کد خبر: 461021
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۹:۰۱
چگونگي فراز گفتمان اصولگرايي و فرود جريان اصلاح‌طلبي در سال‌هاي ۸۴ و ۸۸ در گفت‌وگو‌ي «جوان» با حسين فدايي

 وي در دور هفتم و هشتم مجلس شوراي اسلامي نماينده مردم تهران، ري، شميرانات و اسلامشهر بوده كه در دوره فعاليت خود در مجلس عضو كميسيون اصل ۹۰ مجلس هم بوده است. فدايي در گفت‌وگو‌ي ۲ ساعته با روزنامه «جوان» از چگونگي افول گفتمان اصلاح‌طلبي در سال ۸۴ و در پي آن روي كار آمدن دولت اصولگرايي احمدي‌نژاد صحبت مي‌كند. چگونگي ساز و كار انتخاب كانديداي جريان اصولگرايي در سال ۸۳ و ۸۴ از زبان حسين فدايي شنيدني است چرا كه ايشان از نزديك شاهد تمام تحولات جريان اصولگرايي در آن روزها بوده و به زواياي موضوع آگاهي كاملي دارد.


برخي روي كار آمدن دكتر احمدي‌نژاد در سال ۸۴ را ضعف گفتماني و عملكرد نامناسب دولت اصلاحات و برخي آن را برخاسته از برنامه‌ريزي مناسب جريان اصولگرايي مي‌دانند، شما چه مي‌گوييد؟
معتقدم عوامل مختلفي در اين باره دخيل بود. يكي از علل آن نارسايي گفتمان توسعه اقتصادي بود و ديگري رفتار ناصحيح مديريت اجرايي آن مقطع زماني. سوم، طمعي بود كه نظام سلطه به بسياري از سردمداران گفتمان سياسي داشت و علت چهارم، مرعوب شدن بعضي از مديران و تصميم‌گيران و مسئولان نسبت به نظام سلطه و علت ديگر، زاويه‌گيري گفتمان توسعه سياسي از اصل گفتمان اسلامي بود و شايد اشكال در برنامه‌ريزي بين خود اصولگرايان نيز يك علت ديگر بود كه اين خروجي را داشت.
اين ضعف چگونه به وجود آمد؟
در بين اصولگرايان نسبت به جريان سلطه، زاويه‌گيري گفتمان توسعه اقتصادي و گفتمان توسعه سياسي با گفتمان انقلاب و رفتار مرعوب شده عناصر سياسي در اين گفتمان كه به گفتمان دوم خرداد معروف شد اتفاق نظر وجود داشت. در اينكه در آينده بايد مديريت اجرايي كشور اصلاح شود و در اختيار نيروهاي وفادار به نظام باشد نيز تفاهم نظر بود. در آن شرايط در اينكه ما چگونه مي‌توانيم نامزد خودمان را انتخاب كنيم در كليت تفاهم داشت ولي تطبيق صد درصدي نداشت و تفاوت برخورد بود. به معناي ديگر، ما يك مجموعه‌اي درست كرديم به نام شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب كه مرجع تصميم‌گيري بود. در اين مجموعه قرار ما بر اين بود كه با فرآيندي منطقي در يك شرايط و زمان مناسب به نامزد مورد نظرمان برسيم و رفتار اجماعي و اقناعي داشته باشيم، كسي خودش را بر ديگري تحميل نكند، يعني يك دسته فكر نكنند چون مردم گرايش به اصولگرايي پيدا كردند حالا مي‌توانند نامزد خودشان را به بقيه تحميل كنند. سازوكار اين بود كه ما سبدي از نامزدهايي را كه در حوزه اصولگرايي مطرح هستند بياوريم و در سه مؤلفه كلي ارزيابي كنيم و اينها در جهت تبيين گفتمان انقلاب اسلامي و نقد جريان دوم خرداد فعاليت كنند و مردم مطلع شوند كه ما فقر نيرو نداريم.
سه مؤلفه اينها بود: ۱- اين تعدادي كه در سبد اصولگرايي نامزد هستند صلاحيت‌هاي فردي‌شان چگونه است ۲- كارآمدي‌شان چگونه است ۳- مقبوليت‌شان چگونه است و در برآيند اين سه مؤلفه، هر كسي امتياز بيشتري بياورد به عنوان نامزد شناخته مي‌شود.
چه كساني گزينه‌هاي شما بوده‌اند؟
گزينه‌هاي اوليه ما دو ، سه مرحله شد. در مرحله اول چهارده، پانزده نفر مطرح شدند كه از اينها هفت نفر باقي ماندند، يعني در بررسي اوليه هفت و هشت نفر حذف شدند و در سبد اصولگرايي قرار نگرفتند و اين هفت نفر ماندند: ۱- آقاي دكتر ولايتي۲- آقاي دكتر حداد ۳- آقاي قاليباف ۴- آقاي احمدي‌نژاد ۵- آقاي رضايي ۶- آقاي توكلي ۷- آقاي لاريجاني. در يك مرحله اين هفت نفر تقليل پيدا كردند و تبديل به پنج نفر شدند: آقاي حداد چون رئيس مجلس بود، قرار شد در سمت خودش باقي بماند، آقاي ولايتي هم تشخيص داد نيايد و انصراف داد و پنج نفر ماندند و از بين اين پنج نفر بايد ما به يك نفر مي‌رسيديم. ما يك فرآيندي را تعريف كرده بوديم كه در آن فرآيند اول به بررسي صلاحيت‌هاي فردي و بعد به كارآ‌مدي افراد پرداختيم و در نهايت ميزان مقبوليت افراد را بررسي كرديم.
ما بايد سنجش مي‌كرديم و نظرسنجي را مي‌ديديم. بعضي‌ها مي‌گفتند كه همين الان بايد نظرسنجي كنيد. يكي از اختلافات ما اينجا بود. بعضي‌ها از روز اول مي‌گفتند ما بايد نامزدمان را انتخاب كنيم، چون اگر ما الان انتخاب نكنيم مردم گيج مي‌شوند و لذا از ماه آبان و آذر سال ۸۳ به دنبال اين رفتند كه نامزد انتخاباتي معلوم شود.
چه كساني طرفدار اين موضوع بودند؟
آقاي ناطق نوري نظرشان اين بود كه همين الان بايد نامزد را انتخاب كنيم و نامزدمان آقاي لاريجاني است. ما با اين نگاه موافق نبوديم و مي‌گفتيم بايد بگذاريم كه صلاحيت‌هاي فردي، كارآمدي و مقبوليت‌هاي فرد را بررسي كنيم تا اينكه يك تصميم عاقلانه و نزديك به واقع اتخاذ شود. متأسفانه اينكه كار ما چه اشكالي داشت و از برون چه اشكالي بروز كرد همين جا بود كه آقاي ناطق و دوستان‌شان اصرار داشتند كه همين الان بايد انتخاب كنند و اين كار را هم كردند و آقاي لاريجاني را انتخاب كردند. اين انتخاب ايشان به نظر من زودهنگام بود و انسجام وحدت اصولگرايان را به هم مي‌زد. زماني كه لاريجاني انتخاب شد چهار نامزد ديگر هم مخالف شدند و با اين انتخاب موافق نبودند و لذا اين چهار نفر آمدند خودشان يك ائتلاف جديد كردند و شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب را بازسازي كردند و شوراي جديدي درست شد و بازسازي شد. نتيجه آن شد كه هر كس مقبوليت بيشتري داشت بقيه از آن حمايت كنند.
دليل اين رويكرد چه بود؟
جريان دوم خرداد در صحنه بود و نامزد داشت و مي‌خواست به صحنه بيايد و آقاي هاشمي هم تصميم گرفت كه به صحنه بيايد، پس ما در اين فضا بايد رقابت مي‌كرديم و نامزدمان بايد رأي مي‌آورد و همه نيروهاي وفادار رأي‌هايشان تجميع مي‌شد.
ما مي‌گفتيم هر كس كه مقبوليت بيشتري دارد و امكان رأي آوري‌اش بيشتر است، كانديدا شود و همه بايد از او حمايت كنند و اين قابل قبول همه بود.
پس چرا در آخر اين موضوع محقق نشد؟
بعضي‌ها قبول نكردند و دو مرتبه زير آن زدند و تنها كسي كه اين روند را قبول و تمكين كرد آقاي توكلي بود و كنار كشيد. آقاي قاليباف هم چون رأي بالا داشت طبعاً در صحنه بود. دو نفر بودند كه نظرسنجي آنها پايين‌تر بود؛ آقاي رضايي و آقاي احمدي‌نژاد.
شما چرا از قاليباف حمايت كرديد در حالي كه ايشان آراي كمتري نسبت به دكتر احمدي‌نژاد كسب كرد؟
آقاي احمدي‌نژاد قبول نداشت، مي‌گفت كه ما بايد نظرسنجي‌ها را عقب بيندازيم و ما از آقاي قاليباف حمايت كرديم، آقاي احمدي‌نژاد كنار كشيد.
سؤالي كه در اينجا مطرح است اينكه اگر آقاي قاليباف انتخاب شد پس چرا احمدي‌نژاد رأي آورد كه اين دلايل ديگري دارد و بايد در موردش جداگانه صحبت كرد. به هر حال آقاي احمدي‌نژاد كنار كشيد و منتهي شد به رأي‌گيري و عملاً چهار نفر از پنج نفر در صحنه ماندند و فقط تنها كسي كه رفت كنار، آقاي توكلي بود كه تمكين و حمايت كرد. اتفاقاً ايشان از آن كسي كه مقبوليت بيشتري داشت حمايت كرد يعني از آقاي قاليباف.
اين تشتت آرا چه پيامدهايي را به دنبال داشت؟
انتخابات كه صورت گرفت دقيقاً‌ آن چيزي را كه پيش‌بيني مي‌كردم شد، يعني رأي اصولگرايان شكست. يعني يك عده رأيشان را به آقاي لاريجاني دادند، يك عده به آقاي قاليباف و يك گروه به آقاي احمدي‌نژاد. انتخابات دو مرحله‌‌اي شد و آقاي احمدي‌نژاد با فاصله كمي ماند براي مرحله دوم و خطر از بيخ گوشمان (اصولگرايان) گذشت. اين بحث بسيار مهمي است، يعني تحليل ما درست بوده، برنامه‌ريزي ما درست بوده منتهي آقاي قاليباف انتخاب نشد، آقاي احمدي‌نژاد انتخاب شد.
مگر شما نگفتيد كه ما سنجش كرديم و رأي آقاي قاليباف بالا بود، پس چرا آراي احمدي‌نژاد بيشتر شد؟
تحليل اصلي ما درست بود، خط كار درست بود. آراي ما در اثر تعدد نامزدها شكست و حتي اگر آرا شكسته نمي‌شد، انتخابات به مرحله دوم نمي‌‌انجاميد و در مرحله اول برنده قطعي مي‌شديم.
ما دنبال اين نبوديم كه آدم الف از داخل صندوق بيرون بيايد يا ب. دنبال اين بوديم كه اين فرآيندمان خوب عمل بشود كه حتماً يك اصولگرا انتخاب شود، اين بحث اصلي ما بود.
چطور مي‌شود ادعا كرد كه آقاي قاليباف بيشترين رأي را در نظرسنجي‌ها داشت؟
آقاي قاليباف برنامه‌اي كه در اسفندماه يا در فروردين ماه ۸۳ در صدا و سيما پخش كرد به نام صندلي داغ، با اين برنامه خودش را به عنوان نماد گفتمان اصولگرايي‌ نشان داد و مردم رويكرد مثبتي به آقاي قاليباف پيدا كردند ولي در ادامه، كارهاي تبليغاتي ايشان خط مشي قبلي را دچار تغيير كرد، زاويه جدي پيدا كرد يعني نماد صندلي داغ تبديل به عكس‌ پاي هواپيما و يا تبليغات ديگري (كه تداعي تبليغات كارگزاران را مي‌كرد) شد.
