صالح سليماني: همه ما در كودكي عادت داشتيم مداد به دست در خانه راه بيفتيم و ديوارهاي خانه را دور از چشم مادرمان خط خطي كنيم. اگر صد تا كتاب نقاشي هم برايمان ميخريدند، باز به سراغ همان ديوارها ميرفتيم.
علتش را نميدانم. تنها ته دلمان خوشحال بوديم كه با شنيدن «ولش كن... بچهست، نميفهمه ديگه» سر و ته همه چيز هم ميآيد. بعضيها كه علاقه كمتري به اين كار داشتند به راحتي با اين موضوع كه نقاشي روي ديوار كار درستي نيست كنار آمدند. عدهاي ديگر كه عادت كرده بودند به راحتي با اين قضيه كنار نيامدند و از آنجايي كه ترك عادت موجب مرض است، سلامتي را برگزيدند و تا سنين بزرگسالي سنت كودكيشان را حفظ كردهاند.
ماهيت «گرافيتي» (ديوارنوشتها)
«گرافيتي سلطه سبكهاي دولتي و شركتها بر محيطزيست شهري و شرايط زندگي روزمره را ميشكند. به عنوان نوعي از كارشكني و تخريب زيبايي، گرافيتي يكنواختي لذت بخش و مؤثر فضا و زندگي شهري را با مزاحمت مواجه ميكند» (جف فرل، نويسنده كتاب جرائم هنري)
«گرافيتي هنر است. معيارهاي زيبايي شناختي و انگيزههاي پشت كار يك هنرمند گرافيتي بر مباحث و مشاجرههاي قانوني بودن يا نبودن اين عمل يا ارائه غير متعارف آن سنگيني زيادي ميكند.» (جين استوورز، نويسنده كتاب هنر گرافيتي)
شما ممكن است از تماشاي يك تصوير گرافيتي چندين برداشت داشته باشيد كه هيچ سنخيتي با هم نداشته باشند. يا نوشتههاي آن را ببينيد و شك داشته باشيد كه بار اول آن را درست خواندهايد، بار دوم يا اصلاً تمامي فرضيات خودتان را زير سؤال ببريد.
از بعضي بپرسيد ميگويند زيباست و تحسين ميكنند؛ عدهاي ديگر در به در دنبال راههاي محو كردن آن از ديوار منازلشان هستند. اگر چه در ابتدا خيليها مخالف آن بودند، ولي با توجه به سابقه طولاني مدتش به نوعي با آن كنار آمدهاند و اكنون آن را بخش جداييناپذيري از زندگي شهري ميدانند.
به طور كلي، گرافيتي به تصاوير و نوشتههاي شخص يا گروه خاصي گفته ميشود كه با استفاده از رنگهاي اسپري روي پيادهروها و ديوارهاي شهر كشيده ميشود و عموماً غيرقانوني است و بدون كسب اجازه از مالك ديوار صورت ميگيرد.
نبرد براي بقا و بهانهاي براي خلق يك پديده هنري
گرافيتي (Graffiti) يا ديوارنگاري هنر حكاكي و نقاشي روي ديوار به منظور برقراري ارتباط و ارسال يك پيام به عموم مردم است. اصطلاح گرافيتي از واژه لاتين «گرافئين» به معناي نوشتن برگرفته شده است.
نخستين سبك گرافيتي كه به آن گرافيتي باستاني اطلاق ميگردد به حدود ۳۰ هزار سال پيش از تولد مسيح بازميگردد، زماني كه انسانها از استخوان حيوانات براي تراشيدن سطوح سخت و از رنگدانهها براي رنگآميزي آن استفاده ميكردند.
روميان باستان گرافيتي را روي ديوارها و مقبرهها حك ميكردند و به موضوعاتي از قبيل عشق، شعارهاي باستاني و عبارات ساده (در مقايسه با پيامهاي اجتماعي و آرمانهاي سياسي امروزي) ميپرداختند.
آنچه تحت عنوان گرافيتي مدرن يا هيپ هاپ (hip-hop) شناخته ميشود، در اواخر دهه ۱۹۶۰ و در شهر نيويورك پديد آمده است. در آن زمان، شهر نيويورك در مقايسه با شرايط امروزي كه به عنوان يك قطب اقتصادي كشور امريكا شناخته ميشود، بسيار متفاوتتر بود.
چند سال پس از جنگ جهاني دوم و با غليان جمعيت در نيويورك، اين شهر با كاهش صنعتيسازي رفته رفته رو به انحطاط رفت و مردمان ساكن آن خود را در سراشيبي سقوط ميديدند.
