با عبور از فراز و نشيب زندگي، جوان امروز تا نگاهي به خود مياندازد يكباره ميبيند كه در سن ازدواج است؛ سن ازدواجي كه در چند سال اخير شكل قصهاي دراز و پيچيده به خود گرفته است. پاي حرفهاي قدما كه بنشيني تازه متوجه ميشوي كه ازدواج دوران قديم از ازدواج اين روزها فرسنگها فاصله داشته است.
ازدواج از منظر قديميترها سنت پايداري بود كه چندين سال در ادوار خانوادههاي ايراني قدمت داشت، همه زاد و بوم ايران به آن پايبند بودند و همه هدفها حول محور حلال شدن دو نامحرم ميچرخيد. ازدواج آن سالها شيريني خاص خودش راداشت و سالها مراسم ازدواج از خواستگاري گرفته تا عروسي در ذهن افراد ماندگار ميشد. هر زن و شوهري تا آخر عمر از مرور خاطرات و اتفاقهاي مختص آن روزها لذت ميبردند و همه اطرافيان هم با خوشي و خوشحالي از رسوم ياد ميكردند.
به چشم برهم زدني انگار همه چيز زير و رو شد! يكدفعه مراسم ازدواج تغييرات بسيار زيادي كرد، از همان اول كار همدلي دو خانواده جايش را به ساز خود زدن و رو كم كردن دو طرف داد. صد البته كه در اين چشم و همچشمي فاميلها، آشنايان، همسايگان و نوع نگاه والدين هر كدام به نوبه خودشان چوبي شدند لاي چرخ زندگي دو جوان. همه اين سرديها از يك طرف و مشكلات اقتصادي از طرف ديگر دست به دست هم دادند تا نتيجه آن چيزي شد كه امروز ميبينيم. ديگر كمتر جواني تمايل به ازدواج دارد. متأسفانه در پارهاي موارد اگر هم زندگي مشتركي شكل بگيرد دخالتها و توقعات بيجاي خانوادهها كار را به جدايي ميكشاند. «مهريه دختر ما شش دونگ ملك است. حالا دوماد ميتونه خانه بخره يا ويلا و زمين به نام بزنه البته بعدا در مورد جاي خانه يا ويلا ميتونيم با هم مشورت كنيم!». شش دانگ ملك؟! مگر ميشود؟
بماند از اينكه در بعضي ازدواجها اين شش دانگ به سه دانگ كاهش پيدا ميكند اما با 500 سكه جبران ميشود! از قديم معروف بود كه ميگفتند «اي بابا! كي مهر گرفته و كي داده!» اگرچه اين فقط در حد و اندازه حرف بود اما همين حرف هم كمك ميكرد كه خانواده عروس كمي شرايط مادي تازهداماد را درك كنند.
نكته مهمتر اينكه ما مسلمانها معتقديم مهريه «صداق» است يعني مهريه قرار است مهر و الفت ميان زن و شوهر برقرار كند. مهريه در واقع نشانهاي است براي ابراز علاقه داماد به همسرش براي همين هم مهريه معادل چيزي است كه عروس مطالبه ميكند و داماد هم بايد از عهدهاش برآيد. اما كافي است نگاهي به حال و روز مهريههاي اين سالها بيندازيد تا متوجه منظورم شويد. درحال حاضر همين عامل مهر و محبت به يكي از عوامل اصلي آسيبزننده به زندگي زناشويي تبديل شده است. مهريه هر روز شكل جديدي به خود ميگيرد حتي در يك خانوده هم تناسب سني دختران 180 درجه تغيير محتوا ميدهد. پرسش اين است كه مگر در دين ما به زن به چشم كالاي قابل معامله نگاه ميشود كه مهريه در برابر ازدواج زن قرار گرفته است؟
مگر مهريه در دين ما ملاك و اعتبار زن تشخيص داده شده است؟ مگر ميشود محبت و علاقه يك زن به شوهرش و بالعكس را با واحد مهر سنجيد؟!
اسلام يك مكتب ارزشي، زندهكننده عقل و بيداركننده فطرت است و دقيقاً به همين دليل است كه در دين ما تلاش ميشود مسير انحرافي اجتماعي و ديني كه در طول تاريخ در موارد مختلف ايجاد شده اصلاح شود. در قرآن كريم آمده است: «و آئوا النساء صدقاتهن نحله» «صداقهاي زنان را به عنوان بخشش و هديه پرداخت كنيد» اين آيه شريفه بهترين مصداق براي حقانيت زن در مسئله مهريه است.
