کد خبر: 775705
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۸
«مسجد سيد عزيزالله بازار تهران» در دومين گام نهضت اسلامي
نهضت اسلامي ايران در نگاهي كلي، به دو دوره تقسيم مي‌شود. دوره نخست آن از رخداد «انجمن‌هاي ايالتي» آغاز مي‌شود و تا واقعه «كاپيتولاسيون» تداوم مي‌يابد.
محمدرضا کائینی

دور دوم نيز از پيامدهاي كاپيتولاسيون آغاز و به ساليان اوج‌گيري نهضت اسلامي ختم مي‌شود. مقالي كه پيش روي داريد، به روشن ساختن مكانت مبارزاتي «مسجد سيد عزيزالله بازار تهران» دردور دوم نهضت و به‌ويژه دو رخداد شاخص آن، يعني «كاپيتولاسيون» و «اخراج ايرانيان از عراق» پرداخته است. اميد آنكه مقبول افتد.

پس از تصويب لايحه كاپيتولاسيون توسط حسنعلي منصور در مجلس، به‌رغم تصور رژيم، باز هم امام خميني رهبر كبير انقلاب با اين لايحه امريكايي به‌شدت مخالفت و از آن انتقاد كرد. نتيجه اين مخالفت و انتقاد صريح تبعيد امام به تركيه و سپس نجف بود. بازتاب خبر تبعيد ايشان عكس‌العمل عمومي را در سراسر كشور در پي داشت. البته اين پيامد مردمي همانند قيام 15 خرداد نبود، زيرا در آن زمان نگراني از كشتن امام وجود داشت، اما با تبعيد ايشان ديگر اين نگراني در اين زمان وجود نداشت. در هر حال مردمي كه با اعتقاد به دين و مباني اسلام و رهبري قاطع امام خميني پس از يك دوره فترت سياسي از زمان لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايت به پا خاسته بودند، ديگر سركوب و اختناق سياسي و حذف و كمرنگ كردن رهبري را نمي‌پذيرفتند. بعد از تبعيد امام انتشار اين خبر در تهران و بسياري از شهرهاي كشور صورت گرفت. روحانيون در محافل گوناگون از جمله در مساجد به سخنراني در تقبيح حركت رژيم مي‌پرداختند. انعكاس اين رويداد آن‌چنان بود كه درس حوزه‌هاي علميه و نمازهاي جماعت در اعتراض به تبعيد امام در قم، مشهد، تهران و ساير شهرها بين 15 روز تا يك ماه تعطيل و سيل تلگراف و اعلاميه‌ها به سوي تركيه و سفارت تركيه در تهران سرازير شد. در داخل كشور نيز تلگراف‌هاي زيادي به مقامات قضايي و دولت ارسال شد و دولت براي فرو نشاندن اوج احساسات موافقت كرد نماينده‌اي از روحانيون براي ديدار با امام به تركيه عزيمت كند و با آزادي فرزند ارشد امام ترتيبي دهد كه او با رضايت از كشور خارج شود. (1)

