کد خبر: 1210828
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۰
آزاده نیاز، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات زنان و خانواده:
وقتی شما خود را در جایگاه وظیفه می‌دانید گویی حقی از شما سلب شده و از روی اجبار باید کاری را انجام دهید، در نتیجه خود را در جایگاه مطالبه‌گری و منت خواهی دید یا سهم‌خواهی شکل می‌گیرد، اما وقتی قصه تکلیف‌محوری می‌شود، یعنی کار را جزئی از خود می‌دانیم، بنابراین راهی جز پذیرش برای رسیدن به کمال و رشد نخواهیم داشت

جوان آنلاین: آزاده نیاز، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات زنان و خانواده در گفتگو با «جوان» در رابطه با تقسیم وظایف میان زوجین وارد موضوع اصلی و فلسفه تشکیل نهاد خانواده می‌شود و می‌گوید: قالب تقسیم کار بین زوجین را همان خانه‌ای تعیین می‌کند که طرفین زندگی می‌کنند.

وی با اشاره به فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب اظهار می‌دارد: توجه به جنسیت وتفاوت‌های جنسیتی در بین زن و مرد در محیط بیرون از خانه وجود ندارد، اما در خانه این تفکیک وجود دارد چراکه در محیط داخل خانه مأموریت‌هایی تعریف شده که بر اساس آن نقش‌آفرینی خواهیم کرد ولی در محیط خارج از خانه مأموریت اجتماعی وجود دارد که برتری جنسیتی یکی بر دیگری وجود ندارد بلکه صرفاً مبتنی بر شایستگی و عقلانیت است.
به گفته وی، ما قرار است از خانه‌ای حرف بزنیم که ویژگی جنسیتی در آن نفی نمی‌شود و زن و شوهر باید متوجه باشند هر کدام چه ظرفیتی دارند که به مدد آن اقدام کنند. اگر زن و مرد خود را در این موضع که اراده یکی بر دیگری تعریف شود، نبینند و در حقیقت به کمیت اراده نپردازند، کیفیت اراده را به محک خواهند گذاشت که هر کدام سعی در ارائه بهترین کار با برترین کیفیت خواهند داشت.
وی در این باره توضیح داد: کیفیت مدیریت احساسات، خانه را با موضع قدرت در اختیار زن قرار می‌دهد و در حقیقت تنظیم‌گری احساسات و عواطف محیط خانه را به زن می‌سپارد. در مقابل رسیدگی ساختاری را در اختیار مرد قرار می‌دهد و اینگونه می‌شود که ناخودآگاه وقتی در ظاهر و شکل بیرونی به این مجموعه نهاد خانواده نگاه می‌کنید، یک تفکیک وظیفه در آن دیده خواهد شد، اما اگر این تفکیک درست دیده نشود، ضعف یکی قدرت دیگری می‌شود و به جای دنبال‌کردن تشابهات، تفاوت‌ها دیده می‌شود.
به اعتقاد وی اراده ساختن و تنظیم‌گری در مجموع نهاد خانواده اتفاق می‌افتد که هر کس از یک زاویه در تلاش برای محقق کردن آن اراده است.
این پژوهشگر بیان می‌کند: ما به دنبال محقق‌ساختن اراده در خانواده هستیم و در محیط خانه عقلانیت و احساس باید در کنار یکدیگر کاربست ویژه داشته باشند.
وی معتقد است: عقلانیت از سوی هر کدام- زن و مرد- به شکل متفاوتی خواهد بود و آنچه این دو مدل اراده را کنار هم قرار می‌دهد، خانواده متعادل را می‌سازد. خانواده‌ای که تعادل آن حفظ شود، به سمت رشد و کمال می‌رود و زمانی که تعادل حفظ نمی‌شود، جمع اراده‌ها را که هدف نهایی آن رشد و کمال است، محقق نمی‌کند. اینجا باید به توانمندی‌های هر کدام از زوجین اشاره کنیم.
