38سال پيش در چنين روزهايي، مردم متدين شهرستان يزد به رهبري شهيد والامقام آيتالله حاج شيخ محمد صدوقي (قده)، چهلمين روز قيام و شهادت مردم تبريز را گرامي داشتند و زنجيرهاي بر اربعينهاي انقلابي سال 57 افزودند. مقال پيشروي به بررسي زمينهها وپيامدهاي اين رويداد تاريخي پرداخته است، اميد آنكه مقبول افتد.
***
بيترديد يكي از مهمترين سرفصلهاي اوجگيري و پيروزي انقلاب اسلامي، برگزاري «سلسله اربعين»هاي سال 1357 در سراسر كشور بود كه نهايتاً گستردگي قيام مردم و سقوط رژيم شاه را درپي داشت. اربعين قيام عمومي مردم در29 بهمن 1356 درتبريز، به تصميم و همت والاي شهيد آيتالله حاج شيخ محمد صدوقي در اين شهر برگزار شد كه بازتابي گسترده يافت. شهيد آيتالله صدوقي طي اطلاعيهاي برگزاري اين رويداد تاريخي در 10فروردين 1357 را اعلام كرد. اين رويداد به تقابل و درگيري مردم و نيروهاي امنيتي انجاميد كه باعث به شهادت رسيدن عدهاي از مردم شد. اولين واكنش مردم به اين رويداد مهم، برگزاري مراسم اربعين اين شهيدان در اين شهر بود كه اسناد ساواك براي آن، گسترهاي فراوان را تصوير كرده است.
برگزاري اربعين شهداي «يزد» در «يزد»با نزديك شدن به روز اربعين شهداي فروردين ماه 1357 دريزد- كه سهشنبه نوزدهم ارديبهشت ماه بود- گروههاي مختلف مردم براي شركت در اين مراسم از اطراف و اكناف به سوي يزد رهسپار شدند. يكي از اسناد ساواك در اينباره ميگويد:«برابر آخرين اطلاع تاكنون دو گروه حدود 10 و 25 نفر از طلاب و وعاظ قم و ساير شهرستانها براي شركت در مراسم به اصطلاح چهلم كشتهشدگان حادثه 37/1/10، به يزد عزيمت كرده و در دو محل اسكان داده شدهاند كه هر دو محل مورد شناسايي اين سازمان و شهرباني است. ضمناً اعمال و رفتار مشاراليهم نيز تحت كنترل و مراقبت قرار دارد.» (1)
برنامهريزي برگزاري مراسم اربعين شهدا در مسجد حظيره بهگونهاي بود كه بهرغم اعلاميههاي متعددي كه پيرامون آن پخش شده بود، پرويز ثابتي در تلگرافي به ساواك يزد نوشت:«برابر اطلاع قرار است بدون آگهي قبلي مجلسي به مناسبت واقعه چهلم يزد در مسجد حظيره تشكيل شود و طبق شايعات از شهرستانهاي مختلف از جمله تبريز، اصفهان و احتمالاً كاشان افراد ماجراجو و افراطي براي شركت در اين مجلس به يزد عزيمت خواهند كرد. در اين زمينه مراقبتهاي لازم معمول و نتيجه را اعلام كنند.»(2) و همين مضمون از طرف ارتشبد نصيري كه در اين موقع رياست ساواك را به عهده داشت، براي شهرباني كل كشور ارسال شد:«برابر اطلاع از طرف افراطيون مذهبي، از جمله حاج محمد صدوقي كه از علماي شهرستان يزد است، قرار است به مناسبت چهلمين روز وقايع استان يزد در مورخه 37/2/19 مراسمي در مسجد حضيره [حظيره] يزد برگزار شود و عدهاي نيز از اهالي شهرستانهاي تبريز، اصفهان و قم در مجالس مزبور شركت كنند و در نظر دارند پس از ختم مجالس به خيابانها رفته و ضمن تظاهرات و شعار دادن ايجاد بينظمي كنند.»(3)