مسجد سيدعزيزالله و رويداد تبعيد رهبر انقلاب

در تهران ميتينگ‌هاي باشكوهي از سوي بازاري‌هاي مبارز و روشن‌ضمير در مسجد سيد عزيزالله و مسجد صاحب‌الزمان(2) برپا شد. ميتينگ مسجد سيد‌عزيزالله با كارگرداني جمعيت مؤتلفه اسلامي در 21 آذر 1343 به وقوع پيوست. توده‌هاي مسلمان تهران به دنبال پخش تراكتي كه از يك هفته پيش از آن توسط همين گروه بين مردم پخش شده و از آنان براي شركت در ميتينگ دعوت به عمل آورده بود، (3) در روز تعيين‌شده با شعارهاي «سلام بر خميني» و «درود به شهداي فيضيه» به سوي مسجد سيد عزيزالله شتافتند. پليس با محاصره مسجد و بازار كوشيد از ازدحام مردم و برپايي جلسه جلوگيري به عمل آورد، ليكن سيل جمعيتي كه به سوي مسجد سرازير شده بود كنترل را به‌كلي از دست پليس خارج ساخت. ديري نپاييد مسجد و اطراف آن آكنده از جمعيت شد. يكي از روحانيون با لباس مبدل به سخنراني پرداخت و به قانون‌شكني‌ها، استقرار حكومت پليسي در سراسر كشور و شيوه‌هاي ضد دين و ضد ملي شاه شديداً اعتراض كرد و قطعنامه‌اي را كه از سوي اصناف، بازرگانان و پيشه‌وران تهران(4) صادر شده بود و در رأس آن بازگشت قائد بزرگ اسلام قرار داشت، قرائت كرد كه شركت‌كنندگان ميتينگ آن را تأييد و تصويب كردند. پس از اين سخنراني هر چند سخنران ميتينگ موفق به فرار شد، اما عده‌اي از بازاريان و اعضاي هيئت‌هاي مؤتلفه كه فعاليت آنها در ميتينگ‌ها چشمگير بود شناسايي و بعدها دستگير شدند. (5)

آقاي فضل‌الله فرخ كه در ماجراي آن روز حضور داشت، چنين مي‌گويد:«... البته بعد از تبعيد امام يك جلسه تقريباً انقلابي عصرگاه در مسجد آقا سيد‌عزيزالله گرفته شد. اين جلسه غير رسمي بود و همه انقلابيون را به صورت مخفيانه خبر كرده بودند. جمعيتي در مسجد جمع شدند و بنا شد قطعنامه‌اي خوانده شود. البته اعلاميه كوچكي داده بودند و در دست خودي‌ها رد و بدل شده بود. دستگاه فهميده و علي‌‌الظاهر جلوي آنها را باز گذاشته بود، زيرا دوران خفقان بود و بعد از دستگيري امام خفقان عجيبي وجود داشت. چنانكه فرداي آن روز، يعني 21 آذر تعدادي از مغازه‌ها را تيغه كردند تا اين مسئله همانند 15 خرداد نشود كه نشد. به هر حال عكس امام را جمع‌آوري كردند و در آن شرايط خفقان خبر برگزاري جلسه‌اي اين‌گونه مخفيانه رد و بدل شد. دعوتنامه‌هايي به افراد داده بودند كه ساواك متوجه آن شده بود.»(6)

راوي اين خاطرات در ادامه به كنترل مسجد توسط نيروهاي امنيتي، درگيري و اغتشاش در آن اشاره مي‌كند: «علي‌الظاهر جلو را باز گذاشته بودند كه اينها بيايند، جمع شوند و عوامل مؤثر را در آنجا دستگير كنند، به‌‌خصوص آن كسي كه كلاهي به سرش گذاشته و عينك دودي زده و باراني پوشيده بود به شكلي كه شناخته نشود، تغيير قيافه داده بود، آن قطعنامه را در آنجا خواند. قطعنامه بسيار داغ و تندي بود كه خلاصه به تبعيد امام و حركت دستگاه به‌شدت اعتراض مي‌شد و مأموران هم دور و اطراف بودند كه وقتي اين آقا خواست بيرون برود وي و دو سه نفر گرداننده مراسم را دستگير كنند. همين‌طور ايستاده بوديم كه ببينم چه مي‌شود، مسجد پر از جمعيت شده بود. شبستان و يك‌مقدار هم از حياط پر بود. نمي‌دانم برنامه‌ريزي شده بود كه در ديگر مسجد سيد عزيزالله ـ دري كه به داخل كوچه باز مي‌شد ـ بسته بود. چند ضربه محكم به اين در آهني زده شد و به دنبال آن مجلس به هم ريخت و شلوغ شد و عده‌اي در اين شلوغي فرار كردند. كلاه و عينك دودي را از سر و صورت سخنران برداشتند و خلاصه او را فراري دادند. تنها جلسه انقلابي كه مي‌شود گفت بعد از امام در اين مسجد برگزار شد، همين بود.»(7)

