در اتاق كار خود به همراه يكي از همكاران معتمدش در حال صحبت درباره موضوع خاصي هستند؛ موضوعي كه براي او مثل يك راز است. خيلي آهسته صحبت ميكنند تا مبادا كسي متوجه موضوع صحبت آنها شود. به همكار خود تأكيد ميكند اين حرف بين خودمان بماند و او نيز اين اطمينان را به او ميدهد كه با كسي در ميان نميگذارد. وقتي صحبتشان تمام ميشود، به قصد خارج شدن از اتاق يكي از همكارانش كه در اتاق مجاور مينشيند را ميبيند كه لبخند معناداري به او ميزند.
تعجب ميكند از اين رفتار و بيتفاوت از كنارش ميگذرد. زمان استراحت در سالن غذاخوري متوجه ميشود همه درباره موضوعي با هم صحبت ميكنند. جوياي موضوع صحبت ميشود و ميفهمد موضوعي كه همه با آب و تاب فراوان در موردش حرف ميزنند چيزي نيست غير از راز او كه صبح با همكارش در ميان گذاشته است. به همكارش كه دوست صميمي اوست با تعجب نگاه ميكند و او هم از اين ماجرا شوكه شده است. جالبي موضوع در اينجا است كه راز او با شاخ و برگ دادنهاي فراوان از شكل اصلي و واقعياش خارج شده و به موضوع جديدي تبديل شده است! به ياد لبخند معنادار همكار اتاق بغلي ميافتد و حالا معني آن لبخند را ميفهمد.
حتماً شما خواننده عزيز هم اين موضوع را تجربه كردهايد كه يك رازي يا حرف خصوصي را ميخواهيد با دوست خود در ميان بگذاريد و ميترسيد كه كسي آن را بشنود و به دنبال مكان امني هستيد براي بازگو كردن راز خود ولي گويا همه ديوارها موش دارند و موشها هم گوش! بالاخره با دردسرهاي فراوان شما صحبت خود را با دوستتان در ميان ميگذاريد و به محض خارج شدن آن راز از دهان شما و بيرون آمدن شما از اتاق به اصطلاح امن، با نگاههاي عجيب ديگران مواجه ميشويد. مثل اينكه گوش موشها خيلي تيز بوده است !
فالگوش ايستادن؛ رفتاري نكوهيدهبعضي افراد عادت ناپسندي براي شنيدن حرفهاي خصوصي ديگران دارند. هميشه گوشهاي اين افراد تيز است و به محض شنيدن حرف خصوصي فردي آن را به ديگران سريع انتقال ميدهند. اين رفتار زشت را به اصطلاح فالگوش ايستادن ميگويند. فالگوش ايستادن براي عدهاي به يك عادت تبديل شده است كه نميتوانند آن را ترك كنند. معمولاً اين افراد علاقهمند به زندگي خصوصي ديگران هستند و فالگوش ايستادن و سرك كشيدن در زندگي ديگران براي آنها به يك سرگرمي تبديل شده است. در بسياري از موارد ريشه فالگوش ايستادن در شك و عدم اطمينان از طرف مقابل است. اين رفتار را ميتوان در روابط زوجي كه به هم اطمينان ندارند نيز ديد. اين عدم اطمينان باعث ميشود صحبتهاي تلفني يكديگر را پنهاني گوش دهند و تلفن همراه يكديگر را چك كنند تا سر از كار همسر خود دربياورند.
بزرگان ديني، ما را از اين كار نهي ميكنند و ميگويند: «كسي كه به سخن و مكالمات افراد گوش ميكند در حالي كه آنها از اينكه كسي به گفته آنها گوش دهد كراهت دارند، روز قيامت در گوش او سرب گداخته ريخته ميشود.»
آنان بيمارندانساني كه از نظر عقلاني سالم و نگاهش به ديگران مثبت باشد هيچ گاه از اين دست رفتارها از خود نشان نميدهد، بنابراين تنها افرادي كه دچار مشكلات روحي و اخلاقي هستند و در واقع بيمارند علاقهمند به فالگوش ايستادن و سرك كشيدن در زندگي خصوصي ديگران هستند. به نوعي اين افراد هميشه كنجكاو هستند كه بدانند ديگران «چه ميگويند»، «چه ميخورند» و «چگونه زندگي ميكنند» و... تا از اين طريق حس كنجكاوي خود را ارضا كنند. البته كنجكاوي فينفسه چيز بدي نيست، ولي...
كنجكاوي اصلاً و ابداً عمل زشت و بدي نيست. در حقيقت، كنجكاوي نيرويي قدرتمند و محركي لازم براي انجام تحقيقات علمي است و به انسان كمك ميكند هر روز كشف تازهاي كند. كنجكاوي، ويژگي ضروري هر محققي براي موفقيت است. به طور كلي هركسي كه ميخواهد در حرفه خود موفق باشد بايد تا حدي در كار خود كنجكاوي به خرج دهد و به اين ترتيب با شناخت كامل حرفه خود بتواند روشهاي خوبي براي رسيدن به هدف به كار ببندد.
در واقع افرادي كه دچار كمبودها و حسرتهايي در زندگي خود هستند با فضولي و سرك كشيدن در زندگي افراد و شايعهپراكني آن، حس حسادت و كمبودهاي دروني خود را به گونهاي كاذب ارضا ميكنند، اما عدهاي هستند كه براي تفريح و سرگرمي فالگوش ميايستند و كنجكاوي زندگي ديگران را ميكنند و به جاي اينكه سرگرم كار مفيدي باشند كه براي خود و جامعه سازنده باشد مرتب در حال سرك كشيدن و جمعآوري اطلاعات از زندگي ديگران هستند و از اين كار خود نيز لذت فراوان ميبرند.
پازل گناهفالگوش ايستادن مكمل رفتارهاي زشت ديگري است؛ غيبت، بدگماني يا ظن، تجسس يا سرك كشيدن كه هر كدام از اين رفتارها هم از نگاه دين اسلام و هم از نظر اجتماعي منفور و گناه است.
«بدگماني يا همان ظن و شك»؛ فرض كنيد فرد جديدي در قسمتي از يك اداره استخدام شده است. بسيار فرد ساكت و آرامي است. ولي از نگاه افراد فضول و كنجكاو اين فرد خيلي مرموز است. پس به او با ديده شك نگاه ميكنند. فوري در مورد او شروع به «تجسس و سرك كشيدن» ميكنند و تمام صحبتهاي او را با كنجكاوي بسيار گوش ميدهند. بعد از اينكه اطلاعات كافي جمعآوري كردند شروع به «غيبت كردن» درباره او ميكنند. و در نهايت هم شايعهپراكنيهاي بسياري درباره آن كارمند تازه استخدام شده انجام ميدهند. اين رفتارها ميتواند در روحيه آن فرد تأثير بسيار مخربي داشته باشد. در واقع با اين عمل حرمت و حريم خصوصي او ناديده گرفته شده و او را در پيش چشم ديگران به ناحق خراب كردهاند. در روايات آمده است «اگر كسي به آبروي ديگري بياحترامي كند و حرمت او را از بين ببرد مثل اين است كه به خانه كعبه بياحترامي كرده است.»
بياييد گوشهايمان را براي شنيدن رازهاي مگوي ديگران تيز نكنيم چون روزي هم گوشهايي براي رازهاي مگوي ما تيز ميشود.