کد خبر: 523004
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۱
گزارش «جوان» از زندگي و فعاليت‌هاي اميرحسين فردي پدر داستان‌نويسي انقلاب اسلامي به مناسبت درگذشت او
حميد نورشمسي

هواي سرد و تلخ و سياه اين روزهاي پايتخت سرانجام راه نفس كشيدن پدر داستان‌نويسي انقلاب اسلامي را بست و او را روانه آخرين سفر زندگي خود كرد. اطلاق صفت مرگ براي امير‌حسين فردي سخت است و باورپذير نيست، چراكه اهل قلم روزي مي‌ميرند كه ديگر نه از قلم آنها نشاني و كلامي برآيد و نه از جان و جسم آنها. 

شكي نيست كه بخش اعظم فعاليت فردي را بايد در سال‌هاي اخير در جريان‌سازي پيرامون خلق و بار آوردن نهال نوپاي ادبيات داستاني با محوريت انقلاب اسلامي دانست، اما جداي از اين نيز مي‌شود در ميان پرده‌هاي متفاوت زندگي او سلوك و منش ادبيات داستاني انقلاب را كه دست‌پروده اوست، مشاهده كرد. 

پرده نخست، امير مسجد
شايد بسياري از نويسندگان و شاعران ميانسال كشور روزهايي را كه امير حسين فردي در قامت جواني علاقه‌مند به ادبيات داستاني و براي مقابله با جريان فرهنگي پهلوي در جنوب شهر تهران در مسجد جواد الائمه به كتابخانه مسجد جوادالائمه جان تازه‌اي داد را به خاطر نداشته باشند؛ كتابخانه‌اي كه در آخرين روزهاي حيات خود، بيش از ۴ هزار عضو را پذيرفته بود و تنها سرمايه‌اش خلوص نيت و توكل چند جوان براي اداره آن بود. فردي در كتابخانه مسجد جوادالائمه يك معلم بود؛ معلمي كه علاقه‌مندان كتاب، گرد او جدي‌ترين نقدهاي فرهنگي روزگار خود را به بهانه نقد يك اثر ادبي مي‌شنيدند و به نوشتن و چگونه نوشتن در روزهاي نزديك به پيروزي انقلاب اسلامي و سال‌هاي پس از آن تشويق مي‌شدند و همين ماجرا در ادامه و از دل آنها افرادي چون شهيد حبيب غني پور را مي‌پروراند. 

محمد ناصري، نويسنده و مدير كارگاه قصه و رمان حوزه هنري در اين زمينه مي‌گويد: بارها و بارها با حبيب غني‌پور كه صحبت مي‌كرديم، به اين نتيجه رسيديم كه ما در زندگي مديون دو استاد بزرگيم، بزرگاني كه زندگي آنها پر از برجستگي‌هاي اخلاقي، مهرباني و تواضعي كه خدا در وجود آنها نهاهده، است. من هميشه شاهد ارادت عميقي كه حبيب نسبت به اين دو معلم زندگي داشت، بوده‌ام؛ يكي از آنها اميرحسين فردي بود كه سواي همه كرامت‌ها و آموزندگي‌هاي اخلاقي‌اش، حبيب و من را با قصه و ادبيات آشنا كرد و با دلسوزي منحصر به فرد خود به عنوان يك وظيفه بزرگ به دست ما، قلم داد و گفت كه به خاطر اعتقادات مقدس خود نبايد دشمن را كوچك بشماريم و به همين جهت دنياهاي فكري و اعتقادي ديگران را نشان داد و آزادانديشي، نقادي و عطش مطالعه را آموخت. 

پرده دوم، اميركيهان بچه‌ها
كيهان بچه‌ها تنها يك نشريه براي كودكان نيست. زادگاه بسياري از نويسندگان گاه صاحب نام اين روزهاي كشور است؛ نويسندگاني كه با هزار شور و شوق هر سه‌شنبه صفحات كوچك آن را ورق مي‌زدند تا نامي، شعري يا داستاني از خود در آن ببينند. فردي در مقام مدير مسئول كيهان بچه‌ها در ۲۸ سال گذشته در اين مجله محفلي براي حضور تمامي نويسندگان كودك و نوجوان با هر نوع نگاه ايجاد كرد. روزهايي كه نام و نشان و احياناً حزب و انديشه سياسي برخي از نويسندگان و شاعران را از ادبيات جدا نساخته بود، كيهان بچه‌ها هر هفته شاهد حضور كلام و قلم بسياري از اين نويسندگان بود كه گاه تنها به عشق بودن در اين جمع، راه رسيدن به آن را بر تن خود هموار مي‌كردند. رسول فلاح پور از دوستان فردي و سردبير اين مجله در اين باره مي‌گويد: مديران مجله در پيش از انقلاب اسلامي به كسي فرصت نوشتن و ابراز عقيده نمي‌دادند. بعد از انقلاب، قفل بسته‌ كيهان بچه‌ها باز شده بود. هر كس هر هنري داشت كه در حد چاپ بود، دست رد به سينه‌اش زده نمي‌شد. مطالبي هم كه داراي نقص بودند، به وسيله‌ كارشناسان اصلاح و بعد چاپ مي‌شدند. اين چاپ شدن‌ها انگيزه بسيار خوبي براي آنهايي بود كه نوشته‌هايشان را هيچ كجا نمي‌توانستند چاپ كنند. آنها با مراجعه به مجله نااميد برنمي‌گشتند. 

