آفتاب داغ تابستاني روي شهر سايه انداخته و عابران روزهدار كه روز را از نيمه گذراندهاند به انتظار سفرههاي رنگين افطار در خيابان تردد ميكنند. وارد اتوبوس بيآرتي ميشوم، مسافران همه خسته و ساكت. هواي خنك داخل اتوبوس، گرماي بيرون را از ياد آدم ميبرد. با خود ميانديشيدم درست است كه در اين روزهاي بلند و گرم تابستان روزه ميگيريم و شايد كمي تشنگي اذيتمان كند اما مهم اين است كه رمضان را با آرامش سپري ميكنيم. سحرگاه با شنيدن دعاي سحر از خواب برميخيزيم و پاي سفره پربركت سحر مينشينيم.
ساعتي استراحت ميكنيم و يك روز كاري را آغاز ميكنيم. ساعت كار ادارهها هم كوتاه شده و زودتر به خانه ميرويم و بعدازظهرمان را هم با استراحت در هواي مطبوع منزل سپري ميكنيم تا لحظات پيش از افطار بعد از آن هم سرگرم برنامههاي تلويزيوني پيش از افطار ميشويم و بالاخره نواي اذان مغرب به گوش ميرسد و سفره زيباي افطار پهن ميشود و بعد از آن هم پاي سريالهاي مناسبتي ماه رمضان ميشويم و به اين ترتيب يك روز را به شب ميرسانيم تا روز بعد. حالا اگر كمي صفحات تقويم را رو به عقب ورق بزنيم و در سالهاي دفاع مقدس توقف كنيم، ميبينيم عمليات رمضان درست در ماه مبارك رمضان و در چنين تاريخي به دست رزمندگان اسلام انجام شد. آن روزها كه رزمندگان ما سفرههاي خالي اما با صفاي سحر را باز ميكردند و در طول روزهاي گرم آنقدر مشغول كارهاي عمليات بودند كه به طور كل لحظه افطار را از خاطر ميبردند. در شبهای احیا با اجرای مراسم قرآن برسر گرفتن و راهاندازی دستههای سینهزنی رمضان را شيرين ميكردند. آنجا كه دعاي ابوحمزه ثمالي را بلند فرياد ميزدند و از خداوند طلب شهادت ميكردند. آنجا كه كسي به فكر سفره افطار و غذاهاي رنگين نبود و لحظه افطار با كمترينها روزه خود را باز ميكردند.
وضعيت رزمندگان ما در جبههها اينگونه بود و اسرايمان هم در اردوگاههاي عراق در سختترين شرايط روزه ميگرفتند. آنها كه حتي يك ليوان براي آب خوردن نداشتند و با ابتداييترين وسايل ليواني براي خود دست و پا ميكردند و بعثيها به آنها غذاهاي نامناسب ميدادند. براي آزار و اذيت روزهداران، آنها را به بهانههای مختلف به انجام کار اجباری وادار میکردند آري، بچهها را مجبور ميكردند مقابل آفتاب داغ چاله بکنند و بعد همان چاله را پر کنند.
با مرور اين خاطرات باز هم صفحات تقويم را رو به جلو ورق ميزنيم و در امروزمان توقف ميكنيم امروزي كه آرامش آن را به ديروزيها مديونيم.