در نتيجه آمار جرم و جنايت افزايش بيسابقهاي داشت و قشر مرفه و متوسط به حومه شهر مهاجرت كردند. آنچه باقي مانده بود شهري با ساكنان فقير و قشر كارگراني بود كه براي بقا چارهاي جز پايبندي به كارهاي طاقتفرسا با حقوقهاي پايين خود نداشتند.
علاوه بر اين، آنها بايد نظارهگر پناه بردن خانوادههاي مرفه و فرار آنها از كثافت و آلودگي شهر ميبودند؛ تمام اينها نوعي حس درماندگي و ناتواني را در شهروندان به جا مانده پديد آورد.
بيتفاوتي همچون پژواكي تمامي سنين مختلف را در برگرفت. در چنين شرايط به اصطلاح «نبرد براي بقا» بود كه ايده توصيف خود با هويتي جديد متولد شد.
هويت جديد، «هيپهاپ»، به طور موسيقايي در موسيقي رپ، به طور فيزيكي در رقصهاي بريك (Break-dance) و به لحاظ هنري در گرافيتي بيان شد. اين جنبش علاوه بر نيويورك، در شهرهاي فيلادلفيا و بوستون نيز فراگير شد.
گرافيتي مدرن يا هپپ هاپ با نوشته شدن اسامي اشخاص مختلف بر ديوارهاي اماكن عمومي كار خود را آغاز كرد. پيش از پديدار شدن گرافيتي پيچيده يا مركب و هرگونه گرافيتي ديگر، هدف تنها اعلام حضور خود يا اظهار وجود در شهر بود. نخستين گرافيتي مستند در شهر نيويورك در اواسط دهه ۶۰ ميلادي بود.
جواني كه خود را «خوليو ۲۰۴» ميناميد شروع به نوشتن اسم خود در ايستگاههاي مترو كرد. تا سال ۱۹۶۸، نام او در همه جاي شهر ديده ميشد. پس از آن نام «تاكي ۱۸۳» كه متعلق به يك جوان يوناني مقيم امريكا به نام ديميتريوس بود، كمك فراواني به مشهور شدن گرافيتي كرد.
با رو آوردن به هنر، نويسندگان گرافيتي تلاش داشتند تا با نوشتن اسامي خود در جاي جاي شهر، به جهانيان بفهمانند كه هنوز انسانند و هوشيار.
عمر، نويسنده گرافيتي در شهر نيويورك ميگويد: چند نفر ميتوانند در شهر راه بروند و ادعا كنند كه پيشتر از آنجا رد شده بودند؟ اين نشانهاي براي آن است كه بگويم من اينجا بودهام. دست من اين نشانه را خلق كرده است. به خدا من زندهام!
فراگير شدن اين سبك هنري جديد به قدري گسترده بود كه بيتوجهي به آن غير ممكن بود. اندازه كلمات گرافيتي به تدريج افزايش يافت و رنگ و اشكال سه بعدي گرافيكي به خوبي عجين شدند.
عكسالعملهاي متفاوتي پديدار شده بود. با اين حال، در سالهاي دهه ۸۰، تلاش پليس براي متفرق كردن تجمع هنرمندان گرافيتي كه به دنبال ايدههاي نويني بودند و به منظور تميز نگه داشتن ديوارهاي شهر آغاز شد. سيستمهاي حمل و نقل عمومي به ويژه متروهاي شهري، محل راهاندازي پروژههاي عظيم تميز كردن شدند؛ عملي كه كودكان را از ادامه فعاليتشان باز داشت.
در اين راستا ۱۰۰ تا ۱۵۰ ميليون دلار هزينه پاكسازي و ساخت سيستمهاي امنيتي شد. در اين زمان بود كه نگاه نخبگان هنري به سوي گرافيتي دوخته شد
. شهر در مسير شكوفايي اقتصادي قدم برداشته بود و نمايشگاه و گالريهاي هنري به دنبال ايدههاي نوين و مهيجي براي تجديد حيات شهر بودند. صحنه هنر گرافيتي شروع به شكاف و انشعاب پيدا كردن نمود و رسانهها فرهنگ گرافيتي را به خوبي ترويج دادند.
تنوع گرافيتي
به طور كلي گرافيتي مدرن متشكل از سه نوع سبك است. پايهايترين نوع آن تگ (Tag) است، كه هنرمند نامش را به سبك ويژه خودش مينويسد. حالت پيشرفتهتر تگ استفاده از كلمات حباب دار يا سبك وحشي (Wild style) است.
نوع ديگر گرافيتيpiece گفته ميشود كه كوتاه شده واژه Masterpiece (به معناي شاهكار) است و صحنه يا شخصيتهاي شناخته شده را با نوعي شعار به تصوير ميكشد. اين نوع گرافيتي اغلب به همكاري هم زمان چندين هنرمند نياز دارد. اينها در اغلب موارد داخل ايستگاه و قطارهاي مترو يا روي ديوارهاي خصوصي و شخصي كشيده ميشوند.
از آنجايي كه ريشه كلمه گرافيتي به معناي نوشتن است، بنابراين گرافيتي را ميتوان به عنوان يك نياز غريزي انسان براي برقراري ارتباط تفسير كرد.
محركها براي توليد گرافيتي ميتواند به طور بياندازهاي از فردي به فرد ديگري متفاوت باشد. با اين حال، اين محركها ميتوانند در دو گروه اصلي قرار بگيرند: ارتباطات جمعي/ سرخوردگي فرهنگي و بيان فردي.
در اولين طبقهبندي توضيحات مختلفي وجود دارد. به طور عمده، هنرمندان در اين دسته جهت بيان عقايدشان راجع به موقعيتهاي قابل ملاحظه فرهنگي كه به شدت احساس ميكنند رو به گرافيتي ميآورند.
نمونههايي از آن نقاشيهاي ديواري ضد جنگ، پرتره چهرههايي كه به بت مبدل گشتهاند يا جلوههايي از انزجار براي قدرت است.
هنرمندان اين دسته ممكن است به دلايل خستگي و ملالت به خاطر طرد شدن از جامعه يا صحنه نخبگان هنري رو به اين نوع گرافيتي بياورند.
ثابت شده است كه هنرمندان گرافيتي كه به بيان حالات و احساسات فردي ميپردازند بسيار خلاقتر از هنرمندان دسته اول هستند. آنها عقيده دارند كه سبك هيپهاپ بسيار نزديك است به آنچه آنها را فردي كه هستند معرفي ميكند. پايه و اساس مورد نياز براي خلق اينگونه سبكها رابطه مستقيمي با ميزان اجتماعي بودن فرد و محيطي كه او در آن بزرگ شده است، دارد.
علم مطالعه بومهاي عمومي
گرافيتي، پوست دمدمي مزاج چشمانداز شهري است. اين ديوارها به طور مكرر و هر چند وقت يك بار توسط هنرمندان مختلف رنگآميزي و تكميل ميشوند. به همين جهت به اين ديوارها اغلب بومهاي عمومي نيز اطلاق ميشود.
هر نقاشي يا نوشته ممكن است سالها، هفتهها يا حتي چند ساعت بيشتر دوام نياورد. براي نويسندگان گرافيتي، اين به يك روند اساسي تبديل شده است و آن را به عنوان يك ديالوگ تداومدار و هميشگي ميشناسند.
با اين حال، بسياري از شهروندان اين تغييرات ثابت و هميشگي را تنها در ضمير ناخود آگاه خود متوجه ميشوند ولي با گذر زمان و مقايسه نوشتهها، تشخيص تفاوتها كار دشواري نيست.
باستانشناسي گرافيتي به بررسي روند تغييرات مداوم ديوارها ميپردازد و آنها را نمايان ميكند. اين مطالعات متشكل از تصاويري است كه با گذر زمان توسط عكاسان مختلف از يك ديوار خاص گرفته شده است.
با مقايسه اين تصاوير به راحتي ميتوان به روند تغييرات گرافيتي روي يك ديوار پي برد. شما ميتوانيد تصاوير بسيار جالبي از مطالعات گرافيتي را روي سايت grafarc. org مشاهده بفرماييد.
مهمترين جنبه براي مشروعيت بخشيدن به نقاشيهاي ديواري پذيرفتن آن به عنوان يك سبك هنري است. با توجه به گسترش استفاده از گرافيتي، حتي در صحنههاي تبليغاتي، تنها اندكي زمان ميبرد تا هنرمندان گرافيتي با هنرمندان و نقاشان بزرگ مقايسه شوند.
در حال حاضر نسل جديدي از انسانها با گرافيتي ارتباط برقرار كردهاند، زيرا گرافيتي براي بيان هنري خارج از چارچوبهاي سنتي قرار دارد و روشهاي جديد و بهبود يافتهاي براي برقراري ارتباط با هنر و يكديگر را ايجاد كرده است.
عقايد نهفته در ديوارهاي رنگي
گرافيتي، به عنوان جنبهاي از فرهنگ يك جامعه، ميتواند براي آشكار ساختن الگوهاي آداب و رسوم و نگرش جوامع مختلف مورد استفاده قرار گيرد و مطالعه آن تغييرات ايجاد شده در اين نگرشها و رسمها را آشكار ميسازد.