گزارش ساواك از دومين گام يك اعتراض

گزارش‌هاي ساواك هم اين نكته را تأييد مي‌كند كه سخنران به صورت ناشناس و بدون بلندگو سخنراني كرد و ضمن تجليل از حضرت آيت‌الله خميني و سر دادن شعار و صلوات به نفع ايشان به انتقاد از لايحه كاپيتولاسيون و نبود آزادي پرداخت. گزارش‌هاي لحظه به لحظه ساواك از اين مسجد چگونگي ايجاد درگيري و فراري دادن سخنران را بازگو مي‌كند.

ساواك سخنران بعد از ظهر همان روز را آقاي اعتمادزاده معرفي كرد كه همانند آقاي فلسفي در تأييد گفته‌هايش از مردم درخواست تكرار سه بار «صحيح است» را كرد. از مهم‌ترين عناوين سخنراني اين شخص درخواست دخالت بيشتر روحانيون در امور مملكت و اعتراض به لايحه كاپيتولاسيون بود و در پايان متن پيام آيت‌الله ميلاني را به حضرت آيت‌الله خميني قرائت كرد. در ادامه اين جلسه سخنراني در مسجد شخص غير‌روحاني ديگري كه براي منابع ساواك شناسايي نشد ضمن ايراد سخنراني و انتقاد از سياست‌هاي دولت قطعنامه‌اي هفت ماده‌اي را به شرح ذيل قرائت كرد:

1ـ آزادي فوري آيت‌الله خميني

2ـ لغو كاپيتولاسيون

3ـ لغو حكومت فردي

4ـ انطباق سيستم حكومت با موازين قانون اساسي و منشور سازمان ملل متحد

5ـ در نظر گرفتن آراي روحانيون براي اداره مملكت

6ـ برداشتن فشار سازمان امنيت از دوش مردم مسلمان

7ـ آزادي فوري آيت‌الله طالقاني، مهندس بازرگان و ديگر روحانيون زنداني. (8)

اين قطعنامه به صورت اعلاميه‌اي در آمد و در سطح وسيعي پخش شد. (9) مراسم سخنراني در مسجد سيد عزيزالله با ورود آيت‌الله خوانساري براي اقامه نماز پايان يافت و سخنرانان با استفاده از شلوغي پيش آمده از مسجد خارج شدند.

حكايت ميتينگ مسجد سيد عزيزالله در 21 آذر 1343، بازگوكننده همان حكايت‌هاي پيشين و جريان توجه مبارزان و مخالفان دستگاه حكومت به اين نوع مراكز در بروز واكنش‌هاي سياسي و تبليغاتي است. با دقت در جريانات سياسي و اجتماعي آن دوران مي‌توان گفت با توجه به بودن تمام امكانات امنيتي، تبليغاتي و نظامي در اختيار حكومت بهترين محل بيان نظرات مردم و حتي بروز واكنش‌هاي مختلف مسجد سيد عزيزالله بوده كه نشانگر اهميت و جايگاه اين مسجد براي مبارزان است. آن‌گونه كه در گزارش‌هاي شهرباني و ساواك آمده به دليل حساسيت اين اجتماعات جلسات اين مسجد كاملاً مورد توجه و مراقبت نيروي پليسي و امنيتي رژيم بود و به‌ويژه بعد از جريان لايحه و شكست رژيم و نقش زياد اين مسجد در آن جريان هر ميتينگ و مجلسي كه در مخالفت با رژيم در اين مسجد تشكيل مي‌شد تحت نظر نيروهاي رژيم سركوب يا محدود مي‌شد.

