شايد در عمليات رواني در حوزه فرهنگسازي، بازاريابي اجتماعي و حتي عرصه سياست ابزارهايي چون خوشفكري، درك شرايط و ارسال پيام موردپسند كفايت كند اما در اقتصاد وقتي شما با معادلات واقعي مواجه هستيد و نقدينگي به مرز ۴۱۵ هزار ميليارد تومان رسيده و طي هشت سال شش برابر شده و از سوي ديگر رسانههاي داخلي در انعكاس اخبار منفي و مثبت و به موقع جاخالي داده و متأسفانه اين موضوع به رسانههاي خارجي سپرده شده، نميتوان فقط با يك عمليات رواني ساده مانند تجربيات دوران سال ۸۵ و ۸۶ كه قيمت مسكن را به پايين كشيد، موفقيت را تضمين شده فرض كرد زيرا در سال مذكور مسئولان در بازاري مثل مسكن با يك امر غير واقعي و شتاب غيرمعمول قيمتها مواجه بودند كه دولتمردان با ورود به موقع و وعده مسكن مهر و با تكيه بر درآمدهاي نفتي، قيمتها را به طور موقت به پايين كشيدند اما اين روزها مردم آنقدر از كنترل قيمتها و مقابله با افزايش قيمتها شنيدهاند و گرانيها فراگير شده است كه بيرودربايستي همه بيشتر از آنكه آماده كنترل يا كاهش قيمتها باشند منتظر گرانيهاي جديد هستند و تا به چشم خود عملياتهاي اجرايي را نبينند ديگر اعتمادي به قيمتها ندارند. نمونه آن نيز اس ام اسي است كه در آن به مزاح از وضعيت چند روز اخير گلايه كرده و شكايت خود را به ۱۲۴ كرده بود كه اين چه وضعي است: «چند روز است كه قيمت فلان كالا ثابت است و مسئولان رسيدگي كنند!»
اين مقدمه براي اين عرض شد تا به چرايي كم اثر شدن ابزارهاي اطلاعرساني در اقتصاد بپردازيم. خبرهايي چون پيشفروش سكه كه با اعلام آن ناگهان ۱۳۰ هزار تومان افت قيمت براي هر قطعه سكه را در پي دارد اما عمق اثرگذاري اين خبر حتي به يك هفته هم نميرسد و يا اساماسي كه روز گذشته پخش شد و خبر از كاهش شديد قيمت ارز را با واژه «باور كن»! اشاعه داد. و يا اس ام اسي كه مردم را به نخريدن آجيل دعوت ميكرد. به اعتقاد نگارنده براي اجراي عمليات رواني در اقتصاد و به منظور كنترل تورم انتظاري حتي اگر قرار است خبري بزرگنمايي (بولد) شود، بايد الزامات آن پيش از همه چيز فراهم شود وگرنه اثري منفي و در جهت عكس خواهد داشت و مانند اس ام اس بالا بدل به متلكي ميشود كه از مسئولان براي ثابت بودن قيمتها گلايه ميكند و خواستار رسيدگي ميشود. به عنوان مثال در جريان خبر پيشفروش كه پيشتر به آن اشاره شده به دليل مبهم بودن وضعيت پيشفروش كه قيمت سكه تمام بهار آزادي به طور عليالحساب! يك ميليون تومان اعلام شده بيشك با شتاب قيمتها طي ماههاي اخير مانند تكه يخي كوچك بر تنور تورم است كه بلافاصله آب ميشود. بنابراين چه لزومي دارد تا چنين خبر ابهامآلودي را تنها براي كاهش چند روزه قيمتها منعكس كنيم. در حالي كه بازار پالسهاي ديگري را به نمايش ميگذارد و بياعتمادي به چنين برنامههايي را به رخ ميكشند. نقطه ضعف ديگر در مثال بالا، بيتوجهي به مؤلفه اثرگذار قيمت ارز در بازار طلا بود كه نزد افكار عمومي تضمين كاهش قيمتها در بازار فعلي را براي راهكاري همچون پيش فروش سكه كاهش داد زيرا به يقين تا روشن نشدن وضعيت اين بازار (كه با مصوبه جديد بانك مركزي مبني برخلاف بودن خريد و فروش بيمورد ارز مه آلودهتر شده است) و معلوم نبودن عددي مشخص در بودجه نميتواند نقش مؤثري در كاهش قيمتها داشته باشد. به خصوص كه قاچاق كالا اين روزها در تمام مرزها به شغلي اغواكننده تبديل شده است. لذا چنانچه هدف از اين اس ام اسها و خبرها چيز ديگري غير از كنترل قيمتها است بايد متوليان، برنامهريزان و روابط عموميهاي دستگاههاي دولتي با درك بهتر شرايط، بيش از پيش به تكنيكهاي خبري و عملياتهاي رواني مسلط شده و بدانند كه جنس فعاليت در عرصه اقتصادي با ساير عرصهها متفاوت است.