يك دفعه اين سنجش‌هايي كه منحني آن رو به صعود بود، متوقف شد ولي اين زماني است كه ما ديگر تصميم گرفته بوديم. آقاي احمدي‌نژاد دقيقاً متناسب با زوايا و معيارهاي اصولگرايي تبليغاتش را سامان داد، يعني خودش را نمادي از ساده‌زيستي و رجايي مسلك تبيين كرد و افكار عمومي چنين برداشتي پيدا كرد و اين منحني سنجش‌‌هاي ما كه در مورد آقاي قاليباف به بالا مي‌رفت متوقف شد و منحني آقاي احمدي‌نژاد كه پايين بود صعودي شد و اختلاف را اگر نگاه كنيد در ۴۰۰ يا ۵۰۰ هزار رأي است و اين عامل اين شد كه آقاي احمدي‌نژاد تكاني بخورد و به بالا بيايد. در مرحله دوم اكثريت قابل توجه اصولگرايان از احمدي‌نژاد حمايت كردند و تقريباً‌ همه جريانات دوم خردادي و حتي جريانات مسئله‌دار و زاويه‌دار انقلاب و نظام در بيرون كشور از آقاي هاشمي حمايت كردند ولي صحنه شفاف شد و مردم رويكردي مثبت نسبت به احمدي‌نژاد نشان دادند و احمدي‌نژاد با ۱۷ ميليون رأي پرش پيدا كرد.
شما عامل عدم موفقيت گزينه اصولگراها (آقاي قاليباف) را همان روحيه تجمل‌گرايي و اسراف در تبليغات (همان رويكرد حزب كارگزاران) مي‌دانيد؟
قطعاً مؤثر بود، اما صددرصد اين نيست. كارهاي تخريبي عليه آقاي قاليباف هم زياد شد، جريان دوم خرداد كلي آقاي قاليباف را تخريب كرد.
حتي نامزدهاي خودمان هم قاليباف را تخريب كردند. هم آقاي لاريجاني در گزارش‌هايي كه داشت و فيلمي كه ساخت و هم آقاي احمدي‌نژاد.
آقاي لاريجاني در كدام بخش از فيلم تبليغاتي خود تخريب آقاي قاليباف را كليد زد؟
فيلمي كه در تلويزيون پخش كرد اگر يادتان باشد شخصي به نام «بيجه»‌چند قتل را انجام داده بود. آقاي لاريجاني در مصاحبه‌اش گفت كسي كه نمي‌تواند امنيت اجتماعي را برقرار كند چطور مي‌تواند رئيس جمهور شود و مضمونش اين بود كه آقاي قاليباف نمي‌تواند شهر را اداره كند و به تبع آن كشور را.
اين تخريب بود و افراد ديگري هم تخريب كردند كه به صورت سنگين مي‌گفتند اين نيرو نظامي است، اين ژنرال است. پس تبليغات نامتوازن و غيرهماهنگ با اصل گفتمان و همچنين تخريب‌هاي صورت گرفته دست به دست همديگر دادند و اين اتفاق افتاد.
آقاي هاشمي چطور وارد صحنه شد؟ چرا كه انتظار نمي‌رفت ايشان بخواهند در صحنه حضور پيدا كنند؟
ما در شوراي هماهنگي‌مان به اين نتيجه رسيديم كه آقاي هاشمي نباشند. ما يك سال قبل از سال ۸۴ به عنوان جمعيت ايثارگران با آقاي هاشمي صحبت كرده بوديم و ايشان پذيرفته بود كه صحنه بايد در اختيار نيروهاي جوان باشد.
بعدها موضع گرفت كه من نمي‌آيم ولي شفاف نبود و بعضي جاها مي‌گفت ممكن است بيايم، يك موضع دو‌پهلو بود تا اينكه رفت و با مقام معظم رهبري مشورت كرد و اخبار ما اين بود كه نظر رهبري اين بود كه ايشان مصلحتش در اين است كه نيايد. اين استنباط ما بود و خودش جوري بيان مي‌كرد كه اين را نشان مي‌داد ولي بعدها گفت مي‌آيم، نمي‌آيم، مي‌آيم.
مبهم بود. تقريباً يك روز قبل از ثبت‌نام دوباره رفتيم پيش ايشان و با ايشان صحبت كرديم. ايشان گفت من آن روزي را كه شما آمديد يادم هست و همه آن تحليل‌هايي را كه گفتيد قبول دارم، ولي من زماني نمي‌آيم كه اصولگرايان وحدت كنند. گفتيم اگر اصولگرايان بخواهند وحدت كنند شما بايد كمك كنيد به وحدت نه آنكه اختلاف را دامن بزنيد.
ايشان پرسيدند چه‌كار كنم؟ گفتيم الان آقاي قاليباف مقبوليتش بيشتر است و اگر شما از آقاي قاليباف حمايت كنيد ديگر مشكلي به وجود نمي‌آيد و حل مي‌شود. اما آقاي هاشمي حاضر نشدند از آقاي قاليباف حمايت كنند و ثبت‌نام كردند و آمدند در صحنه.
اتخاذ تاكتيك، دو قطبي كردن انتخابات (هاشمي – احمدي‌نژاد) را در پيروزي جريان اصولگرا در سال‌هاي ۸۴ و ۸۸چقدر مؤثر مي‌دانيد؟
بستري را كه اصولگراها در سال ۸۴ مجموعاً درست كردند باعث موفقيت احمدي‌نژاد شد، يعني احمدي‌نژاد از ظرفيت اصولگرايي استفاده كرد و رأي آورد. احمدي‌نژاد را كه كسي نمي‌شناخت.
سه،‌چهار سال قبل از انتخابات اصولگرايان شوراي هماهنگي را راه‌اندازي كردند و سازماندهي گسترده انجام دادند،‌احمدي‌نژاد آمد و سوار بر اين بستر شد و رأي آورد. سال ۸۸ هم تمام ظرفيت دوم خرداد بسيج شد كه با احمدي‌نژاد مقابله كند. از دو، سه سال قبلش سازماندهي و برنامه‌ريزي كردند كه احمدي‌نژاد به هر طريقي كه هست پيروز نشود. آنها نقدهاي ناجوانمردانه مي‌كردند، غلو مي‌كردند، سياه‌نمايي مي‌كردند، جوسازي مي‌كردند.
اين فضا را به وجود آوردند و اين فضا كه به وجود آمد، متدينين و مردم از دست اينها ناراحت شدند.
اين افراد ارتقاي ايران در داخل و در عرصه بين‌الملل را ناديده مي‌گرفتند، خدمات عظيم را نمي‌ديدند و در كل يك دو قطبي شكل گرفت.
تكيه بر هاشمي را مي‌توان يكي از عوامل شكست جرياناتي كه ميرحسين موسوي و كروبي رهبر آنها بودند دانست؟
البته مؤثر بود اما فقط اين نبود، عوامل متعددي بودند. آنها با گفتمان انقلاب اسلامي همسويي نداشته‌اند، با گفتمان ليبرال دموكراسي غرب هماهنگي داشتند و آدم‌هايي كه با آنها كار مي‌كردند رفتار خلاف قانون‌شان عملاً محرز بود. بعضي‌هايشان مرعوب بودنشان نسبت به غرب كاملاً براي ما محرز بود و بعضي‌هايشان نسبت به ارزش‌هاي ديني موضع داشتند و دين را قبول نداشتند. اين افراد جبهه‌اي كه تشكيل دادند جبهه‌اي بود كه هماهنگي و همخواني با گفتمان انقلاب اسلامي نداشت و در آن همه تيپ آدمي بود از سكولار، لائيك تا كساني كه مي‌گويند ما طرفدار امام و شاگردان امام هستيم.
