کد خبر: 721222
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۰
عباس حاجي‌نجاري
قرن بيستم اگر چه با حوادث مهمي چون جنگهاي اول و دوم جهاني و انقلاب اكتبر در شوروي سابق همراه بود، اما وقوع انقلاب اسلامي ايران در ربع چهارم اين قرن نه تنها تحولات قرن بيستم بلكه روندهاي قرون گذشته و آينده بشر را تحتالشعاع خود قرار داده است.

تشكيل نظامي مبتني بر ارزشهاي ديني در بهمن 57 در حالي صورت گرفت كه بيش از 500 سال در غرب و شرق عالم تلاش اصلي براين معطوف شده بود كه دين از زندگي اجتماعي انسان كنار گذاشته شده يا حتي با برچسب «افيون بودن براي تودهها» به موزه تاريخ سپرده شود. اما امام خميني (ره) با انقلاب الهي خود آن چرخه را باطل و به روند احياي ارزشهاي ديني در جهان معاصر تبديل كرد. حضرت امام در زمينه چرايي آميختگي دين با سياست و ضرورت تشكيل حكومت ميفرمايند: «اسلام مكتبي است كه بر خلاف مكتبهاي غير توحيدي، در تمام شئون فردي، اجتماعي، مادي، معنوي، فرهنگي، سياسي و نظامي و اقتصادي دخالت دارد و ازهيچ نكته ولو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادي و معنوي نقش دارد، فروگذار ننموده است و موانع و مشكلات سر راه تكامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آن كوشيده است» (صحيفه نور. ج21ص176) يا در جايي ديگر ميفرمايند: «اسلام دين سياست است، با تمام شئوني كه سياست دارد. اين نكته براي هركس كه كمترين تدبري در احكام حكومتي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي اسلام بكند، آشكار ميگردد. پس هر كه را گمان براين برود كه دين از سياست جداست، نه دين را شناخته است و نه سياست را.» (تحرير الوسيله ج1ص234)

مبتني بر آموزههاي ديني، انديشه و سيره سياسي امام، بر اصول مستحكمي نظير جهان بيني توحيدي، وحي الهي، سنت و سيره معصومين (ع)، پيوند دين و سياست، اجتهاد، عقلانيت ديني، توجه به مقتضيات زمان و مكان و لزوم تأمين مصالح جامعه اسلامي و ساير مؤلفههاي فقه غني اسلامي استوار است.

در انديشه امام«دين» خاستگاه و منشأ نظام سياسي اسلام است و كليه برنامهها و مباحث سياسي اسلام بر مبناي قوانين و احكام ديني پايهريزي شده است. ايشان فقه را تئوري واقعي و كامل اداره انسان، از گهواره تا گور ميدانستند و برهمين اساس نظريه «تشكيل حكومت اسلامي بر اساس ولايت فقيه در زمان غيبت» را مطرح و براي تحقق آن سالها مجاهده كردند. برخي از شاخصههاي مهم در انديشه سياسي امام را به شرح زير ميتوان برشمرد.

1- شيوه رهبري امام (ره)

از آنجا كه انگيزه، بينش و روش سياسي امام(ره) برخاسته از ايمان و معرفت عميق ديني و الهي وي بود، شيوه رهبري ايشان نيز مختصات ويژه‏اي داشت. تأمل و تدبير در تصميم‏گيري‏ها، مشورت با اهل نظر و شنيدن همه ديدگاهها، سعه‏صدر در برخورد با مخالفان - تا جايي كه به اصول و آرمان‏ها لطمه‏اي وارد نسازد - صراحت در ميان نظرات، امانتداري و حفظ اسرار ياران و همراهان، استفاده و بهره‏برداري از همه نيروهاي داراي حداقل صلاحيت در سپردن امور به آنان، برخورد متواضعانه، عاطفي و اخلاقي با همراهان و دولتمردان، رعايت حيثيت و حرمت اجتماعي دست‏اندركاران، اعمال شيوههاي تربيتي و اخلاقي بيش از شيوههاي اداري و حكومتي؛ از مهم‏ترين نكاتي است كه در روش رهبري امام ملاحظه مي‏شود. البته هيچكدام از اين امور، مانع عمل امام به آنچه آن را «تكليف» تشخيص مي‏دادند، نمي‏شد و چه بسا - چه پيش و چه پس از شكل‏گيري نظام جمهوري اسلامي - نظر و عقيده ديگران را مي‏شنيدند و مشورت‏هاي لازم را انجام مي‏دادند، ولي در مواردي نيز به تشخيص و تصميمي، برخلاف نظر مشاوران مي‏رسيدند و با توجه به اقتضائات و مصالح، همان را عملي مي‏ساختند. اين اصول و شيوه رهبري همواره به تحكيم و افزايش اعتماد به ظرفيت و توان رهبري امام(ره) كمك مي‏كرد و در شكل‏گيري رهبري بلامنازع ايشان مؤثر بود.