به‌رغم مسائل فوق از جمله برنامه‌هاي مهم اين مسجد پس از تبعيد امام همان ميتينگ اصناف و بازرگانان تهران در 21/9/1343 بود. گرچه بعد از اين ميتينگ مسائل مربوط به اين مسجد به لحاظ سياسي كمرنگ‌تر شده بود، ليكن فعاليت مبارزان در آن كاملاً محدود نشد، چون اين مسجد و ديگر مساجد بازار تحت كنترل و مراقبت شديد رژيم قرار گرفته بود و مخالفان حكومت ترجيح مي‌دادند جلسات و اجتماعات خود را به مساجد ديگر يا جاهايي كه رژيم توجه كمتري به آنها داشت برگزار كنند.

مسجد سيد عزيزالله و رويداد «اخراج ايرانيان از عراق»

در دي‌ماه سال 1350، به مناسبت اخراج دسته‌‌جمعي ايرانيان مقيم عراق كه به مرور ايام آنها را معاودين يعني برگشتگان به وطن خواندند، مجلسي در مسجد سيد عزيزالله با حضور 10 هزار نفر برگزار شد. از سفيران كشورهاي اسلامي هم دعوت شد در مجلس مزبور شركت كنند. (10) اين مجلس كه به دعوت آيت‌الله خوانساري و به‌منظور ابراز انزجار جامعه روحانيت نسبت به رفتار غير انساني رژيم بعث در مسجد سيد عزيزالله تشكيل شده بود، با سخنراني آقاي فلسفي ادامه يافت. (11)

به دنبال اين برنامه ساواك كه از تشكيل مجلس فوق و سخنراني آقاي فلسفي اطلاع يافت سعي در بهره‌برداري كامل از اين مجلس كرد، به‌ويژه آنكه مسئله حضور سفيران كشورهاي اسلامي از نظر حكومت اهميت زيادي داشت. سخنراني آقاي فلسفي بعد از گذشت سال‌ها به دليل اهميت اين مجلس(12) از راديو پخش شد. ايشان آن روز رژيم ستمگر بعث عراق را به‌واسطه اخراج روحانيون و ايرانياني كه از صدها سال پيش پدرانشان در عراق زندگي مي‌كردند و خدمات گرانبهايي به آن كشور كرده‌اند، سخت به باد انتقاد گرفت و گفت: «اي عراق بدبخت! چه مي‌كني؟ حكومتي بر سر نيزه نشسته است و حكم مي‌راند. مگر حكومتي كه بر سر نيزه قرار دارد چقدر مي‌تواند دوام بياورد و حكم براند...!»(13)

روايت مرحوم فلسفي از يك «اعتراض»

خاطرات آقاي فلسفي در باره اين مجلس در خور تأمل است: «رأس ساعت 11 منبر رفتم. . . مطالب را تحت سه عنوان مورد بحث قرار دادم. عنوان اول درباره دنياي امروز و بي‌اعتنايي به عدل و انصاف بود؛ عنوان دوم، كشورهاي اسلامي را مخاطب قرار دادم، عنوان سوم هم راجع به ظلم رژيم عراق بود. خلاصه مجلس سخت تكان خورد. مردم بسيار متأثر شدند و خيلي‌ها مي‌گريستند و مجلس پايان يافت.»(14)