يك روز قبل از روز اربعين شهدا آيتالله صدوقي بر فراز منبر مسجد حظيره قرار گرفت و در سخناني كه حاكي از شهامت مثالزدني ايشان بود، ضمن اشاره به برگزاري مراسم فردا و تقاضاي تعطيل عمومي و شركت گسترده در مراسم و گلايه از برخي مخالفتها با برنامههاي انقلابي در يزد با اشاره به شهداي واقعه دهم فروردين ماه گفت:«يكي از كشتهشدگان كسي بود كه بر اثر ضربه باتوم از پا در آمد و مأموران از اقوام وي خواستهاند در موقع تحويل جسد بگويند از پشتبام به زمين افتاده است.»(4)
صبح روز اربعين در «مسجد حظيره»در ساعت 8 صبح روز 1357/2/19 مراسم اربعين شهدا با شركت جمعيت كثيري كه آيتالله صدوقي تعداد آنان را بيش از 15 هزار نفر اعلام كرد(5) در مسجد حظيره آغاز شد. حضور جوانان در اين مراسم كه سه سخنران به نامهاي حجتالاسلام محمدعلي حافظيه، حجتالاسلام شيخ ابوالقاسم مناقب از يزد و حجتالاسلام شاهرخيزاده به نمايندگي از آيات قم داشت، به ميزاني چشمگير بود كه در گزارش ساواك به آن اشاره شده است. (6) صلوات پي در پي جمعيت و تعطيلي مغازههاي خيابان و بازار به غير از نانواييها كه نشان از همبستگي و اتحاد مردم داشت، از ديگر مواردي بود كه در اين گزارشها مورد توجه قرار گرفت. (7)حجتالاسلام مناقب كه سخنران دوم اين مراسم بود، ضمن تجليل از شهداي دهم فروردين با صلابت به سخنراني پرداخت و گفت:«مجلس بسيار باشكوه و پرجمعيتي است، به كوري چشم كساني كه ما را عدهاي معدود و انگشتشمار كه از 10 تا 15 نفر تجاوز نميكنيم [معرفي ميكنند] اين جمعيت چندين هزار نفره گرد هم جمع آمدهاند تا از يكسو از كشتهشدگان يزد تجليل كنند و از يكسو پايداري خود را به منظور رسيدن به هدفهاي منطقي، شرعي و حكيمانه رهبران ديني استان اعلام نمايند. با اينكه ميدانم عواملي در كار بود و ممانعتهايي شده است تا افراد كمتري شركت كنند. . . با خطبا و جامعه روحانيت يزد صحبت دارم. آيتالله صدوقي (صلوات حاضران) آقايان حجج اسلام و... ما در راه هدف خدا و... دهها كشته داديم. در كلانتريها با بدنهاي لخت كتكها خورديم، در زندان بر زمينهاي مرطوب در حالي كه بدنهايمان از فشار و كثرت ضربات خرد و خمير بود، نشستيم. فعلاً هم پروندهها برايمان ساختهاند. دستگاه هم آمادگي دارد ما را به زندان بكشد و ما هم با افتخار قبول ميكنيم و هيچگونه عذري نميآوريم... اگر كساني را ميشناسيد كه در اين لباس هستند و از روحانيت نيستند، آنها را معرفي كنيد.»(8)
جنگ رواني ساواك عليه «آيتالله صدوقي» پس از برگزاري اين مراسم ترفند بدنام كردن آيتالله صدوقي همراه با تلفنهاي تهديدآميز در دستور كار نيروهاي امنيتي قرار گرفت كه با هوشياري مردم و علماي محلي همراه با اعلاميهاي كه 46 امضا داشت در نطفه خفه شد:«اخيراً دستگاه حاكمه لبه حربه خود را به جانب حضرت آيتالله جناب آقاي حاج شيخ محمد صدوقي يزدي كه از رهبران مبارزه هستند برگرداند و با نامههاي بيامضا و تلفنهاي ناشناس، تهديدات، تهمتها و افتراها به ساحت مقدس ايشان كرد... ايشان كسي نيستند كه نياز به معرفي داشته باشند، زيرا از روشنترين چهرههاي روحانيت تشيع هستند و نهتنها در استان يزد، بلكه در حوزههاي علميه نجف، قم و مشهد شناختهشده و مورد احترام همه هستند... همه كس ميدانند محبوبيت و وجهه ايشان در ميان مردم بالاتر از آن است كه با اين لاطائلات لطمهاي بينند...اي كاش اين دستگاه جبار بهجاي اين تشبثات، خيانتها و آدمكشيها به خواستههاي حقه ملت تسليم ميشد و با اين زخم زبانها بر خشم ملت نميافزود.» (9)
