساً چه دليلي دارد كه موضوعي به اين بداهت تبديل به يك مسئله براي دولت شود.
3- نقطهضعف دولتهاي حاشيهاي خليجفارس
و سياستهاي تفرقهافكنانه
به نظر ميرسد انگليسيها نقطهضعف دولتهاي حاشيه خليجفارس را نيز بهخوبي دريافتهاند؛ ايران. آنها كه مشهور به سياستهاي تفرقهافكنانه در طول تاريخ بودهاند، اينبار روي گرده نافهمي دولتهاي عربي حاشيه خليجفارس سوار شدهاند و از آنها سواري مجاني ميگيرند. آنها بهخوبي از وحشت تصنعي و ساختگي بهوجودآمده در كشورهاي عربي مطلع هستند و همين موضوع سبب شده است تا برنامههاي بلندمدت اقتصادي خود را برپايه اين نافهمي تعريف كنند. اينكه چهچيزي سبب اين نافهمي دولتهاي خليجفارس شده است، دقيقاً به سياستهاي تفرقهافكنانه اين كشور، يعني انگليس در منطقه برميگردد؛ سياستهايي كه سبب هراس آنها از ايران شده است.
پيامهاي سخنان ترزا مي
اين صحبتهاي خانم مي اما پيامهايي نيز براي برخي افراد و گروههاي داخلي و بينالمللي دارد كه از جمله آن ميتوان به گروههاي مدعي و سينهچاك غرب از يك سو و گروههاي مدافع حقوق بشر از ديگر سو اشاره كرد.
1- پيام به گروههاي مدعي غرب
مدعيان غرب و بهاصطلاح گروهي كه در حال بزك غرب هستند، دقيقاً بفرمايند كه چه كار بيشتري ميتوانستند براي استقبال از سياستهاي غرب در ايران و تمايلشان براي رابطه با غرب انجام دهند كه تابهحال آن را انجام ندادهاند؟ احتمالاً دودستي تقديم كردن كشور به غرب پاسخ عاقلانهاي حتي براي آنها نيز نيست. بعد از سه سال كوبيدن بر طبل غربگرايي كه هيچ دستاوردي نيز نداشته است، اين سخنان خانم مي را چگونه غربگرايان توجيه ميكنند؟ اگر پاسخ اين است كه بريتانيا بهدنبال منافع خود است و ما نيز بايد بهدنبال منافع خود باشيم كه بايد اظهار داشت پس چرا سه سال متوالي منافع كشور را تحتالشعاع اين بزكها كردهاند؟ چهكسي پاسخ اين سه سال و احتمالاً يك سال آينده براي بزك كردن غرب در كشور را ميدهد؟
تزرا مي و جملاتش ثابت كردند كه نهتنها هيچ اتفاقي در حوزهاي كه برخي از افراد تحتعنوان تصحيح چهره بينالمللي ايران از آن ياد ميكردند (كه مورد ادعاي اين گروه بود) نيفتاده است بلكه اين چنين سخناني با اين صراحت نيز تابهحال عليه ايران گفته نشده بود، حتي پيش از سه سال گذشته. پس پازل گمشدهاي كه سبب جرئت انگليسيها براي توهين كردن به ايران شده است، چيست؟ احتمالاً اين پاسخ به همين گزاره بزك كردن برنميگردد؟
2- پيام به گروههاي مدعي حقوق بشر
نشستي كه در بحرين برگزار شد، نشان داد اساساً حقوق بشر مسئلهاي كاملاً سليقهاي است. بحرين كشوري است كه در آن كوچكترين حقوق شهروندي نقض ميشود، جنبش اجتماعي و مردمي از ريشه كنده و اعتراضات سركوب ميشود. تزرا مي در بحرين سخنراني و ايران را متهم به مداخله در امور داخلي كشورهاي ديگر كرد. بحرين يعني پايگاه نيروي دريايي انگليس، بحرين يعني كشوري كه مطالبات مردمي خود را سركوب ميكند، بحرين يعني كشوري كه از كوچكترين سطحي از آزادي بيان برخوردار نيست. گروههاي مدعي حقوق بشر اينگونه رفتارها را چگونه توجيه ميكنند؟ با چه مكانيسمي اين موضوعات تحليل ميشود؟ با چه مكانيسمي ميتوان حمايت تزرا مي و دولت انگليس از كشورهاي تا بن دندان مسلح حاشيه خليجفارس را توجيه كرد؟ كشورهايي كه براي سركوب مردمشان و مردم كشورهاي همسايه از هيچ ابزاري فروگذار نيستند. عربستان و بحرين سمبلهاي غرب براي مواجهه با حقوق بشر هستند.
فرجام سخن
همانطور كه اشاره شد، خانم تزرا مي اظهارات غيرمسئولانه و مداخلهجويانهاي عليه ايران در نشست شوراي همكاري خليجفارس در بحرين بيان كرده است؛ اظهاراتي كه از يك سو نشان داد سياستهاي برخي غربگرايان براي ارائه جلوهاي از ايران كه باب ميل غرب باشد بيثمر بوده است و از ديگر سو نشان داد گروههاي حقوق بشري كه حامي غرب هستند، آب در هاون ميكوبند.
منبع برهان