اگر از شیراز پی سرازیری را بگیری و چند صفحه کوه و دشت را ورق بزنی، نرسیده به آنجا که فارس به انتهای خودش میرسد و رطوبت مشام را از آن خود میکند، نام محمله را روی نقشه مییابی. نشنیده و ندیدهای که حتی برای ساکنان فارس هم نشنیده و ندیده است. خاکی که مردمانش قبل از هر جنگی مقاومت را فهمیدند. هنگامیکه طبیعت مقدم بر هر دوپایی دست به گریبانشان برده بود و در تابستان با خشکی، آفتاب و ملخ به سراغشان میآمد و در زمستان با سرما، سرما و سرما و این اهالی محمله بودند که جز صبر و قناعت و تلاش سلاح دیگری برای مقاومت نداشتند. «اشک حوا» قصهگویی است که از پی آدمهایش و قصههایی که دارند، مصور شده همین محمله را روی خطوط کاغذ ترسیم میکند؛ محملهای که مردمانش گاهی هزارهزار کیلومتر ترک وطن ترجیحشان بود تا چراغ خانههای این قطعه از زمین خاموش نشود. «اشک حوا» راوی حوایی از این زمین است. حوایی که تلخ و شیرین روزگار مدام کامش را رنگبهرنگ میکردند و پیچوخم زندگی سرد و گرم چشیدهاش. حوایی که نهال جانش بهار به بهار تناورتر میشد و هیچ گمان نمیبرد که روزی آدم را در همان محمله ببیند و گرفتار عشقی بشود جان برکن. «اشک حوا» مجموعه روایات بانو سیده کلثوم موسوی، همسر شهیدحسین شاهحسنی است که به قلم سیده معصومه حسینی و از دل چاپخانه انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. مجموعه خاطرات بانو موسوی و مصاحبههای اخذ شده از سوی نویسنده در قالب یک داستان بلند با ۹ فصل درآمده است. کل قصه از دوربین اول شخص و از زبان خود همسر شهید و به شکل خطی روایت میشود. ثلث ابتدایی کتاب به کودکی و نوجوانی و جوانی راوی اختصاص دارد و در این قسمت خاطرات مربوط به دوران پیش از ازدواج، خطوط را پر کردهاند. قسمت میانی کتاب هم به زندگی مشترک و قسمت پایانی نیز به حال و هوای جنگ و دوران پس از شهادت شهید شاه حسنی میپردازد. قلم نویسنده روان است و در نرمی مطلق پیش میرود و ما در «اشک حوا» از لحاظ فرمی با یک داستان شسته رفته طرفیم که بدون پیچیدگی کارش را انجام میدهد و در نهایت حرفش را میزند و میرود، اما با وجود این نکته مثبت، نقطه قوت اساسی «اشک حوا» که مقداری جنسش را از باقی آثار جاری در ادبیات دفاع مقدس متمایز میکند، خود سوژه است. کتاب از دل برآمدهای است که لاجرم بر دل مینشیند. راوی در نهایت صافی و سادگی تمام آنچه در بایگانی ذهن داشته و واقعاً در گذر ایام با جان و دل چشیده را در بساط نویسنده گذاشته و بعد از تورق کتاب اینگونه به نظر میرسد که نویسنده هم تلاش کرده تا آنجا که راه دارد، محتوا را بدون پالایش اضافی و فیلترهای غریب تحویل مخاطب بدهد. غیر از این نکته، همانطور که در مقدمه هم عرض شد، «اشک حوا» در پس پرده داستان گیرایش، بهخوبی توانسته فرهنگ روستایی آن ناحیه را برای مخاطبش ترسیم کند و با این حساب، کتاب توانسته با یک تیر سه هدف را مورد اصابت قرار بدهد هم قصه بگوید هم آدمهایش را معرفی کند و هم فرهنگ روستایی خطه فارس را به تصویر بکشد.