محبوبيت روزافزون آيتالله صدوقيبهرغم تلاشهايي كه در پنهان و آشكار از سوي نيروهاي امنيتي ساواك در تهران و يزد صورت گرفت تا به چهره آيتالله صدوقي خدشه وارد شود، اين ترفند نهتنها نتيجهاي نداشت، بلكه محبوبيت ايشان را دوچندان كرد. گزارش زير نمونهاي از علاقه بيحد و حصر مردم متدين و دينباور استان يزد به ايشان را به تصوير كشيده است:«از ساعت 17 روز 37/4/30 اكثريت مردم شهر بافق، بهاباد و دهات اطراف شهر كه از روز قبل با اعلام شيخ عباس دوست حسيني و سيدمحمد حسيني از مسافرت شيخ محمد صدوقي فرزند ابوطالب به بافق اطلاع حاصل كرد و از آنان دعوت شده بود براي استقبال بروند. مقابل امامزاده شهر و پمپ بنزين اجتماع كردند و ساعت 19:45 شيخ محمد صدوقي در حالي كه توسط چند اتومبيل از يزد بدرقه ميشد، وارد شهر بافق شد و جمعيت شعارهايي از گفتار آقاي خميني را كه عليه دولت و حكومت بود تكرار كردهاند. سپس شيخ محمد صدوقي در مسجد جامع نماز مغرب بهجا آورد و به مسجد جديدالتأسيس حجت رفت و پس از گزاردن نماز عشا و سخنراني محمدعلي رباني واعظ يزدي شيخ محمد صدوقي منبر رفت و درباره وقايع تبريز، قم و ساير شهرستانها و واقعه اخير كشكوئيه رفسنجان صحبت و اضافه كرد مردم غيور آنجا دو نفر از ژاندارمهاي آدمكش را به درك واصل كرده و درباره شكنجه مردم در كلانتريهاي يزد، مطالبي ايراد و بيان كردند: مردم نبايد سستي و تبعيت از بعضي اشخاص كنند. شكنجه براي مرد است. كشته شدن براي مسلمان است. تبعيد و انزوا براي مردان خداست. مبارزه كنيد تا به مقصود كامل خود برسيد. اگر جانبازي مردان صدر اسلام نبود، حالا از اسلام خبري نبود. مردم از چيزي نترسيد.» (10)
حوادثي كه برسرعت انقلاب در يزد افزودهنوز يك روز از مراسم اربعين شهداي يزد سپري نشده بود كه در ساعات اوليه بامداد و قبل از روشن شدن هوا آزمايشگاه، دبيرخانه و كتابخانه مركز اسناد و آمار انستيتوتكنولوژي يزد دچار آتشسوزي شد و دو تن از دانشجويان به علت اينكه انگشت دست آنان زخمي و باندپيچي شده بود به عنوان مظنونين اين حادثه معرفي شدند و از آنها بازجويي شد و پس از آن شايعه حركتهاي قهرآميزي از سوي مردم نسبت به هواداران رژيم شاهنشاهي نيز شدت گرفت. دريكي از اسناد در اينباره آمده است:«مهندس سربي، كارمند شركت توانير يزد... در ساعت 17:20 روز جمعه مورخ 37/2/21 به دو نفر از مأموران گارد انتظامي توانير اظهار ميدارد، لباسهاي خود را بيرون بياوريد و اسلحههايتان را به دور اندازيد، زيرا اگر روز سيام ارديبهشت با لباس و سلاح باشيد، شما را ميكشند، چون دولت در آن روز از بين ميرود و صاحب (كد 66) به كشور خارج قرار خواهد كرد.»(11)