در مطالعات زيادي نيز از محتواي موضوعي نقاشيهاي ديواري استفاده شده است تا به اثبات فرضيههاي انگيزشي درباره افراد و نگرشهاي اجتماعي پديد آورنده گرافيتي پرداخته شود. علاوه بر اين، باستانشناسان توانستهاند با استفاده از گرافيتي اطلاعات ارزشمندي از شهر پمپئي باستان به دست آورند.
«اينكه بتوانيد روح و احساساتتان را روي ديوار منتقل كنيد و كنار بايستيد و به تماشاي ترسها، اميدها، روياها و ضعفهايتان بپردازيد، واقعاً درك عميقتري از خودتان و وضعيت روانيتان به دست ميآوريد.»
كودا- نويسنده ۲۱ ساله گرافيتي
چه چيزي انگيزه لازم براي ايجاد گرافيتي روي ديوارهاي شهر را در يك فرد ايجاد ميكند تا ديگران به تماشاي آن بپردازند؟ چه كساني مسئول اين نقاشيها هستند و چرا در عوض آنها را روي كاغذ يادداشت نميكنند تا پيش خودشان نگه دارند؟ سؤالاتي از اين قبيل نظر جامعهشناسان، روانشناسان و مردمشناسان را به خود جلب كرده است. براي آنكه فهم بهتري از چگونگي پديد آمدن فرهنگ گرافيتي امروزي به دست آوريم، بايد نگاهي به عناصر پايهاي فرهنگ هيپهاپ بيندازيم، عناصري كه ممكن است به دليل تنوع امروزي آن از آنها چشمپوشي شده باشد.
تحقيقات نشان داده است هويت يك فرد نتيجه مستقيمي از عوامل وراثتي و محيط اطرافش است. از بدو تولد، انسان مسيري كه راهنماي آن باشد را انتخاب نميكند، ولي در عوض از طريق اجتماعي شدن در جهتي هدايت ميشود كه به واسطه موقعيتهاي اطرافش ديكته شده است. يك نفر ممكن است از اين مسير دور شود و هويت منحصر به فرد خودش را پرورش دهد ولي ريشههايي در هويت اجتماعي گذشته خود داشته باشد.
در يك چارچوب بزرگتر، اين ميتواند به يك فرهنگ كلي اعمال شود. افرادي كه براي نخستين بار جنبش هيپهاپ را آغاز كردند، در پايين هرم اجتماعي- اقتصادي قرار داشتند. اين بنيانگذاران ثروتمند نبودند ولي به قشر ثروتمندان حسادت ميورزيدند.
اساساً گرافيتي يك نتيجه غيرمستقيم و واكنش مدرن به تنازع طبقاتي است كه براي نسلها در امريكا ادامه داشته است. گرافيتي به لحاظ فرهنگي و جغرافيايي جايگاه به خصوصي پيدا كرده است.
گرافيتي مدرن نزديك به يك دهه از هيپهاپ كهنتر است و فرهنگ خاص خود با سبك منحصر به فرد و زبان عاميانه خودش را دارد. بعضي از هنرهاي گرافيتي به عنوان ابزار اعتراضي در مورد مسائل سياسي به كار برده ميشود و در نقاط مختلفي از تاريخ، شورش عليه اقتدار را به نمايش ميكشد.
آرژانتين: گرافيتي در آرژانتين آميزهاي از شعار و بيانيههاي سياسي و فرهنگي است. در اين ميان اظهارات مليگرايانه زيادي همچون «زنده باد آرژانتين» نيز ديده ميشود.
امريكا: گرافيتي در امريكا بسيار فردگرايانه است. بيشتر آنها نام اعضاي گروههاي گانگستري، نام فردي خاص يا اسامي تيمهاي محبوب ورزشي است.
شيلي: در شيلي بيشتر به موضوعات طبيعت پرداخته ميشود و اغلب تشخيص و تمايز ميان نقاشيهاي ديواري هنري و گرافيتي مشكل است.
چين: گرافيتي در چين بيشتر به جنبههاي زندگي، چه خوب و چه بد، پرداخته ميشود.
آلمان: در نقاط شرقي شهر برلين گرافيتيهاي قديمي بسياري به چشم ميخورد كه بعضي از آنها متعلق به دوران جنگ سرد است! گرافيتي با محوريت سياست و وطنپرستي در آلمان بسيار ديده ميشود.
برزيل: سنت گرافيتي در امريكاي جنوبي، خصوصاً در برزيل بسيار فراگير است. در حال حاضر شهر سائو پائولو در برزيل براي عده زيادي به عنوان مركز الهامبخشي گرافيتي شناخته ميشود.