اما گفتمان اصولگرايي گفتمان انقلاب اسلامي بود، گفتمان ارزش‌ها بود، گفتمان احياي گفتمان انقلاب اسلامي بود. آن اردوگاه گفتمان‌شان ليبرال دموكراسي بود، گفتماني كه با نظام و انقلاب زاويه داشت.
مردم احساس مي‌كردند جريان مقابل احمدي‌نژاد طرفدار سرمايه‌داري و ليبرال دموكراسي‌اند و نماد آنها آقاي هاشمي است و تيم كارگزاران را آنجا مي‌ديدند. تيمي كه در دوران مديريتشان حاضر بودند براي هر كاري با پول به جلو بروند. اين تلقي منهاي درست و غلط بودن آن، در افكار عمومي شكل گرفته بود و خودشان هم با رفتارهاي تبليغاتي كه داشتند به اين موضوع دامن مي‌زدند.
چرا برخي گروه‌هاي اصولگرايي براي حمايت از احمدي‌نژاد در انتخابات ۸۸ دچار ترديد شدند و شايد ديرهنگام به جرگه حاميان احمدي‌نژاد پيوستند؟
نه اينطور نيست. اصولگرايان به اتفاق از احمدي‌نژاد حمايت كردند. هم حمايت كردند و همه هزينه عده قليلي ممكن بود مخالف باشند، ولي اكثريت حمايت كردند.
چرا سهم اصولگراها در دولت نهم و دهم كم بود؟
دو بحث وجود دارد يكي اينكه اصولگرايان در سال ۸۴ از احمدي‌نژاد حمايت كردند يا نه؟ كه حمايت كردند، دوم اينكه احمدي‌نژاد از ظرفيت اصولگرايي استفاده كرد؟ نه نكرد.
چرا؟
اين را بايد از آقاي احمدي‌نژاد سؤال كرد. احمدي‌نژاد در اين دوره عملكردش مطابق با دوره قبل نيست. به اعتقاد ما يك زاويه‌هايي در آن ايجاد شد و مشابه دور قبل نبود و آرام آرام زاويه پيدا كرد هم در به كارگيري نيروها و هم در ايستادگي روي مواضع.
چرا شاهد شكل‌گيري حلقه‌اي به نام انحرافيون در كنار دكتر احمدي‌نژاد بوده‌ايم كه اعتقادات و موضع‌گيري خاص هم دارند؟
دلايل مختلف دارد. ببينيد اساساً آدم‌هاي متملق، چاپلوس، رانت خوار و سوء استفاده‌گر همواره تلاش مي‌كنند خودشان را به كانون‌هاي قدرت نزديك كنند و فرقي نمي‌‌كند برايشان كه چه دولتي باشد، چه مشي و مرامي داشته باشند. اينكه تلاششان اين است مي‌گويند كه مگسانند گرد شيريني. آنها دنبال اين هستندكه به منافع خودشان برسند و در همه قدرت‌ها در طول تاريخ بوده. اين مسئولين هستند كه بايد با نوع سلوكشان اينها را مأيوس كنند و نه مرعوب آنها شوند و نه تحت تأثير آنها قرار بگيرند البته اينها آدم‌هاي متملق، چاپلوس، رانت‌خوار آدم‌هاي زرنگي هستند، خيلي پيچيده‌اند. قانون‌دان هستند، زيبا و قشنگ حرف مي‌زنند، پيچيده هستند و مانند خناسان به گونه‌اي عمل مي‌كنند خناساني هستند كه دائماً وسوسه‌هاي خودشان را بتوانند تزريق كنند در روح و افكار افراد.
ما براساس آموزه‌هاي ديني، معيارها و ضوابطي كه از امام و رهبري در دستمان است بايد مسئولين طوري رفتار كنند كه اينها مأيوس شوند و انسان‌هاي پاك، صالح و عاقل، شجاع و انقلابي جايشان باز شود. هر كجا ديديد اين توازن به نفع نيروهاي انقلابي و پاك و سالم بود آن جريان از بين مي‌رود و برعكس.
