كتاب اشعار حافظ و مولوي در خانه بسياري از ما ايرانيها صرفاً در حد چند برگ كاغذي است كه از نظر فيزيكي بخشي از محيط كتابخانه را اشغال كردهاند و هر از گاهي تورق آنها در مناسبتهاي خاص گرد و غبار فراموشي را از روي جلدشان پاك ميكند اما امروز اين گنجينههاي به فراموشي سپرده شده در نيويورك امريكا به انگيزهاي آهنين براي نوجواني امريكايي تبديل شدهاند تا زبان پارسي را به اميد از روخواني اين اشعار فرا بگيرد؛ تيموتي دانر با يادگيري ۲۰ زبان دنيا بهت امريكاييها را در پي داشته است.
امثال تيموتي دانر، نوجوان امريكايي كه در آرزوي از روخواني اشعار مولوي و حافظ به زبان اصلي زبان پارسي را در حد اعلايش فرا گرفته است، تلنگري ديگر بر اين حقيقت دردناك است كه چگونه اشعار و گنجينههاي ادبي و جهاني اديبان ايراني چون حافظ، سعدي، مولوي و غيره نزد جوانان كشورمان روز به روز در اعماق تاريك فراموشي فرو ميرود و به جاي آنها اسطورههاي بدلي و الگوهاي سطحي ديگري كه حتي در غرب هم محلي از اعراب ندارند ظهور ميكند.
اغلب نگرانيها و تعصبات برافروخته حاصل از بيوفايي نسل جديد در قبال بزرگ مردان و مفاخر ملي كشور با نشانه رفتن پيكان انتقادات به سمت نهادهاي متولي فرهنگسازي عمومي سرد و مرتفع ميشود؛ اينكه چرا تلويزيون با انيميشن و سريال در معرفي اين مفاخر كم كوشيده است؛ چرا كتاب در خور توجه و جذاب متناسب سن جوانان براي معرفي و جذب مفاخر ادبي كشور كمتر طراحي و منتشر شده است، چرا سينما در ساخت فيلمهايي حول محور مفاخر ادبي و تاريخي ايران كم گذاشته است و بسياري از چراهاي ديگر هنگامي خود زير علامت سؤال چرا قرار ميگيرند كه نوجواني امريكايي چون تيموتي دانر در مسير فراگيري ۲۰ زبان دنيا، بدون اينكه نسل اندر نسل آشنايي ضمني با اشعار حافظ و مولوي داشته باشد يا از رسانههاي كشورش در مدح و ستايش مفاخر ايران چيزي شنيده باشد بر اساس ميلي خودجوش با حافظ و مولوي آشنا ميشود و سپس زبان پارسي را به عشق از روخواني اشعار اين دو شاعر ايراني در عرض چند ماه فرا ميگيرد. حتي مدارس امريكايي هم هيچ نقشي در معرفي فرهنگ ايراني – اسلامي و مفاخر ايراني به او و ديگر دانشآموزان و جوانان امريكايي نداشتهاند. تيموني دانر، نوجوان امريكايي از هزاران فرسنگ دورتر از ايران اكنون زبان پارسي را همچون بسياري از نوجوانان ايراني راحت و روان سخن ميگويد و ميخواهد از تاريخ ايران و اسلام بيشتر بداند تا مرزهاي ذهنش را كه به واسطه فيلترهاي آموزشي و رسانهاي كشورش محدود شده بود بگشايد؛ بيشك اين شوق و اشتياق كه امروز در نسل جديد كشورمان رنگي ندارد بيشتر با انگيزشهاي دروني همراه بوده است نه محركي بيروني!