انتخابات عرصه میدانداری مردم در امر سیاستورزی و تلاش برای برگزیدن کارگزارانی است که برای مدتی معین در چارچوب اختیاراتی که قانون مشخص کرده است، بر صندلی قدرت خواهند نشست. این امر را میتوان مهمترین تجلی مردمسالاری دینی دانست که در آن همه مسئولان از صدر تا ذیل، مستقیم یا غیرمستفیم از سوی مردم برگزیده میشوند. اما مفهوم مردم سالاری دینی به جایگاه رفیعتری از حضور مردم در حکمرانی اشاره دارد و این مسئله فقط بعدی از آن را بازنمایی میکند. حقیقت آن است که مردم در پیروزی، تداوم و شکوفایی انقلاب اسلامی نقش اساسی را بر عهده داشتهاند و به واقع مهمترین منبع انرژی و حرکت نظام اسلامی مردماند.
۱. انقلاب اسلامی برخلاف بسیاری از انقلابات مشهور قرون جدید که یا مبتنی بر منافع طبقاتی شکل گرفتهاند یا توسط بخش خاصی از جامعه هدایت و حمایت شدهاند و اهداف خاص قشری، طبقاتی، فرقهای را هدف قرار دادهاند، نهضتی بود که اهداف خود را منافع همه اقشار و طبقات و تودههای ملت با همه اعتقادات و گرایشهای مذهبی قرار داده بود و در پی شکلگیری نظامی بود که همه مردم ایران زمین در آن از حقوق اولیه انسانی بهرهمند باشند و با این اهداف توانسته بود که همه اقشار مختلف جامعه را به صحنه مبارزه با رژیم بکشاند و پیر و جوان، شهری و روستایی، باسواد و بیسواد، و همه و همه را در این «اعتراض بزرگ» همراه نماید. به همین خاطر انقلاب اسلامی را بیشک میتوان بزرگترین انقلاب مردمی عصر حاضر نامید.
۲. با پیروزی انقلاب اسلامی مردم به خانههای خود باز نگشتند و زمام امور را به نخبگان و سیاسیون نسپردند تا آنها برایشان تصمیمسازی کنند و تنها در وضعیتی انفعالی نظارهگر مسائل باشند. از سویی دیگر خیل تودههای ملت، جمعی بدون شعور و مهر شده در خدمت «رهبران پوپولیست پرور» نبودند که توانشان در خدمت صاحبان قدرت قرار گرفته و به ابزاری در خدمت حاکمان جدید قرار گیرد؛ آفاتی که پیش از این اغلب انقلابهای «عصر انقلابها» را به انحراف کشانده بود. مردم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان در صحنه ماندند تا ایدئولوژیهای تنگ نظر «نخبه سالار»، «تبارسالار»، «اریستوکرات» و «الیگارشیک» را از صحنه برانند و گام به گام با هدایت «رهبری مردمی» و مبتنی بر آموزههای «دینی الهی» نظام سیاسی جدید را شکل دهند.
۳. از دیگر نمادهای مردم سالار بودن نظام اسلامی نگاه خدمتگزار بودن مسئولان در برابر مردم است. نظام اسلامی مسئول را خادم و وکیل ملت میداند و برای آن نوعی تفوق و برتری قائل نیست، بنابراین مسئولان باید در برابر مردم پاسخگو باشند. این پاسخگویی در برابر ملت کلید مهار قدرت و خودکامگی است که یکی از مؤلفههای اساسی در آموزههای حضرت امام (ره) نیز به شمار میآید.
۴. مشورت با مردم و بهرهبرداری از فکر و عمل مردم در اعتلای کشور نیز نماد دیگری از جلوههای مردمسالاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی است. بدین معنا که مردم در عرصههای ساختن کشور بازیگر اصلی محسوب شده و علم و توان و استعداد آنهاست که قرار است نظام اسلامی را شکل دهد. نظام سیاسی که مبتنی بر استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شکل گرفته باشد و هرگونه استیلا و وابستگی به بیگانگان را نفی کند بیشک با رویگرداندن به مردم، تلاش خواهد کرد که برای حل معضلات و مشکلات به استعدادهای درونی خویش بنگرد و چنین است که مردم در امور محوریت خواهند یافت. انقلاب اسلامی نیز مبتنی بر این باور ساختارمند گردیده است.
۵. عنصر دیگری که از جایگاه رفیع مردم در نظام مردمسالاری دینی حکایت دارد، اهمیت آگاهسازی دائمی مردم از حوادث و تحولات سیاسی – اجتماعی و تصمیم گیریها و اتفاقات نظام سیاسی است. اغلب نظامهای سیاسی مدعی دموکراسی امروزه ترجیح میدهند با نوعی غفلتزایی مردم را از روند حوادث و اتفاقات کشورشان بیاطلاع نگه دارند و در سایه این بیخبری منافع فردی، حزبی و طبقاتی خود را پیگیری نمایند. امروز حتی شعار مذموم «سیاست را باید به سیاسیون سپرد» به مؤلفه مترقی توسعه سیاسی در این رژیمها مبدل گردیده و تئوریسینها و ایدئولوگهای این نظامها عدم حضور مردم در عرصه انتخابات و بیاطلاعی اغلب مردم جامعه از تصمیمگیریهای سیاسی کشور را نماد توسعه یافتگی و تفکیک و تقسیم صحیح امور در این کشور معرفی میکنند. این در حالی است که بنیانهای فکری انقلاب اسلامی برخلاف این نگرش بر اطلاعسازی و آگاهی بخشی دائم مردم به عنوان رکن اصلی جامعه اسلامی بنا نهاده شده است.
با این مؤلفههاست که میتوان تعابیر نغز حکیم انقلاب اسلامی در باب مردمسالاری دینی و جایگاه مردم را درک کرد. معظم له در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور به تشریح جایگاه مردم در نظام اسلامی میپردازند و میفرمایند: «در حیات اسلامی مردم، در نگاه اسلام، در نگاه قرآن، با توجه به مجموعه احکام اسلامی، خیلی مورد توجهند در تحرک جامعه اسلامی، مجتمع اسلامی و حیات مجتمع اسلامی نقش برجستهای دارند... رسیدن به هدفهای اسلامی ـ حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدن اسلامی» ـ جز با حضور مردم، جز با توجه و مبادرت مردم امکانپذیر نیست؛ باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند.»