پاي اين مقايسه حتي به محافل دانشگاهي نيز كشيده شده است. ضرغامي روز گذشته و در جمع دانشجويان علوم اجتماعي دانشگاه تهران در پاسخ به سؤال دانشجويان مدعي شد كه ۹۵درصد مردم ايران تلويزيون جمهوري اسلامي ايران را به تماشا مينشينند. آيا بايد به اين آمار اعتماد كرد يا به تحليلها و يادداشتهاي متعددي كه ظرف چند روز گذشته درباره تسلط ماهواره بر تلويزيون ملي نوشته شده است؟ به راستي آمار واقعي مخاطبان تلويزيون ملي چقدر است و اصولاً دليل بالا گرفتن تب مقايسه ماهواره و تلويزيون در كشور چيست؟
جنگ ماهواره و تلويزيون ماهواره و تلويزيون دو دشمن ديرينهاي هستند با جنگي ناتمام و يورشهايي يكطرفه كه هر از گاهي يكي موقعيت طرف ديگر را به خطر مياندازد. در گذشته هسته مركزي نقد و تحليلها درباره اين دو ابزار سرگرمي را غيراخلاقي بودن برنامههاي ماهوارهاي و ممنوعيت استفاده از آن تشكيل ميداد اما به تدريج و همگام با بازتر شدن فضاي فكري و سياسي كشور اين روزها عمده مباحث در شرايط كنوني جامعه حول محور مقايسه تلويزيون و ماهواره ميچرخد؛ اتفاقي كه دليلي ندارد جز هرچه بيشتر قدر شدن اين تكنولوژي فريبنده.
در اين بين اما ديدگاههاي مختلفي درباره ميزان رضايتمندي مردم كشورمان از برنامههاي تلويزيون ملي و رغبتشان به تماشاي برنامههاي ماهوارهاي مطرح ميشود.
مخالفان چه ميگويند؟ عدهاي معتقدند تلويزيون ميدان را به شبكههاي ماهوارهاي واگذار كرده و در مسيري يكنواخت بدون برنامهسازي معقول و استراتژيك آنچنان در حال حركت است كه در آينده نزديك باقي مخاطبان و اثرگذاري خود را نيز از دست خواهد داد. اين عده كه بر معضل كمبود برنامهساز خلاق و موفق در تلويزيون پافشاري ميكنند، علاج مشكلات را گرفتن ابتكار عمل در دست و ساخت مشابه برنامههاي موفقي در سالهاي گذشته ميدانند كه خيابانها را در ساعات پخش خود تبديل به بيابانهاي سوت و كور ميكرد. آنها معتقدند كه سريالهاي تركي و ماهوارهاي رگ خواب تماشاگر را درك كرده و به همين دليل توانسته است مخاطبان زيادي را با خود همراه كند. آنها همچنين ميگويند كه كمبود برنامههاي جذاب در تلويزيون و كپيكاريهاي ناشيانه از برنامههاي ماهوارهاي آن هم در سطح صدا و سيما كه وظيفه خطير برنامهسازي دقيق براي مقابله با ماهواره را دارد بيش از پيش تلويزيون ملي را دچار ريزش مخاطب ميكند.
موافقان چه ميگويند؟ اما در جناح مخالف اين نظر، برخي ديگر كه عمدتاً از مديران صدا و سيما هستند، ماهواره را كف روي آب ميبينند و معتقدند كه همت صدا و سيما به افزايش شبكههاي خود باعث جذب مخاطب شده است. اين دسته همسو با ادعاي ۹۵ درصدي مخاطبان تلويزيون ملي ميگويند كه راهاندازي شبكههايي چون ورزش، پويا، نمايش، آيفيلم، مستند، شما، بازار و غيره توانسته خلأ موجود تلويزيون را پر كند و نياز بسياري از مخاطبانش را برآورده كند. از نظر آنها هنوز هم تلويزيون ملي، مديوم اصلي سرگرمي مردم ايران است و ماهواره جز عده قليلي در كشور كه تنها ۵ درصد جمعيت كل را تشكيل ميدهند، طرفدار و مخاطب ندارد.
اين آمار صحيح است؟! به گفته يك استاد ارتباطات و رسانه، واقعيت قضيه اين است كه صرف رويارويي با رسانه و تماشا كردن آن به معناي نفوذ و تاثيرپذيري نيست. علي اصغر محكي، مديرمسئول سابق روزنامه همشهري به «جوان» ميگويد: «اگرچه تعداد شبكهها در سيماي جمهوري اسلامي ايران افزايش پيدا كرده اما به نسبت تعداد بينندهها بالا نرفته است.»
ضرغامي رئيس، تلويزيون ملي روز گذشته و در جمع دانشجويان گفته بود: «اينطور نيست كه اگر كسي ماهواره داشت، صددرصد شبكههاي ماهوارهاي را ميبيند. نظرسنجي ما از مخاطبان نشان ميدهد كه ۹۵ درصد از مردم، تلويزيون جمهوري اسلامي ايران را تماشا ميكنند.»