اين نويسنده همچنين خاطره جالبي از دوران فعاليت فردي در كيهان بچه‌ها نقل مي‌كند: در يك مقطعي از زمان جنگ، كاغذ كمياب و بسيار گران شده بود. اين گراني در ماه مهر و همزمان با بازگشايي مدارس اتفاق افتاد. در آن زمان دفترچه‌هاي مشق، بسيار گران در فروشگاه‌ها توزيع مي‌شدند. كيهان بچه‌ها طبق روال در سه‌شنبه اول مهر به بازار آمد. جلد و سرمقاله داشت و مابقي صفحات با كاغذ سفيد و خط‌كشي شده بود. قيمت مجله در آن زمان از قيمت دفترچه بسيار ارزان‌تر بود. هيئت تحريريه و نويسندگان آن شماره، همه‌ بچه‌هاي ايران بودند. آنها ۴۸ صفحه كيهان بچه‌هاي سفيد در اختيار داشتند، هرچه كه دلشان مي‌خواست مي‌توانستند توي آن بنويسند، حتي مشق شب! 

پرده سوم، امير داستان انقلاب
امير حسين فردي از بنيانگذاران حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي بود كه چند سال پس از آغاز به كار آن، همان گونه كه در زندگي خود اهل كج روي نبود، در اعتراض به سياست‌هاي مديريتي حوزه هنري، اين مركز فرهنگي را ترك كرد و در دفتر خود در كيهان بچه‌ها پناه گرفت.
اما در سال ۸۹ و در پي تغييرات مديريتي در حوزه هنري فردي كه حضورش در حوزه هنري به عنوان مدير كارگاه قصه و رمان شناخته شده بود، به عنوان مدير مركز آفرينش‌هاي ادبي حوزه هنري منصوب شد و آغاز به كار كرد و در بدو ورود خود آنچنان كه بارها نيز اعلام داشته بود، خود را وقف ترويج ادبيات انقلاب اسلامي كرد كه جرقه‌هاي ابتدايي بارور شدنش را خود او سه سال پيش از آن زده بود.
فردي پيش از اين و در طول ۱۰ دوره برگزاري جشنواره ادبي شهيد غني‌پور خط و نگاه خود را در ادبيات داستاني انقلاب اسلامي به ثبت رسانده بود؛ خط و نگاهي كه معتقد بود ادبيات داستاني متعهد و قابل ارائه در كشور جداي از جذابيت‌هاي فرمي و روايي بايد منتسب به جريان فرهنگي انقلاب اسلامي باشد. وي در همان سال‌ها در گفت‌وگويي عنوان داشته بود: سال‌ها به فكر ادبيات داستاني انقلاب بودم و مي‌ديديم اين ادبيات دستخوش فراموشي شده است و كمتر كسي به سراغ آن مي‌رود همين موضوع مرا واداشت تا به فكر برگزاري جشنواره داستان انقلاب بيفتم. 

پرده چهارم، امير فردي
دوستان امير حسين فردي سال‌هاي سال او را با لبخندي هميشگي بر لب در ساختمان طبقه سوم حوزه هنري مي‌ديدند و متفق القول از او به ياد دارند كه سلوك فردي وي، همه را مبهوت خود كرده است. 

محسن مؤمني، رئيس حوزه هنري در اين زمينه مي‌گويد: وقتي به آقاي فردي مي‌گفتيم كه منزلت را براي كسب سلامتي بهتر از جنوب تهران تغيير بده، هميشه مي‌گفت دوست ندارم با تغيير منزلم از ميان مردم و از كنار مسجد جواد الائمه دور شوم. 

اسماعيل اميني نيز در همين موضوع به خشوع و افتادگي فردي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: وي با تازه‌كارها و هنرمندان جوان هيچ گاه از بالا به پايين و سلطه جويانه رفتار نمي‌كرد و هميشه با محبت و مهربان بود. چند روز قبل در راهروي حوزه هنري او را ملاقات كردم و او به خاطر به وجود آمدن برخي مشكلات مالي از من عذرخواهي كرد و من خيلي تعجب كردم؛ چراكه رسم نيست مديران به خصوص در چنين فضاهايي عذرخواهي كنند و اين نشانه بزرگي و افتادگي اين مرد بود. 

پرده آخر، امير مرگ
مرگ پايان فردي نيست. همچنان كه پيش از اين و با شهادت افرادي چون سيد مرتضي آويني، كامبيز ملك شامران، حبيب غني‌پور يا مرگ محمد‌مدد‌پور و سيد حسن حسيني و قيصر‌امين‌پور جريان ادبيات انقلاب اسلامي متوقف نماند. 

بودن او، حيات او در ادامه راهي است كه در پنج سال گذشته و در تمام سختي‌هاي مالي و تنگ‌نظري‌هاي فكري با درايت او ادامه يافت. بدون شك روزي بايد فردي را مرده پنداشت كه ادبيات انقلاب اسلامي مرده باشد كه افق پيش روي نويسندگان جوان امروز انقلاب گوياي چنين غروبي نيست.
مرگ فردي آغاز نگاهي دوباره به راهي است كه او در تمام سال‌هاي حيات خود درصدد هموار ساختن آن براي پيموده شدن نويسندگان جوان كشور بوده است و اين يعني پيرمرد نويسنده، آخرين داستان زندگي خود را اميدوارانه‌تر از همه قصه‌هايش نوشته است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار