نسل طلایی فوتبال ایران همچنان در حال رقم زدن نتایجی تاریخی است. ادعا کردن و کری خواندن در فوتبال امری طبیعی است، اما وقتی از حدش خارج شود و مدعی هم چیزی برای عرضه نداشته باشد، آن وقت است که باید مقابلش ایستاد و با انتقاد درست کاری کرد که متوجه شود نهتنها چیزی نیست که باید برای چیزی شدن تلاش هم بکند، نه اینکه یک روز فقط حرف بزند و روز دیگر عنوان کند دیگر حرف نخواهد زد.
آنچه این روزها از فوتبال دیده میشود، جز شکست و نتایج دور از انتظار چیز دیگری نیست. شکستهایی که نسل به قول خودشان طلایی فوتبال به بار میآورد، چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آنها گذشت. اینکه ادعا کنیم نسل طلایی هستیم، اما مقصر اصلی شکستهای فوتبال چه در رده باشگاهی و چه ملی باشیم، اصلاً قابل تحمل نیست، بهخصوص اینکه مدعی هم باشیم و به جای عذرخواهی و قبول اشتباه عین خیالمان نباشد که با پول مردم تا اینجا رسیدهایم و هیچ گلی به سر این مردم هم نزدهایم.
فوتبالیجماعت حتی زحمت یک عذرخواهی خشک و خالی را هم به خود نمیدهد، اما در عوض به هوادار لگد میاندازد و بعد یادش میافتد که باید عذرخواهی کند. بیخیال زجری که به مردم داده برای خودش خوشگذرانی میکند و بدتر از این دو اینکه هنوز هم خودش را آن بالابالاها فرض میکند. در چنین فضایی شکستها هم همچنان ادامه دارد. رده ملی تمام شد، حالا نوبت به باشگاهها رسیده است. تعجبی هم ندارد این فوتبال به این روند عادت کرده؛ عادت کرده که پاسخگو نباشد و عادت کرده که وقتی باید جوابگو باشد باز هم با توپ پر از حرف نزدن بگوید و برای خودش دشمن فرضی بتراشد!
آنچه امروز مشاهده میشود نتیجه سالها بیتوجهی به فوتبال است که امروز اینگونه رخنمایی میکند. فوتبالیجماعت اینقدر به خود حق میدهد که حتی مقابل هوادار هم میایستد، درحالیکه پول همین هوادار را بالا میکشد، اما حتی حاضر به عذرخواهی هم نیست. در عوض وقتی میبازد خیلی راحت به خود اجازه توهین به هوادار را میدهد و بعد هم مدعی میشود که دشمن دارد و دیگر حرف نخواهد زد.
این داستان فوتبال ماست، فوتبالی با آدمهای همیشه مدعی. فوتبالی که آدمهایش از بردهای گهگاه آن به بهترین شکل ممکن استفاده و آن را چماق میکنند و بر سر همه میکوبند و زمان شکست هم که فرا میرسد با ادعای تمام به همه میتازند و چنان خود را تافتهجدابافته فرض میکنند که هیچکس حق ندارد حتی بپرسد چرا باختید؟ چرا اینگونه گل خوردید؟ یا چرا همچنان در داخل و خارج تحقیرمان میکنید؟
فوتبال برد و باخت دارد، در این هیچ شکی نیست، اما نوع مواجهه با این برد و باختها از همه چیز مهمتر است؛ اینکه ظرفیت برد را داشته باشیم و تحمل شنیدن انتقاد برای باخت را هم همینطور. اینکه با یک برد خود را طلایی فرض نکنیم و با شکست زمین و زمان را بههم ندوزیم، نکته مهمی است که در فوتبال ما تا به امروز وجود نداشته که اگر داشت امروز شاهد برخوردهای زننده فوتبالیجماعت با تمام آنها که از این جماعت پاسخ میخواهند، نبودیم. فوتبالیست باید یاد بگیرد که مقابل هوادار فوتبال و مهمتر از همه تمام مردم سر به زیر باشد، چه برده و چه باخته، اما اینجا در فوتبال ایران چنین چیزی وجود ندارد. فوتبالیجماعت میبازد و عین خیالش نیست، چون میبیند آنها که قبل از او باید پاسخگو باشند با خیال راحت فقط میخندند. بنابراین تفاوتی نمیکند که در باشگاهش ببازد یا در تیم ملی، او همیشه و همه جا مدعی است. یک روز با حرف زدن و ادعای اینکه نسلی طلایی است و روز دیگر با اعلام اینکه حرف نمیزند و حتی لگد هم میاندازد.