وی در رابطه با مشخص کردن وظایف بر اساس ویژگی‌های شخصیتی زن و مرد اینگونه توضیح داد: ظرفیت‌های درونی، عاطفی و روحی زن و مرد تفاوت دارد و باید بررسی کرد هر کدام از زوجین توانایی انجام کدامیک را دارند. ما باید بدانیم هدف در تشکیل زندگی به کمال رسیدن و رشد است، در نتیجه با چنین نگاهی می‌دانیم سفره‌ای پهن شده است تا یک خانواده به تعالی برسند و در این مسیر زن و مرد از ابزار‌هایی استفاده می‌کنند که متفاوت است و به نسبت هر کدام از ظرفیت‌ها وظایف بین افراد تقسیم می‌شود و از ظرف وجودی خود برای رسیدن به این رشد و تعالی استفاده می‌کنند. یکی از نکات مهم تقسیم وظایف در خانواده‌ها بر اساس جنسیت و تعداد فرزندان است. شراکت زوجین در بزرگ‌کردن فرزند و دوره‌های مختلف تربیتی تعاریف مختلفی دارد و از زمانی که فرزند نوجوان و وارد مراحل مختلف می‌شود، وظایف مختلفی بر عهده زن و مرد است، در نتیجه این تقسیم وظایف باید بر اساس چیدمان خانوادگی هر فردی باشد.
این پژوهشگر بیان کرد: اگر نگاه ما به محیط خانواده تکلیف‌محور باشد، تقسیم کار مشخصی وجود دارد، اما گاهی روزانه و بر اساس برنامه‌ها این تکلیف جا‌به‌جا می‌شود. مرد خانه می‌تواند از فرصت‌های حضور خود استفاده کند و در واقع انجام برخی امور را فرصتی برای خود بداند. اگر نگاه زن نیز تکلیف‌مدارانه باشد و به موارد فعالیت خود به عنوان فرصت نگاه کند، در نتیجه نقش، وجود و حضور خود را نشان می‌دهد و می‌تواند در بستر آرامش، مهم‌بودن خود را به چشم بیاورد. در واقع خانواده متعادل اراده‌ها را در نقش‌های متفاوتی ایجاد و یکدیگر را تکمیل می‌کنند و این زمینه سکوی پرواز به سمت مقصد نهایی و مأموریت نهایی خانواده متعادل است. ابزار این مأموریت استفاده از ابزار مهارت و تبدیل واژه «من» به «ما» است.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر فرق تکلیف و وظیفه با یکدیگر می‌گوید: وقتی شما خود را در جایگاه وظیفه می‌دانید، گویی حقی از شما سلب شده و از روی اجبار باید کاری را انجام دهید، در نتیجه خود را در جایگاه مطالبه‌گری و منت خواهی دید یا سهم‌خواهی شکل می‌گیرد، اما وقتی قصه تکلیف‌محوری می‌شود، یعنی کار را جزئی از خود می‌دانیم، بنابراین راهی جز پذیرش برای رسیدن به کمال و رشد نخواهیم داشت، در نتیجه دنبال فرصت‌های نقش‌آفرینی خواهیم گشت. در واقع وظیفه یعنی تعیین تکلیف برای دیگری، اما در موضع تکلیف به دنبال نقش خود می‌گردیم تا زمانی که «من»‌ها حفظ شود، نه خانواده‌ای وجود دارد و نه تقسیم کار شکل می‌گیرد.
از این جامعه‌شناس پرسیدیم چرا عمدتاً سلب تکلیف‌ها از جانب آقایان رخ می‌دهد و خانم‌ها علاقه‌مندی بیشتری برای رفتن در این مسیر دارند؟ وی در این باره خاطر نشان کرد: ضعف در شناخت و آگاهی باعث می‌شود، سالب انجام وظایف و تکالیف باشیم. وقتی دایره شناخت و آگاهی برای مأموریت کمتر باشد، باعث خواهد شد زنان برای انجام فعالیت‌ها مستعدتر باشند. به مرور فرهنگ عمومی هم دخیل شده و متأسفانه این تکلیف‌محوری وظیفه شده و آن را درگیر کلیشه کرده است. اگر هر کدام از طرفین اصرار به «من» خود داشته باشند، اصلاً مأموریت نهاد خانواده محقق نمی‌شود و مهم‌ترین گام فاصله گرفتن از این «من» است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار