جوان آنلاین: دکتر هادی صمدی پژوهشگر فلسفه تکاملی در کانال تلگرامی خود نوشت: کسانیکه پژوهشهای تکاملی را دنبال میکنند گواهی میدهند که تواتر یافتههای جدیدِ اعجابانگیز، طی دو سه سال گذشته بسیار بیشتر از دهههای گذشته است. هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی، و پردازش دادههایی که مدیریت آنها برای انسان ناممکن بود این تواتر را در حوزه تکامل افزایش داده است. فهم ما از تکامل موجودات و تکامل انسان روبه فزونی است. نقش ویژهای که دانش تکامل در فهم بهتر انسان دارد نوید میدهد که با افزایش این شناخت، روانشناسی، علوم اجتماعی، و علوم انسانی نیز به نحوی کیفی متحول خواهند شد. اینبار فیزیکدانهای کره جنوبی موفق شدهاند یافتهای در تأیید وجود غریزه موسیقایی در نشریه نیچر منتشر کنند. اینکه «فیزیکدانان» «غریزه موسیقایی» را کشف کردهاند، خبر را بهخودیخود جالب میکند.
تابهحال میدانستهایم که موسیقی تقریباً در هر جامعهای وجود دارد و دارای ویژگیهایی جهانشمول است که توسط مدارهای عصبی خاصی در انسانهای فرهنگهای مختلف و حتی بدون هیچ تجربهای از آموزش موسیقی، پردازش میشود. با اینحال، مشخص نبود که این ویژگیهای ذاتی چگونه پدیدار میشوند و چه کارکردهایی داشتهاند.
در این پژوهش، با استفاده از یک «شبکه عصبی مصنوعی» نحوه پردازش شنیداری مغز را مدلسازی کردند تا به اصول حاکم بر پیدایی غریزه موسیقایی برسند. پژوهشگران نشان دادند که واحدهای متناسب با موسیقی پس از یادگیری نحوه تشخیص صداهای طبیعی و بدون آموزش نحوه تفکیک آنها از نواهای موسیقی، بهطور خودبهخود پدیدار میشوند.
تیم پژوهشی، مجموعهای بزرگ از دادههای صوتی ارائه شده توسط گوگل را بهکار گرفت و به شبکه عصبی مصنوعی یاد داد که صداهای مختلف را یاد بگیرد. اینکه تیم پژوهشی، تولید خودبهخودی نورونها را مشاهده کرد جالبترین بخش پژوهش بود. پژوهشگران نوعی ظهور نظم را شاهد بودند. نورونهای مصنوعی به صداهای مختلف از جمله صدای جانوران، صداهای طبیعی، و صدای ماشینها واکنش اندکی نشان میدادند، اما به اشکال مختلف موسیقی از جمله صدای سازها و آواز انسان واکنش شدیدی نشان میدادند.
نکته جالب دیگر اینکه این یافته مستقل از ژانر موسیقی (کلاسیک، پاپ، راک، ...) بوده است. به عبارتی غریزه موسیقایی ما همه انواع موسیقی را از سایر صداها با مکانیسمی یکسان پردازش میکند. آیا به همین دلیل است که برخی از جانوران دیگر نیز به موسیقی واکنش نشان میدهند؟! هر چند در این پژوهش به این پرسش پاسخی نمیدهند، اما میتواند تبیین مناسبی برای این پدیده باشد. به علاوه این پژوهش میتواند در پژوهشهای تکامل زبان نیز به عنوان یک داده مورد استناد قرار گیرد.
نکته جالب روششناختی
جدا از محتوای جالب مقاله نکته روششناسی جالبی در این مقاله نهفته است. چه کسی گمان میکرد فیزیکدانان چنین کشفی کنند؟ این کشف گواهی است بر اینکه علوم با کمک هوش مصنوعی هرچه بیشتر به هم نزدیک میشوند. در جهان امروز، مهم طرح سؤالهای بدیع و روشهای تازه در پرداختن به آن پرسشهاست. تاکنون مهمترین ویژگی برای آغاز هر پژوهش، بررسی عملیبودن آن پژوهش بود. امروزه دایره «امکانات» بهشدت گسترش یافته است. با اینحال ذهن عموم پژوهشگران در چارچوب کلیشههای پژوهشی گذشته گرفتار است.
آن دسته که از «مهارتهای نرم» برخوردار باشند و «انعطاف شناختی» بالاتری داشته باشند کسانیاند که همانند فیزیکدانان این پژوهش، سریعتر از سایرین خلاقانه پا به خارج از چارچوبهای پژوهشی گذشته مینهند. فیزیکدانان این پژوهش به وضوح نسبت به عصبشناسان حرفهای، مهارتهای سخت کمتری در این موضوع داشتند. اما موفقیت آنها در انتشار مقالهای در نیچر به بهترین شکل گواهی است بر آنکه دانشمندان نسل بعد بیش از برخورداری از مهارتهای سخت نیازمند برخورداری از مهارتهای نرم و انعطاف شناختیاند.