2- دوري از قدرت طلبي

آنچه امام(ره) را از ديگران جدا مي‏ساخت و حتي براي كساني هم كه با مشي ايشان موافق نبودند نيز احترام و تحسين به همراه داشت، خلوص سياسي و نداشتن شائبه قدرت طلبانه در ايشان بود. اساساً فضاي بينشي امام (ره) درباره مقوله سياست، با آنچه در ذهن و دل بسياري از فعالان برجسته و مشهور سياسي وجود داشت، متفاوت بود. انگيزه امام از ورود در عرصه سياست و برعهدهگرفتن مسئوليت و رهبري يك انقلاب بزرگ، تنها انجام تكليف الهي بود. البته اين انگيزه، هرگز با تدبير، دورانديشي و آينده نگري منافات ندارد.

3- قاطعيت و استواري در رفتار سياسي

امام خميني(ره) در مقاطع حساس و سرنوشتساز انقلاب همواره با استواري و قاطعيت آنچه را تشخيص داده بودند، بي‏پروا و شجاعانه دنبال مي‏كردند و از آنجا كه متكي بر پشتوانه قوي ايمان و انگيزه الهي بودند، هرگز دچار سستي و ترديد نمي‏شدند.

در شرايطي كه برخي گروهها و جريان‏هاي سياسي، با تغيير روش‏هاي رژيم شاه يا عقب‏نشيني‏هاي تاكتيكي يا تهديدهاي خارجي، به پيدا كردن راههاي مياني و مذاكره و مصالحه با عوامل رژيم رضايت مي‏دادند، نهيب و هشدار قاطعانه امام بود كه مردم را به حركت درمي‏آورد و راه را باز مي‏كرد. نمونههاي بارزي از اين استحكام و قاطعيت وجود دارد كه تحليل و بررسي موشكافانه هر كدام - با توجه به همه شرايط و واقعيات آن دوران - انسان را به شگفتي وا مي‏دارد. اين ويژگي در رهبري امام خميني(ره)، گاهي براي ياران و شاگردان نزديك ايشان هم شگفت‏انگيز مي‏نمود. تصميم تاريخي امام براي بازگشت به كشور و نيز اعلام لغو حكومت نظامي در 21 بهمن 57 - كه در تحقّق پيروزي انقلاب نقش اساسي داشت - دو نمونه از دهها نمونه‏اي است كه ناشي از استواري و قاطعيت امام بود و در پيشبرد انقلاب و عبور آن از گردنهها و پرتگاههاي فراوان نيز تأثير بارزي داشت.

4- باور امام به نقش مردم در اداره نظام سياسي

امام خود را خدمتگزار مردم ميدانستند و به نظر و رأي مردم با ديده احترام مينگريستند. جمله معروف «ميزان رأي ملت است» بيانگر توجه خاصي است كه ايشان به نظر مردم داشتند. امام در حوزه سياسي با دفاع از نظام جمهوري اسلامي، آن را «حكومت جمهوري، متكي بر آراي عمومي و اسلامي و متكي بر قانون اسلام»تعريف كردند و با تبيين الگوي نظام سياسي جديد موفق شدند نظام سياسي جمهوري اسلامي را با رأي قاطع اكثريت مردم تثبيت نمايند.

5- دشمن شناسي در انديشه امام

امام با طرح شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» مسير حركت انقلاب را از آغاز روشن كردند ايشان در طول مبارزات خويش، خصوصاً در دوران خيزش سراسري منتهي به پيروزي انقلاب همواره شاخصههاي مهمي چون؛ شعور سياسي، دشمن شناسي و استقلال را سرلوحه عمل خود قرار داده بودند. از ديدگاه امام خميني (ره) وابستگي فكري و فرهنگي از موانع استقلال بوده و زدودن مظاهر فرهنگي غرب مهمترين عامل خودباوري به حساب ميآيد. امام (ره) در برخورد با بيگانگان اين نكته مهم را اصل و اساس سياست خود قرار ميدهند كه آنها مرز استقلال و آزادي ما را جز عدول از همه هويتها و ارزشهاي معنوي و الهي مان نميشناسند. خودباختگي در انديشه امام سر منشأ همه گرفتاريها است و امام چاره اساسي آن را در انديشه بازگشت به خويشتن و فرهنگ اصيل اسلام ميدانند و امام در حقيقت جستوجوگر استقلالي است كه در پرتو فرهنگ غني اسلام، با خروج از غربزدگي و رسيدن به مرز خودباوري به دست ميآيد. علاوه بر مقابله با قدرتهاي استكباري موضعگيريهاي صريح و كوبنده امام در برابر جريانهاي الحادي، صرفاً بار مبارزه با آنها را نداشت، بلكه به نحوي ماهرانه زمينه رشد را بر جريانهاي نفاق نيز سد ميكرد و به آنان نيز هشدار ميداد، به عنوان نمونه اعضاي گروهك منافقين در سال 1350 در نجف اشرف به حضور امام رسيدند و به دنبال دريافت تأييديه از امام بودند. اين موضوع در شرايطي بود كه اكثر مبارزين مسلمان و حتي روحانيون انقلابي آنان را تأييد ميكردند و از امام نيز ميخواستند كه منافقين را تأييد نمايد اما امام به رغم اين سفارشات هرگز آنان را تأييد نكرد و از همان ابتدا ماهيت آنها را شناخت و به آنها ميدان نداد.

