جوان آنلاین: آفریقای جنوبی که سابقه طولانی در مبارزه با آپارتاید دارد، مدتی کارزار حقوقی را علیه آپارتاید صهیونیستی به مناسبت جنایات در غزه در دیوان بینالمللی دادگستری آغاز و از اسرائیل بابت نسلکشی در غزه شکایت کردهاست. اکنون حتی خبر میرسد که وکلای این کشور در حال آمادهشدن برای ثبت شکایت دیگری علیه دولتهای انگلیس و امریکا بابت همدستی در جنایت نسلکشی اسرائیل هستند. به منظور بررسی ابعاد حقوقی شکایت آفریقای جنوبی از رژیم صهیونیستی در دیوان بینالمللی دادگستری، به سراغ هیبت الله نژندی منش استاد حقوق دانشگاه علامه رفته ایم و در گفت وگوی «جوان» با این حقوقدان بینالمللی ابعاد مختلف این موضوع را مورد تحقیق قرار دادهایم.
بفرمایید که شکایت آفریقای جنوبی از رژیم صهیونیستی در دیوان بینالمللی دادگستری بر چه اساسی انجام شدهاست؟
این شکایت را باید یک اقدام مهم و شجاعانه از سوی آفریقای جنوبی دانست. هر کشور طرف کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلزدایی (۱۹۴۸) این حق و شاید هم تکلیف را دارد که در دیوان بینالمللی دادگستری طرح دعوا کند. وقتی میگویم تکلیف منظورم این است که بر اساس ماده ۱ این کنوانسیون، دولتهای متعاهد ملزم به پیشگیری از ارتکاب نسل زدایی هستند. بنابراین یکی از راهکارهای وادار کردن یک دولت به پیشگیری از نسل زدایی طرح دعوا در دیوان بینالمللی دادگستری است و صلاحیت دیوان نیز در ماده ۹ کنوانسیون پذیرفته شدهاست. بنابراین، آفریقای جنوبی به عنوان کشوری که خود آپارتاید را تجربه کردهاست، دستکم تا حدودی میتواند رنج وارده بر فلسطینیها را درک کند و به همین خاطر در طرح این دعوا پیشقدم شدهاست.
از سوی دیگر این اقدام آفریقایجنوبی دیوان و جامعه بینالمللی را در موضع دشواری قرار داده و حرکت بعدی برای آنها بسیار دشوار و در عین حال تعیینکننده است. دنیا در مقطع حساس انتخاب بین انسانیت و منافع سیاسی قرار گرفتهاست. باید دید آیا کشورها آن گونه که اقدامات روسیه علیه اوکراین را زیر ذرهبین داشتند و حتی در دعوای اوکراین علیه روسیه وارد شدند، در اینجا نیز وارد میشوند یا خیر.
آیا دیگر کشورها نیز امکان طرح چنین شکایتهایی را دارند؟
بله دیگر کشورها نیز این امکان را دارند و نیازی هم نیست که به طور مستقیم از اقدامات اسرائیل زیاندیده باشند. تعهداتی که هر دولت به موجب این کنوانسیون دارد از جنس تعهدات عام الشمول است؛ یعنی تعهدی است که در قبال کل جامعه بینالمللی دارد. در حال حاضر بقیه کشورها میتوانند هم به عنوان خواهان و هم به عنوان وارد ثالث وارد در این دعوا شوند.
ایران در این مقطع چه کاری برای حمایت از این شکایت میتواند انجام دهد؟
ایران میتواند به عنوان ورود ثالث بر اساس بند ۲ ماده ۶۳ اساسنامه دیوان در دعوا وارد شود. این نگرانی از سوی برخی از حقوقدانان مطرح میشود که ورود ایران به منزله شناسایی اسرائیل تفسیر میشود، ولی جمهوری اسلامی ایران به هنگام ثبت درخواست ورود ثالث خود میتواند اعلامیهای را منتشر کند که بر اساس آن این ورود به عنوان شناسایی رژیم اسرائیل نخواهد بود و در این صورت چنین اقدامی به منزله شناسایی ضمنی هم نخواهد بود. افزون بر آن ایران میتواند سازمانهای بینالمللی و حتی غیربینالمللی را برای ارائه گزارش به دیوان به منظور کشف حقیقت تشویق کند. در نهایت هم میتواند از ظرفیتهای حقوقی خود در راستای کمک به تیم آفریقایجنوبی استفاده کند.
در خصوص اینکه گفته شده امکان دارد دیوان رأی موقت برای توقف درگیریها بدهد چقدر خوشبین هستید؟
در اینجا برخی از حقوقدانان غربی این عقیده را دارند که، چون اسرائیل در مقام دفاع مشروع از خود است، دیوان نمیتواند دستور موقت علیه آن صادر کند و بخواهد که اقدامات خود را متوقف کند، اما این استدلال درست نیست به خاطر اینکه اولاً رژیم اشغالگر از حق دفاع مشروع در سرزمینهای اشغالی برخوردار نیست. ثانیاً اینکه حتی اگر چنین حقی پذیرفته شود، فاقد شرط تناسب است. افزون بر آن، نمیتوان ظرف چند ماه جنگ را به بهانه دفاع مشروع طول داد. در نهایت اینکه چنین اقداماتی منجر به کشتن کودکان و زنان و دیگر غیرنظامیان شده و میشود.