در همين موقع اداره كل سوم ساواك ضمن صدور بخشنامهاي نوشت:«از آنجا كه تجربه ماههاي اخير نشان داده است عناصر منحرف مترصد احراز موقعيت مناسب براي تحريكات و فعاليتهاي براندازي و ضد ملي هستند و با مستمسك قرار دادن برگزاري مراسم يادبود چهلم به تحريكات و تظاهرات دست زدهاند، ضرورت دارد عناصر محرك در هر محل فوراً شناسايي شوند. سريعاً افراد سابقهدار و منحرفي را كه در حوزه استحفاظي آن سازمان در جريانات اخير (از ديماه 1336 به بعد) مبادرت به اقدامات ضد ملي كردهاند، مشخص كنند و همراه با پيشنهادهايي كه در نحوه عمل با هر يك از اين افراد دارند اعلام كنند.»(12) و ساواك يزد نيز متعاقب آن دستور داد:«دستور فرماييد هر فردي كه نوار سخنراني خميني و ساير عناصر افراطي ضد رژيم را توزيع كرد، براي تعقيب قانوني وي را به همراه نوارهاي ضبطشده و پرونده متشكله به اين سازمان اعزام كنند.» (13)
صراحت روزافزون آيتالله صدوقي درموضعگيريها عليه رژيم شاهازسوي ديگر جبهه انقلابيون هم ضمن پخش نوار سخنرانيهاي امام خميني(ره) در مسجد حظيره براي مردم(14)، آيتالله صدوقي نيز ضمن سخنرانيهاي مكرر براي مقابله با توطئههاي گوناگون رژيم پهلوي صراحت كلام خويش را بيشتر كرد:«به من اطلاع داده شده است كه چند ماشين سرباز به يزد آمدهاند تا در فرصت مناسبي به مسجد شما بريزند و شما را بزنند و بكشند و دستگيرتان كنند. اول اينكه خدا كند دروغ باشد، ولي اگر خداي ناكرده راست باشد ميخواهم با شما اتمام حجت كنم، يعني هر كس طاقت كتك خوردن و در خاك و خون غلتيدن ندارد، از فردا شب ديگر در مجلس ما شركت نكند و اين يك اتمام حجت بود... از هيچ شكنجهاي بيم ندارم. بيايند مرا هم بگيرند، كتك بزنند و شكنجه بدهند. به ما ميگويند چه ميخواهيد؟ ميگوييم: چرا بيخود مردم را جري ميكنيد؟ ميزنيد؟ شكنجه ميدهيد و ميكشيد؟ مردم ميدانند اينها چه ميخواهند. ميخواهند ما تسليم ظلم شويم. آيا شما تسليم ميشويد؟ (حضار جواب منفي ميدهند.)»(15)
به همين دليل بود كه برخورد مستقيم با آيتالله صدوقي كه رهبري جريان انقلاب را در استان به عهده داشت، در دستور كار قرار گرفت:«دستور فرماييد به نامبرده بالا تذكر داده شود، چنانچه دست از رويه خود برندارد و كماكان با صدور اعلاميه و ذكر مطالب خلاف مصالح مملكت بر منبر به رويه گذشته خود ادامه بدهد تصميمات مقتضي درباره وي اتخاذ خواهد شد.»(16) اين اقدام صورت گرفت و متعاقب آن شهيدصدوقي در سخنراني مسجد حظيره در اينباره گفت:«از شهرباني به من تلفن شده است مطلبي را عنوان نكنم. چهار حالت دارد يا ميگيرند يا زنداني ميكنند يا تبعيد يا ميكشند. اگر بكشند قطرهقطره خون من صدوقيها خواهد شد. فعلاً شعاري ندهيد و اقدامي نكنيد تا ببينيم با ما كنار ميآيند يا نه.»(17)
و اين در حالي بود كه در تمامي مراكز آموزشي استان مانند دانشسراي مقدماتي دختران و دبيرستان كوروش كبير بافق پخش اعلاميه و شكستن قاب عكسهاي خاندان پهلوي به امري رايج و متداول تبديل شد(18) و اين مسئله تا جايي پيش رفت كه در دبستان شورك دانشآموزان دبستاني در موقع نيايش صبحگاهي بهجاي اينكه بگويند «زندهباد شاهنشاه آريامهر» «زندهباد خميني» ميگفتند(19) و دايره شعارنويسي ديوارهاي سازمان امنيت يزد را نيز در بر گرفت(20) و دامنه تظاهرات شبانه به ديگر مساجد شهر نيز كشيده شد. (21)