6- دورانديشي امام براي حفظ و تداوم انقلاب

يكي از دغدغههاي مردم و رهبران هر انقلابي، عصر پس از بنيانگذار آن است. دشمنان هر انقلاب براي نابودي آن، معمولاً دوران گذار از معمار اصلي انقلاب را نشانه ميروند. رحلت امام خميني (ره) بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي در چهاردهم خرداد سال ۶۸ در شرايطي بسيار حساس اتفاق افتاد. تحليلهاي دشمنان بر اين بود كه پايان عمر امام خميني، پايان كار انقلاب اسلامي را نيز رقم خواهد زد. آسوشيتدپرس بلافاصله پس از رحلت امام خميني اعلام كرد: « با رفتن ( امام ) خميني، انقلاب اسلامي به پايان رسيد.»

اما تدبير دورانديشانه امام خميني ( ره ) براي احياي نظريه و لايت فقيه و تثبيت آن در قانون اساسي جمهوري اسلامي، بر فرضيات دشمنان خط بطلان كشيد. ساعاتي پس از رحلت امام خميني، به رغم فقدان جانسوز اين رهبر فرزانه، مجلس خبرگان در حركتي مدبرانه و بههنگام، آيتالله خامنهاي را به عنوان رهبر جديد جمهوري اسلامي معرفي كرد. حضور ميليوني مردم ايران در مراسم تشييع پيكر مطهر امام خميني(ره) و حمايت بيدريغ آنها از انتخاب مقام معظم رهبري، با طرح شعارهايي مانند: « اطاعت از خامنهاي، اطاعت از امام است »، مهر تأييدي بر انتخاب بجا و شايسته مجلس خبرگان رهبري بود.

در نظام جمهوري اسلامي، نقش رهبري، كليدي و بنيادين است. او فردي آگاه به دين، زمانشناس، قاطع و با تقوا است كه سياستهاي كلان نظام را براساس رهنمودهاي اسلام تعيين ميكند. به تعبير حضرت آيتالله خامنهاي، « رهبري يعني آن نقطهاي كه مشكلات لاينحل دولت به دست او حل ميشود. او حقيقت را براي مردم روشن و توطئههاي دشمن را برملا ميكند، به مردم اميد ميدهد و از تماميت انقلاب در مقابل توطئهگران دفاع ميكند.» يك بررسي كوتاه از مديريت مقام معظم رهبري، نشان ميدهد كه در طول بيست و شش سال گذشته، سكاندار كشتي انقلاب اسلامي، بهرغم توفانهاي تند سياسي در منطقه و جهان، انقلاب را به سلامت به ساحل نجات رهنمون شده است. عبور موفقيتآميز از بحرانهايي چون تبعات تحويل و تحول در مديريت نظام پس از رحلت امام خميني(ره)، جنگ خليج فارس، ماجراي ميكونوس، مقابله با جبههگيري اروپا عليه ايران در سال ۷۵، مهار فتنه تير 78، جنگ امريكا عليه افغانستان، جنگ امريكا عليه عراق، ايستادگي در برابر تهديدات نظامي، مقابله با فتنه بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري در سال 88، مديريت روند مذاكرات هستهاي ، هدايت كشور در مقابله با تحريمهاي فلجكننده اقتصادي نظام سلطه در كنار تثبيت پايگاه مردمي نظام اسلامي به رغم گذشت چند نسل از آغاز انقلاب، هدايت توسعه و پيشرفت علمي و صنعتي كشور، توسعه و تحكيم گفتمان انقلاب اسلامي در جهان و توسعه عمق راهبردي نظام اسلامي در جهان تنها ابعادي از بركات زعامت رهبري معظم انقلاب پس از ارتحال امام خميني است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار