زمونه تا زمونه

بازی ما در آن دوران، یا یک تایر دوچرخه بود که بر می داشتیم و با آن تور توری بازی می کردیم، یعنی تایر دوچرخه را با تکه ای چوب به حرکت در می آوردیم و دنبال آن می دویدیم، یا یک توپ بود و هفت تا سنگ که آنها را روی هم می چیدیم و از فاصله ای معین، با توپ نشان می گرفتیم و آنها را می زدیم. وقتی سنگ ها از روی هم سقوط می کردند تا طرف مقابلمان بیاید توپ را بردارد و ما را بزند، با فرار به موقع، در فرصتی سنگ های سقوط کرده را روی هم می چیدیم و بازی را می بردیم.(شاهد معبرها، صفحه 17)

کودکی آنهایی که جنگیدند، این گونه با تکه سنگهای کنار کوچه گذشت، با تایرهای بی استفاده ای که فقط و فقط چرخیدند تا گذران کودکی به سوی دفاع از دین و میهن باشد- حال چه کنیم با سنگهایی که سرمایه داران سنگ تنی می خرند و به مردم سانت سانت می فروشند و مالیات آن از عوام اخذ می گردد- با تایرهایی که فقط و فقط می چرخانیم برای دور زدنهای مصلحتی و به نرخ روز نان خوردنهای بسیار.