آنچه آفریقایجنوبی درخواست کرده توقف نسلزدایی است. از جمله این اقدامات میتوان به کشتار مردم فلسطین به عنوان یک گروه قومی (نژادی، مذهبی یا حتی ملی)، ایراد صدمات شدید جسمانی و روانی علیه مردم فلسطین، قراردادن عمدی مردم در شرایط زیستی که منجر به نابودی گروهی از آنها به صورت کلی یا جزئی شده میشود. در اینجا این نکته حائز اهمیت است که از نظر مردم فلسطین حماس بخشی از مردم فلسطین و نماینده آنهاست، بنابراین حتی تلاش برای از بینبردن گروه حماس میتواند از بین بردن جزئی از مردم فلسطین قلمداد شود.
در دعوای حاضر که طرح شده، سلب حیات انسانها و کشتن کودکان مطرح است و این موضوعی جبرانناپذیر است. مسئله ضرر و زیان اقتصادی نیست که بعدها قابلجبران باشد و از اینرو دیوان باید دستور موقت صادر کند و از رژیم اسرائیل بخواهد که اقدامات خود علیه مردم فلسطین را متوقف کند. دیوان شبیه این کار را در مورد درخواست اوکراین علیه روسیه انجام داد و به نظرم چنین دستوری نباید منحصر به اسرائیل شود، بلکه باید از کشورهای دیگری که به اسرائیل کمک میکنند، به ویژه امریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان نیز بخواهد که کمکهای خود را به این رژیم متوقف کنند.
این از آن مواردی است که در ابتدای صحبتم عرض کردم، آفریقایجنوبی دیوان را در یک دو راهی دشواری قرار دادهاست. دیوان اگر چنین دستوری را ندهد از دید افکار عمومی شریک در اقدامات اسرائیل خواهد بود. به نظرم در این شرایط دیوان هم مشروعیت خود را نزد افکار عمومی از دست خواهد داد و هم دولتهای در حال توسعه اقبال چندانی دیگر به آن نخواهند داشت. در هر صورت ارکان سازمان ملل متحد، از جمله دیوان، نیز تکلیف به پیشگیری از نسل زدایی دارند.
اگر صهیونیستها از این رأی تبعیت نکنند، چه مکانیسم الزامی وجود خواهد داشت؟
اگر واقعبینانه بخواهیم نگاه کنیم، هیچ ساز و کار الزامآوری وجود ندارد. با این حال، باید تمام ساز و کارهای موجود را در معرض آزمون قرار داد. ما سادهانگارانه به خودمان دلخوشی میدهیم که شورای امنیت وجود دارد. زمانی که دستور موقت صادر میشود دیوان آن را علاوه بر طرفین برای شورای امنیت هم میفرستد، ولی به طور طبیعی شورای امنیت اقدامی نخواهد کرد. در اینجا باید مجمع عمومی، سازمانهای منطقهای و کشورها به طور انفرادی فعال شوند. کشورها در چنین مواردی ملزم به عدمشناسایی وضع موجود هستند. آنها نباید به چنین کشوری و چنین وضعیتی کمک کنند، بلکه باید این رژیم را منزوی کنند. به نظرم خود همین برچسبزنی قضایی بر رژیم اسرائیل به عنوان رژیمی که مرتکب نسل زدایی میشود، بسیار سخت خواهد بود، آن هم در شرایطی که این رژیم تاکنون مظلوم نمایی میکرد که در جنگ جهانی دوم قربانی نسلزدایی بودهاست. بهعلاوه این دستور موقت میتواند مبنای خوبی برای همه کنشگران در سطح ملی و بینالمللی برای اقدام علیه اسرائیل و حامیان آن باشد.
تصور میکنید چنین دادگاهی چقدر طول بکشد؟
معمولاً چنین دعوایی زمان زیادی میبرد. به همین خاطر حتی قبل از احراز صلاحیت، دیوان دستور موقت صادر میکند تا مثلاً در طول دعوای خاص خوانده دعوا اقدامات خود را متوقف کند.
به نظر شما با توجه به سابقه دیوان آیا امکان دارد که حکم به محکومیت صهیونیستها داده شود؟
اینکه دیوان در نهایت خصوصاً در مرحله ماهوی چه حکمی خواهد داد، به ادله ارائهشده از سوی خواهان بستگی دارد. اثبات ارکان مادی و خصوصاً روانی نسل زدایی بسیار دشوار است، با این حال، شخصاً بر اساس آنچه تا کنون از سوی اسرائیلیها انجامشده معتقدم که این کشور مرتکب نسل زدایی شدهاست.
در پایان، آیا این امکان وجود دارد براساس وضعیت فعلی و شکایت آفریقایجنوبی، حداقل درخواست بایکوت شدن صهیونیستها در مجامع ورزشی مانند اتفاقی که برای روسیه افتاد، انجام شود؟
بله، این امر مستلزم تصمیم شجاعانه و انسان دوستانه کشورهاست. کشورهای اسلامی خصوصاً باید در این مورد خاص پیشقدم شوند. جای تأسف بسیار دارد که کشوری مثل بحرین در جبهه علیه مسلمانان قرار میگیرد.