اين آيه به تنهايي ميتواند تا حدود زيادي ديدگاه اسلام را درباره مهريه واضح بيان كند. در اين آيه از مهريه به «صداق» و «نحله» تعبير شده است؛ مهريه را از آن جهت صداق ميگويند كه نشانه صادقانه بودن علاقه مرد به زن است يا به خاطر آن نشانه صدق ايمان است كه از نظر اسلام مهريه يك پيشكش و هديه به زن است و هيچ يك از والدين دوطرف حق دخل و تصرف در آن ندارند. نكته جالب اينجاست كه برخلاف رويه اين روزهاي ما اسلام هيچگاه نگاه مادي و اقتصادي به مهريه نداشته و ندارد. علاوه بر اين بسياري از ابعاد معنوي و تربيتي لطيف كه حاكي از پيوند محبت و عشق و بقا و تكامل بوده نيز در مهريه لحاظ شده است.
در زمان حضرت رسول اكرم(ص) نيز براساس فرموده ايشان بسياري از اصحاب، صداق همسرانشان را آموزش سورهاي از قرآن قرار ميدادند. از آنجا كه كاركرد اصلي مهريه همان صدق و صفا و محبت بين زن و شوهر است بنابراين در اسلام بر مهريه كم و در توان مرد سفارش شده است. با همه اين تفاسير با گذشت زمان و تغيير نسلها در موضوع پرداخت مهريه و در نوع قرارداد آن تغييرات زيادي اعمال شده است و از همه بدتر اينكه هر چه به جلوتر گام برميداريم تغيير جديدي به گوشمان ميرسد.
منصفانهتر اين است كه براي يكبار هم شده از خانواده عروس بپرسيم آيا آنها زمان ازدواج كه به گفته خودشان سالهاي ارزاني و رفاه بوده اين ميزان دارايي براي مهريه را داشتهاند كه امروز از يك جوان در اين شرايط سخت چنين انتظاري دارند؟ سؤال بعد اينكه هرچه براي خود ميپسندي براي ديگران هم بپسند، يعني وقتي براي مهريه دخترشان چنين خواستههاي غيرمنطقي مطرح ميكنند آيا زمان ازدواج پسرشان هم چنين مهريهاي را ميپذيرند؟
با يك حساب سرانگشتي ميشود فهميد كه اگر هم پسري پيدا شود و چنين شرطي را بپذيرد آنچه كه مهر ميدهد دارايي خودش نيست به قولي از كيسه خليفه پدر و مادرش ميبخشد. تصور كنيد اگر يك جوان در سن 18 سالگي اعزام به خدمت شود در 20 سالگي دوره خدمت نظام وظيفهاش را به پايان برساند و در همان سال وارد دانشگاه شود (صدالبته بعيد است)، حداقل چهار سال طول ميكشد كه موفق به دريافت مدرك ليسانس شود.
در بازاري كه اين روزها مدرك ليسانس ذرهاي ارزش ندارد اگر هم بتواند كاري دست و پا كند مطمئناً درآمد بين 500 تا 700 هزار تومان خواهد داشت. خب با يك دو، دو تا، چهارتا ميشود فهميد كه اين جوان اگر هيچ هزينهاي بابت خورد و خوراك، پوشاك و اياب و ذهابش نپردازد سالانه حدود شش تا هفت ميليون تومان پسانداز خواهد داشت. حالا با اين پسانداز چند سال طول ميكشد تا بتواند يك خانه 50 متري با قيمت 200 ميليون تومان بخرد؟
علاوه بر اين اگر هم چنين چيزي به فرض محال ممكن شود چطور خانواده عروس انتظار دارند كه اين جوان حاصل يك عمر دوندگي و كار كردنش را دو دستي به نام عروس بزند؟ چطور بايد بهايي به اين سنگيني براي ازدواجي بپردازد كه هر لحظه ممكن است به جدايي بينجامد؟!
با اين طرز فكري كه خانوادهها درمورد مهريه دارند اتفاقي جز جلوگيري از پيوند زندگي دو جوان نميتواند رخ بدهد. همين تأخير ازدواج هم ميتواند باعث دامن زدن به مسائل ريشهاي بسيار بزرگي در جامعه شود كه نمونه بارز آن را در بالا رفتن سن ازدواج جوانان ميبينيم.
همه اينها را گفتيم كه روشن شود مهريه به عنوان عامل مستقل نميتواند نقش مؤثري در پايداري يك زندگي زناشويي داشته باشد.