جوان آنلاين: محلههاي شهر تهران اجزاي اصلي شهر را تشكيل ميدهند و هرگونه اتفاق و اقدامي در شهر، تأثيرپذيري و تأثيرگذاري را بر محلهها به همراه دارد تا آنجايي كه بحث هويت بخشي به محلهها نيز از اين قاعده، جدا نيست.
مباحث امنيت، مشاركت، توسعه و گسترش برگرفته از كالبد بافت محلهها است چرا كه محلههاي شهري بافت گسستناپذيري و بخش عمده شبكه زندگي شهري را شامل ميشود و بايد دانست كه هر محله به اقتضاي كاركردهاي گوناگون اجتماعي و اقتصادي و خدماتي نقش بارزي در چگونگي توسعه ماندگار شهري به عهده دارد بنابراين در شرايط كنوني سرمايه گذاري روي توسعه كالبدي و اجتماعي محلههاي شهري به ابزار مهمي براي برنامهريزي شهري تبديل شده است.
با نگاهي به گذشته ميتوان دريافت كه پررنگ بودن نقش محلهها و هويت بخش آن همواره بر رفع مسائل و معضلات به صورت درونزايي صورت ميگرفته است و بسياري از مشكلات اجتماعي، فرهنگي كالبدي و حتي توسعهاي نيز به صورت مشاركتي و خودجوش انجام ميشده، به واقع منظور از مشاركت، قدرت يافتن شهروندان و تأثيرگذاري بيشتر آنان بر طرحهاي شهري است.
به گونهاي كه مشاركت مردم در ايجاد، اصلاح، اداره محله و محيط مسكوني خود نمونه بارز آن است.
توسعه و افزايش امنيت محله به توسعه و گسترش پايدار شهري در تمامي ابعاد دروني آن ختم ميشود بنابراين با توجه به پراكندگي و گوناگوني محلههاي شهر تهران، نوشتن يك نسخه واحد براي آباداني و رفع مشكلات محلهها، كار به جايي نخواهد برد. چرا كه كالبد محلهها، جمعيت و هويت هر محله، شرايط خاص خود را براي انجام امور شهري ميطلبد از اين رو بايد محلههاي شهري را در حكم حلقههايي ديد كه ابتدا بايد شكلدهي از يك حلقه صورت گيرد و بعد ميتوان زنجيره به هم پيوسته حلقهها را سامان بخشيد.
و بايد توجه داشت با توجه به گسترش بيرويه شهر در شكل كالبدي و بسترهاي آن كمتر محلهاي را ميتوان يافت كه هويت خود را در عرصه حركت از سنتي به مدرن را حفظ كرده باشد. با اين حال حيات شهري وابستگي مستقيمي به نقش هويت بخشي از محلهها دارد و اگر بيتوجهي به محلهاي صورت بگيرد به عنوان مثال اگر در محله آسيبهاي اجتماعي رشد کند علاوه بر تأثيرگذاري مستقيم بر خود محله، ساير محلههاي شهري را نيز آلوده خواهد ساخت.
و از آنجايي كه محله كاركردهاي متعددي را همانند ايجاد و حفظ هويت اجتماعي، همبستگي اجتماعي، امنيت و خدمات محلي براي ساكنان خود و فراهم ميكند محلهها محور حيات اجتماعي در زندگي شهري به حساب ميآيند.
تخريب محيط زيست تا كاهش و سردي روابط خانوادگي و همسايگي بخشي از ابعاد بيتوجهي به كاركردهاي محلههاست. بنابراين براي بازسازي زندگي شهري گام اول توجه به محله است و اگر محله در حكم يك سلول زنده باشد اين سلول ميتواند ساير سلولها را نيز تحت تأثير مثبت يا منفي خود قرار دهد كه اين موضوع در كلانشهرها جايگاه ويژهاي دارد و اگر به آن بيتوجهي صورت گيرد نبايد انتظار داشت كه سياستهاي و برنامهريزيهاي كلان به خوبي اجرايي شود.
به عنوان مثال اگر بحث امنيت و آسايش و آرامش فاكتور اصلي موضوع بحث ما قرار گيرد، نقش تك تك شهروندان و خانوادهها و دستگاههاي شهري در ايجاد اين مؤلفهها تا چه ميزان تأثيرگذار خواهد بود؟
به دليل پيوستگي محلهاي، كوچكترين تخطي يك فرد چه ساكن محله و چه مهمان محله، از رصد افراد محله دور نخواهد ماند و به فراخور خطا؛ هر يك از افراد محله به خصوص متعهدين به آن واكنشهايي را نشان خواهند داد و همين امر سبب خواهد شد تا معضل و مشكل مورد توجه قرار گيرد و به واقع آن چارهانديشي صورت گيرد. چرا كه محله يك گروه اجتماعي داراي آگاهي و شناخت است در ظاهر اگر از سازمان يافتگي برنامهاي برخوردار نيست اما رشته ارتباطي در محله بسيار محكم به همديگرتابيده شده است و همچون تار و پودي هم ديگر را در برگرفته است. به واقع محله خود در حكم يك رسانه عمل ميكند. اگر كاستي و ناامني در يك بخش آن به وجود آيد و دركمترين زمان ممكن همه محله از آن باخبر ميشوندو به جاي يك ياچند چشم براي مواقبت از حمله چشمهاي همه ساكنان محله در حفظ امنيت محله خواهند كوشيد به شرط آنكه محله داراي قوام اوليه باشد، نه آنكه هر يك افراد محله، خود را نسبت به ديگران و محيط زندگي خويش مسئول نداند. حس مشترك تعلقپذيري و مسئوليت پذيري سبب خواهد شد تا براي حفظ امنيت و ايمني محله همه در تكاپو قرار گيرند و به دنبال حبران كاستيها برايند اين امر سبب ميشود تا ساير دستگاههاي متولي نيز خود را مسئول در پاسخگوييها نيازها بدانند و گام براي حفظ امنيت و ايمني محله بردارند. بر اين اساس ميتوان اين اقدام را در حفظ امنيت و آسايش و آرامش محله يك جز از توسعه اجتماعي و فرهنگ شهري دانست كه از كاركردهاي مهم توجه به محلههاي شهري به حساب ميايد و بنابراين مؤلفه را ميتوان به ساير بخشهاي اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي و شهري نيز گسترش داد و بر تقويت آن كشيد. و در مسير توسعه شهري گام برداشت.
در اين ارتباط بايد دانست كه هرگونه برنامه ريزي كلان نيز در شهر به گونهاي از محلههاي شهر نشأت ميگيرد هر بازسازي اجتماعي در شهر بر اساس مدل توسعه حملهاي مورد توجه قرار خواهد گرفت كه امروزه توانمندسازي اجتماعي و فرهنگي در شهر از محلهها آغاز ميشود و تك تك افراد محله را در بر ميگيرد.
به واقع با اين رويكرد، اگر فرد يا خانوادهاي از يك محله به محله ديگر نقل مكان كند. چون در ساختار هويت محلهاي خود نقش و جايگاه داشتهاند، در محله جديد نيز به عنوان يك شهروند مسئول عمل خواهد كرد و شانه از بار مسئولت شهري خود به عنوان يك شهروند خالي نخواهد كرد. و همواره مشاركت خود را در مسائل محله جديد يك ضرورت خواهد دانست.