اين نشست درست يك روز پس از درج يادداشتي تومارگونه از كيوان كثيريان، يادداشتنويس و منتقد سينما و تلويزيون در فضاي يكي از سايتهاي خبري – تحليلي برگزار شد. كثيريان در بخشي از اين يادداشت كه با عنوان «وقتي خرمسلطان و چنار و ارميا، نفس صداوسيما را ميگيرند» منتشر شده نوشته است: «متأسفانه بايد اعتراف كرد در حال حاضر رقابت تنگاتنگي ميان سه، چهار شبكه تلويزيوني فارسيزبان برونمرزي براي جذب مخاطب ايراني داخل كشور در جريان است و صداوسيماي ما بيشتر در نقش يك ناظر بيآزار، بيهدف و نااميد در اين بازي نقشآفريني ميكند كه نيازي هم به شركت در رقابت نميبيند.» وي سپس در بخش ديگري از اين يادداشت با اشاره به خاطرهاي با تلنگر خاطرنشان ميكند كه كودكان ايراني در تركيه سراغ خانه شخصيتهاي سريالهاي تركي ماهواره را ميگيرند.
محكي درباره آمار اعلام شده از سوي سازمان صدا و سيما به «جوان» ميگويد: «در حال حاضر مطالعه و تحقيقي كه بخواهد ثابت كند كه اين عدد درست يا غلط است وجود ندارد. شايد بر اساس نمونهگيري آماري به دست آمده باشد و آن را به كل تعميم داده باشند. در اينجا اين موضوع پيش ميآيد كه اين نمونهگيري و مطالعه تا چه اندازه مبتني بر ملاكهاي علمي است. در بسياري از مطالعات ممكن است مردم تحت تأثير يك رفتار محافظهكارانه بگويند كه صرفاً بيننده تلويزيون جمهوري اسلامي هستند. بايد ديد كه ميزان انحراف از ميانگين چقدر است و تا چه اندازه ميتوان به صحت و اعتبار اين مطالعه تكيه كرد و در عين حال ادعاي آن عده از افرادي را كه معتقدند بيش از ۶۰ درصد مردم ماهواره را تماشا ميكنند نيز نميتوان پذيرفت !
فيلترهاي تلويزيون و جاذبهها
امروزه اصول برنامهسازي رسانهاي در جهان مبتني بر درك شش جاذبه است؛ جاذبه منطقي معمولاً در اخبار رسمي و جريان اطلاعرساني عمومي جريان دارد. بر اساس جاذبه احساسي مخاطب علاقهمند است درمعرض برنامههايي قرار بگيرد كه احساس شادي، گريه، خشم و ترس به نوعي در او بروز پيدا كند. جاذبه طنز، جاذبه لذتبخشي جنسي و جاذبه ترس از ديگر جاذبهها است.
به گفته محكي، برنامهسازان حرفهاي غربي سعي ميكنند مجموع اين جاذبهها را به نحوي در برنامهسازي خود لحاظ كنند اما در ايران به لحاظ مسائل شرعي دستور كار ديگري وجود دارد كه مانع ورود به برخي حوزهها ميشود. وي ميگويد: «ما درحوزه جاذبههاي جنسي حتماً محدوديتهاي خود را خواهيم داشت. اين محدوديت در شبكههاي ماهوارهاي كمرنگتر است. درحوزه جاذبه احساسي نيز برابر دستوركاري كه در رسانه ملي وجود دارد، نميتوان از هر وسيلهاي براي تحريك احساسات مخاطب استفاده كرد. » اما آيا اين خطوط قرمز توجيهي براي عدم موفقيت رسانه ملي در برنامهسازي است؟
ظرفيتهاي مغفول مانده تلويزيون اين استاد رسانه و ارتباطات در پايان به نكاتي اشاره ميكند كه مدتها است بسياري از منتقدان آن را گوشزد ميكنند. وي ميگويد: «به نظر ميرسد كه در رسانه ملي ما بسياري از ظرفيتها در توليد برنامه مغفول مانده باشد. امروزه طيف بزرگي از جوانان خلاق و صاحب ايده نميتوانند راهي به معبر برنامهسازي و توليد ايده باز كنند چراكه گروه اندكي از برنامهسازان به واسطه رابطه يا ملاحظات ديگري دسترسي بيشتري به تهيهكنندهها دارند و امروز شاهد هرز رفتن استعداد بخش بزرگي از جمعيت خلاق كشور هستيم. همچنين به نظر ميرسد برخي از ملاحظاتي كه به صورت تابو در صدا و سيما دنبال ميشود ضرورت اجرايي چندان بالايي نداشته باشند كه بخواهيم در فضاي رقابتي با شبكههاي خارجي دست برتر را به آنها بدهيم، مثلاً در حيطه طنز بدون دليل بسياري از مقولههاي طنز را به روي خودمان بستهايم.»
به راستي چرا بايد از ظرفيتهايي كه در داخل كشور داريم و از آنها به خوبي جواب گرفتهايم بهره نبريم، به آنها ميدان ندهيم و از خود طردشان كنيم؟