تعويض بيفرجام استاندار يزددر جريان مقابله با حركتهاي انقلابي مردم، دولت جمشيد آموزگار تصميم به تعويض استاندار يزد گرفت و همزمان با مراسم اربعين شهداي يزد محمدحسن رهنوردي را كه فردي عياش، خوشگذران و اهل قمار و از اعضاي تشكيلات فراماسونري بود، به عنوان استاندار يزد معرفي كرد. اولين حركت استاندار جديد سركشي به شهرهاي استان بود تا ضمن آگاهي از نابسامانيهاي موجود با انجام تغييرات و قول اقداماتي چون تأسيس شبكه مخابراتي، شبانهروزي شدن برق، تجهيز مركز بهداشت، احداث چاه آب آشاميدني، تسطيح و مرمت راه، احداث استاديوم ورزشي و... نسبت به آرام كردن مردم تلاش كند. (22) و پس از آن نيز در روز دهم خردادماه به ديدار آيتالله صدوقي رفت. ملاقاتي كه در آن شهيد صدوقي نهتنها به مسائل و مشكلات موجود در يزد و برخورد نيروهاي نظامي، انتظامي و امنيتي اعتراض كرد كه با مطرح كردن مسئله انتشار مقاله مجعول رشيديمطلق و توهين به دين قرآن و علما اساس رژيم شاهنشاهي را زير سؤال برد. (23)
زماني كه گزارش اين ملاقات و صلابت شهيد صدوقي در برخورد با استاندار يزد براي رياست ساواك ارسال شد، از ساواك يزد خواسته شد تا عمليات خنثيسازي فعاليتهاي ايشان را طراحي كند. چون اين گفتوگو مستقيم بود، حتي اداره كل سوم نيز از محتواي اين گفتوگو و طرح عملياتي آن! آگاه نشد، زيرا در ذيل آن نوشت:«گويا تيمسار رياست ساواك مستقيماً اوامري به رئيس سازمان يزد فرمودهاند.» (24)
محمدحسن رهنوردي كه از ملاقات با آيتالله صدوقي طرفي نبسته بود، دست به قلم شد و در نامهاي كه خطاب آن «حضور محترم حجج اسلام. توسط الحاج شيخ محمد صدوقي» بود، عطف به تلگرامي كه توسط علماي يزد براي دولت ارسال شده بود مواردي را مطرح كرد، از جمله اينكه:«وقتي عدهاي ماجراجو و آشوبگر به انگيزه اهداف مغرضانه به كلانتريها حملهور شدند و از طريق تهاجم چند اسلحه به دست آوردند تا به قتل و غارت مردماني معصوم و بيپناه برخيزند، هيچ معلوم نيست حضرات حجج اسلام خود مصون از تعرض خواهند بود» و آيتالله صدوقي پس از دريافت اين نامه جواب آن را در ذيل آن نوشت و نامه را پس فرستاد: «بسمهتعالي. تلگرافي را كه آقايان حجج اسلام يزد به رئيس دولت مخابره كرده بودند، از دولت پاسخ ميخواستند نه از شما. اين همه خلافگويي و توهين اگر از ناحيه خودتان بود كه مورد نداشته است و اگر به اشاره مركز بود انتظار داشتيم حقايق را بدون تحريف جواب گفته باشند، نه آنچه را كه ارتباطي به اصل تلگراف نداشته است. محمدالصدوقي 1357/3/18.»(25)
بيترديد اقدامات رفريستي دولت آموزگار نيز نتوانست از حجم وگستره نارضايتي عمومي در يزد بكاهد، بلكه فضا را براي هرچه راديكاليزه شدن حركتهاي انقلابي مهيا ساخت؛ امري كه تبيين بيشتر آن، مجالي ديگر ميطلبد.
پينوشتها در سرويس تاريخ «جوان» موجود است.