فضل‌الله فرخ در توصيف اين مجلس چنين اظهار مي‌كند: «خاطرم هست آن روز رژيم بعثي عراق عده زيادي از ايراني‌ها را به‌طرز خيلي بدي از عراق اخراج كرد. يعني همين‌طوري اينها را سر مرز آورد. آنها خانه، زندگي، ملك و املاك داشتند و همه‌شان را سر مرز دسته‌دسته رها كردند. وضع بسيار بدي بود. در مسجد سيد‌عزيزالله جلسه‌اي به عنوان اعتراض تشكيل شد و گوينده هم آقاي فلسفي بودند. البته يك عده از انقلابيون ما به آقاي فلسفي اعتراض كردند كه اين قضيه الان بين ايران و عراق است و چون راديو عراق هم عليه دولت ايران و شاه شب‌ها برنامه پخش مي‌كرد آنها قدري دلبسته و خوشحال بودند كه بعثی‌ها دارند با شاه مبارزه مي‌كنند. دولت عراق هم با شاه مخالف است. غافل از اينكه از شاه هم بدتر است و به همين دليل عده‌اي از انقلابيون ايراد مي‌گرفتند چرا آقاي فلسفي اين مجلس را به نفع دستگاه گرفته است؟ چرا آقاي فلسفي قبول كرد؟ سخنراني ايشان هم مستقيم پخش مي‌شد. سخنراني بسيار خوبي هم بود و حمله حسابي و اعتراض شديدي به عراق و اين حركت كرد. البته هيچ‌گونه پشتيباني از رژيم ايران يا تأييد و تعريف از اينها نكرد، ولي در عين حال با همه قرارهايي كه گذاشته شده و ايشان گفته بود اگر مي‌خواهيد بيايم شرطم اين است كه سخنراني‌ام بايد درست پخش شود، ولي سخنراني‌شان را با وجودي كه مستقيم پخش مي‌شد سانسور كرده بودند.»(15)

اعتراض به اخراج ايرانيان از منظري ديگر

آقاي اصغر هوشي‌السادات از ديگر حاضران آن جلسه چنين مي‌گويد: «آن موقعي كه دولت عراق ايراني‌ها را از عراق اخراج كرد، جلسه‌اي از طرف آيت‌الله خوانساري در مسجد سيد عزيزالله گرفتند كه خود ايشان هم حضور داشتند و آقاي فلسفي هم منبر رفتند. مجلس بسيار معظمي بود و آقاي فلسفي هم خيلي خوب درباره دولت عراق صحبت كرد. چون بازار را تعطيل كرده بودند تجمع زياد شد. داخل و بيرون مسجد جمعيت بسياري حضور پيدا كردند.»(16)

از مطالب ارائه‌شده مزبور راجع به مجلس سخنراني مرحوم فلسفي عليه اقدام عراق چنين استنباط مي‌شود كه فلسفي ضمن اينكه مي‌خواست به وظيفه ديني و ملي خود در افشاگري ماهيت عمل رژيم بعث عمل كند، متوجه استفاده حكومت از اين مجلس بود و گزارش مأمور ساواك به تيمسار رياست ساواك در قضيه سانسور بعضي مطالب فلسفي بيانگر همين موضوع است. دو سه روز بعد از مجلس سيد عزيزالله سناتور جمشيد اعلم در مجلس سنا خواست از مجلس منعقده در مسجد سيد عزيزالله و سخنراني فلسفي بهره‌برداري كند. اعلم در نطق نامربوط خود گفت: «تمام مراجع و روحانيون ايران با ما در تقبيح عمل ننگين عراق و اخراج ايرانيان همگام هستند و صداي اعتراض خود را بلند كرده‌اند، ولي به آن آقا چيزي بگويند كه در نجف نشسته است و از آنچه كه بر سر ايرانيان در عراق مي‌گذرد، سخني بر لب نمي‌آورد و اعتراض به دولت عراق نمي‌كند. [منظور امام خميني بود]» (17)

سخنان اعلم در مجلس سنا در روزنامه منعكس شد و خبر آن در جامعه و به‌خصوص در قم انعكاس بسيار شديدي داشت، كلاس‌هاي درس طلبه‌ها تعطيل شد و آنها به خيابان‌ها رفتند. (18) در هر حال به دنبال اين جريان بود كه مرحوم فلسفي در عكس‌العمل به اين اقدام رژيم در مسجد جامع در مراسم ختم آقاي چهل‌ستوني به‌شدت به رژيم حمله و از آن انتقاد كرد و البته پس از آن هم از سوي رژيم ممنوع‌المنبر شد و اين ممنوعيت تا پيروزي انقلاب اسلامي همچنان برقرار بود. ممنوعيت وعظ ايشان توسط امام خميني و پس از ورود به ايران شكسته شد.

پي‌نوشت‌ها در سرويس تاريخ موجودند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار