تحقیقات درباره مرگ مرد سالخورده‌ای که بر اثر خوراندن متادون و مشروبات الکی به کام مرگ رفته است، ادامه دارد.
چند روز قبل چهار زن و یک مرد به دادسرای امور جنایی تهران رفتند و از مادر و خواهر کوچک‌ترشان به اتهام دست داشتن در مرگ پدرشان شکایت کردند.
یکی از شاکی‌ها گفت: «پدرم همراه مادرم در خانه‌شان حوالی یکی از خیابان‌های شمال‌شرقی تهران زندگی می‌کردند. پدرم بیمار بود و مادرم از او پرستاری می‌کرد، اما ۲۵ مهر‌ماه امسال مادرم به من و خواهرانم خبر داد پدرمان فوت کرده است. ما به مرگ پدرمان مشکوک بودیم و خواستیم جسدش برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شود. چند روز قبل پرشکی قانونی اعلام کرد پدرمان بر اثر مسمومیت الکل و متادون فوت کرده است. پدرمان معتاد نبود، اما مادرمان معتاد است. از طرفی هم او مدتی قبل از فوت پدرمان سه‌دانگ از خانه را به نام خودش زده بود. الان هم متوجه شده‌ایم همان زمان مهریه‌اش را اجرا گذاشته بود تا سه‌دانگ دیگر خانه را هم صاحب شود. او با خواهر کوچک‌ترمان نقشه قتل پدرمان را طراحی کرده بودند و برای اینکه اموال او را تصاحب کنند، پدرمان را با متادون و مشروبات الکلی مسموم کرده‌اند که الان از آن‌ها شکایت داریم.»
با شکایت شاکیان، قاضی محمدمهدی براعه، بازپرس شعبه سوم دادسرا، مادر و دختر را برای تحقیق به دادسرا احضار کرد.
صبح دیروز مادر و دختر به دادسرا آمدند و تحت بازجویی قرار گرفتند. دختر جوان گفت: «پدرم بیمار و زمین‌گیر بود و هیچ کدام از خواهران و برادرانم به او توجهی نمی‌کردند. من از شوهرم جدا شده‌ام و دختر ۱۵ ساله‌ای هم دارم، از آنجایی که فرزند کوچک خانواده هستم، بیشتر به پدر و مادرم توجه می‌کردم، به همین دلیل هم پدرم مرا بیشتر دوست داشت. خواهران و برادرانم همیشه با مادرم درگیر بودند و وقتی پدرم فوت کرد تازه به یادشان افتاد که پدری داشتند و الان هم ادعا می‌کنند من و مادرم در فوت پدرم دخالت داشته‌ایم.»
زن سالخورده هم گفت: «۱۳ ساله بودم که ازدواج کردم و از همان سال هم در خانه افراد پولدار کلفتی می‌کردم و کمک‌خرج شوهرم بودم. او مدتی قبل بیمار و زمین‌گیر شد و می‌دانست که فرزندانش بی‌وفا هستند، به همین دلیل سه‌دانگ خانه را به نام من زد و از من خواست مهریه‌ام را به اجرا بگذارم تا پس از فوتش سه‌دانگ دیگر خانه هم به من برسد و در دوران پیری، فرزندانم نتوانند مرا از خانه بیرون کنند. از طرفی من پادرد‌های شدید دارم، شوهرم به من می‌گفت شربت متادون مصرف کنم. من معتاد نیستم و الان هم هنوز در خانه‌های مردم کلفتی می‌کنم. روزی هم که شوهرم فوت کرد من کار می‌کردم و حتی فرزندانش هیچ کدام سری به او نزده بودند، اما الان ادعا می‌کنند من پدرشان را به قتل رسانده‌ام.»
پس از تحقیق از مادر و دختر، پرونده برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
