28 ارديبهشت سالروز شهادت مردي است كه از فرماندهان و سرداران غريب امام خميني (ره) و سپاه اسلام محسوب ميشود. آري. سيدمجتبي هاشمي، فرمانده گروه فدائيان اسلام در 28 ارديبهشت ماه سال 1364 به دست منافقان كوردل به شهادت رسيد. به همين مناسبت بر آن شديم تا مروري كوتاه بر زندگي و جهاد و منش اين شهيد در گفتوگو با حاجقاسم صادقي رزمنده قديمي گروه فدائيان اسلام داشته باشيم. متن زير گزيدهاي از سخنان اين همرزم قديمي شهيد سيدمجتبي هاشمي است كه پيش رو داريد.
اولين لحظه آشنايي
سال 59 كه جنگ شروع شد و اخبار رسانهها به جاي حادثههاي روزمره به تجاوز رژيم بعث ميپرداختند به اتفاقي جمعي از دوستان در نماز جمعه بوديم كه يكي از دوستان گفت آمدهام تهران تعدادي نيرو ببرم خوزستان. با اطلاعرساني به سايرين دو هزار نفر نيرو شديم كه به منطقه برويم اما چون امكان انتقال همه آنها نبود، ما بر حسب اينكه دوره خدمت گذرانده بوديم انتخاب شديم. حقير هم جزو اين گروه بودم كه ابتدا به اهواز و سپس به ماهشهر اعزام و از آنجا با هليكوپتر به آبادان رفتيم. وقتي به آبادان رسيديم تقريباً چون از لحاظ تعداد نفرات، زياد بوديم هيچ نيرويي ما را نميپذيرفت. به همين خاطر به قول بچهها مانده بوديم روي هوا. هيچ كدام از برنامههايمان و از همه مهمتر وضعيتمان مشخص نبود. به هتل كاروانسرا رفتيم و در آنجا براي اولين بار سيدمجتبي هاشمي اين فرمانده بزرگ اما غريب را ملاقات كردم. وقتي با سيدمجتبي همكلام شدم، به او گفتيم كه تمام نيروها به علت كمبود جا و امكانات و غذا و... قادر به پذيرش ما نيستند كه با لبخند زيباي او روبهرو شدم. اولين برخورد سيدمجتبي گرفتارمان كرد. او ما را پذيرفت و ما شديم جزئي از گروه فدائيان اسلام.
چرا فدائيان اسلام
خيلي از مردم همواره اين سؤال را در ذهن خود مرور ميكنند كه فدائيان اسلام از كجا براي گروه سيدمجتبي انتخاب شد. ما كه نه سازماني به اين اسم داشتيم و نه نيرويي اما از آنجا كه سيدمجتبي بعد از انقلاب طي حكمي از سوي آقاي خلخالي مسئول كميته منطقه 8 تهران ميشود به مبارزه با منافقين و فاسدين ميپردازد. بعد از اين بنا به همان حكم و ارتباط ايشان با آقاي خلخالي فعاليتهاي او گستردهتر ميشود، به طوري كه طي حكمي ديگر از سوي آقاي خلخالي راهي مناطق جنگي ميشود. آقاي خلخالي نيز خودشان را مريد شهيد صفوي و فدائيان اسلام ميدانستند. وقتي هم كه سيدمجتبي به خرمشهر آمده بودند و زماني كه در خرمشهر بوديم در مدرسهاي مستقر بوديم كه نام آن فدائيان اسلام بود. به همين خاطر در منطقه بچههاي ما را به نام آن مدرسه ميشناختند و صدا ميكردند و ميگفتند اينها بچههاي فدائيان اسلام هستند. نام اين مدرسه و حكم آقاي خلخالي و ارتباط ايشان با آن گروه فدائيان اسلام معروف يعني گروه شهيد نواب باعث شد كه ما را گروه فدائيان اسلام بنامند و بشناسند.
سيد مجتبي جزو اولين فرمانده تيپهاي بعد از انقلاب
تا پايان شكست حصر آبادان درحدود 8 هزار نفر نيروي مردمي در مقر و گروه فدائيان اسلام رفت و آمد داشتند، كه در واقع اين رقم در ساز و كار نظامي حدود يك لشكر است. البته اين افراد به صورت يك موردي و در واقع در يك اعزام به سيد مجتبي ملحق نشدند، بلكه به تدريج از آغاز جنگ تا شكست حصر آبادان به گروه فدائيان ملحق ميشدند. به هر حال ميتوان گفت كه در يك مقطع زماني از نظر استعداد و تعداد نيرو ايشان عملاً فرمانده يك تيپ محسوب ميشد و در واقع جزو اولين فرمانده تيپهاي رزمندگان اسلام بود.
جهاد سردار در لباس فروشي نقطه عروج او بود
شهيد هاشمي هم قبل از انقلاب و هم بعد از عمليات شكست حصر آبادان شغل آزاد داشت به دلايلي كه نميخواهيم الان به آنها اشارهاي داشته باشيم بعداز شهادت چمران و شكست حصر آبادان او به تهران برگشت و با توجه به اينكه در شهر بود دست از جهاد برنداشته بود. او با درآمد حاصل از لباسفروشياش به حمايت و ديدار خانوادههاي شهدا و جانبازان ميشتافت. منافقين كوردل كه جهاد و تلاش شبانهروزي سيدمجتبي را نميتوانستند ببينند و تحمل كنند سرانجام او را در 28 ارديبهشت سال 64 با زبان روزه در محل كارش از پشت سر آماج گلولههاي نفرت خود قرار دادند و به شهادت رساندند.