اين از لحاظ رفتاري بود و نكته دوم اساساً قدرت، خاصيت فريبنده دارد. ماهيت قدرت به گونه‌اي است كه اگر انسان ظرفيت لازم را پيدا نكرده باشد، براي حفظ آن به دگرگوني مي‌افتد و دچار مشكل مي‌شود، براي همين است كه قدرت بايد در دين و در دست انسان‌هاي صالح، عادل و مخالف حرام باشد و قدرت اگر در دست انسان‌هاي صالح، پاك و عادل قرار نگيرد انسان را به سراشيب سقوط مي‌كشاند كه اين هم قاعده و سنت الهي است.
سوم اينكه حتماً ما مي‌توانيم سيستمي بهتر از اين را طراحي كنيم، ولي به نظر من آن مسئله اصلي نيست، ضمن اينكه قبول داريم به عنوان يك عامل فرعي ضعف سيستم را قبول داريم ولي اين آدم‌ها هستند كه سيستم‌ها را درست مي‌كنند نه سيستم آدم‌ها را. مطلب ديگر نوع باورهاي ديني است. طبق باورهاي ديني، مسئوليت يك امانت الهي است و اين مسئوليت در نظام جمهوري اسلامي بدون تقوا و اعتقاد به ولايت هيچ اعتباري ندارد.
قدرت براي اين نيست كه افراد تقويت شوند يا اينكه افراد قدرتي مجزا از اسلام و يا موازي با اسلام و يا موازي با ولي فقيه داشته باشند. اينها بايد در طول باشند.
از الان مي‌شود افرادي را كه از سوي جريان اصولگرايي براي انتخابات يازدهم رياست جمهوري كانديدا مي‌شوند حدس زد؟
ما بايد ببينيم مجلس چگونه شكل مي‌گيرد و فضاي كشور به چه سمت و سويي مي‌رود تا متناسب با آن شرايط بتوانيم به يك تصميم بهينه برسيم.
افرادي كه در عرصه سياسي جريان اصولگرايي مطرح هستند و مي‌خواهند در تحولات نقش‌آفريني كنند حتماً در انتخابات يازدهم مجلس هم مي‌خواهند حضوري پررنگ داشته باشند. قاعدتاً‌ اينگونه خواهد بود كه اگر خودشان مستقيم نيايند كسي ازخودشان را به صحنه مي‌آورند.
به نظر مي‌رسد اصلاح طلبان هم سيد حسن خميني را براي انتخابات يازدهم رياست جمهوري در نظر گرفته‌اند، نظر شما چيست؟
دوم خرداد‌ي‌ها اگر نتوانند خودشان را بازسازي اساسي كنند، به اين معنا كه مواضع‌شان نسبت به جريان فتنه و گروه‌هاي ضد انقلاب شفاف و روشن شود و همچنين به اشتباهات خود اعتراف و از مردم طلب بخشش كنند و البته خطاهاي فاحش خود را جبران كنند، ديگر حيات سياسي نخواهند داشت، چراكه اين افراد در حق اسلام و نظام ظلم كرده‌اند و اين ظلم به نامشان ضبط شده و نتوانسته‌اند تا امروز خودشان را اصلاح كنند و تا الان رفتارشان مؤيد كارهاي گذشته آنها بوده است. اين جريان احتمال دارد سيد حسن خميني را براي انتخابات يازدهم معرفي كند اما به هيچ عنوان موفق نخواهند شد. البته بنده اين احتمال را مي‌دهم كه سيد حسن به اين افراد و شخصيت‌ها بگويد اگر شما توانايي و قدرت داشتيد كه حال و روز شما اين نبود و به اين شكل نابود نمي‌شديد. به آنها بگويد شما آبروي انقلاب و نظام و خودتان را برديد و حالا براي بنده نقشه كشيده‌ايد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار