جوان آنلاین: کانال تلگرامی «تغییر و تحول سازمانی» به نقل از پایگاه «Mac- Legacy» نوشت: اعتمادسازی شاخص بسیار مهمی است که هر کسی که میخواهد یک مدیر عالی سازمانی موفق باشد، باید آن را انجام دهد و ایجاد کند. زیربنای هر ارتباط مؤثری که در محل کسبوکار، رئیس و کارمند یا بین همکاران یک سازمان میتواند وجود داشته باشد، حس اعتماد است. اعتماد چیزی نیست که ذاتی و موروثی باشد بلکه موضوعی است که با اقدام و رفتار مثبت و با مداومت در تفکر و انجام فعل مثبت در سطح یک سازمان پدیدار میشود. در حالی که راهها و روشهای زیادی برای تبدیلشدن به یک رهبر سازمانی قابل اعتماد وجود دارد، اما اکثر آنها دارای مشخصات و صفات مشترکی هستند که به عنوان «۵ C» شناخته میشوند.
۱) تعهد (Commitment): رهبر سازمانی متعهد کسی است که به هدف تعیینشده، چشمانداز ترسیمشده و تیم اجرایی خود وفادار باشد. او بهرغم شکستها استقامت میکند. وقتی یک رهبر سازمانی متعهد باشد با حضور مؤثر خود به صورت فعالانه و اقدامات مثبت نسبت به جلب اطمینان و اعتماد اطرافیان خود عمل میکند. تعهد به عنوان مهمترین کاراکتر شخصیتی یک رهبر سازمانی به عنوان اولین عامل مؤثر در ایجاد اعتماد نیز شناخته میشود.
۲) ارتباط (Communication): یک رهبر سازمانی قابل اعتماد با کسانی که از وی پیروی میکنند، ارتباط مؤثری برقرار میکند. او مراقب است که گرفتار وسوسه مسائل روزمرگی نشود و از غفلت در برقراری ارتباط مؤثر پرهیز میکند. یک رهبر سازمانی قابل اعتماد حتی حاضر است از بخشی از تعهدات روزمره عدول کند و زمان بیشتری برای کارمندان خود بگذارد و ارتباطی مؤثر با روشی معنیدار با کارمندان، اعضای تیم یا افراد سازمان خود برقرار کند. ماحصل این رفتار موجب میشود او را فردی قابل اعتماد ببینند که به آنها اهمیت لازم را میدهد و برای برقراری مشارکت آنها نیز ارزش قائل است.
۳) دلسوزی (Compassion): یک رهبر سازمانی قابل اعتماد اعضای تیم و کارمندان سازمان خود را به درستی میشناسد، به نگرانیهای آنها گوش میدهد و به طور معنیداری در هر مرحله از بروز مشکل دلسوزی و پاسخ مناسب ارائه میکند. این به معنای رمزگذاری آنها نیست. یک رهبر سازمانی قابل اعتماد با علم به اینکه میداند به صورت مطلق هیچ کس کامل نیست و احتمال بروز اشتباه از هر کسی ممکن است، از اعضای تیم خود انتظار دارد به صورت حرفهای تکالیف، مسئولیت و وظایف خود را به انجام برسانند و در مقابل مشقتی که کارمندان در انجام وظایف خود متحمل میشوند، نیاز است بدانند یک نفر به آنها اهمیت میدهد و عملکرد آنان را میبیند. به صورت متعارف یک رهبر سازمانی بزرگ و قابل اعتماد پشتیبان عملکرد هر یک از اعضای تیم خود است.
۴) ثبات (Consistency): ثبات به معنای لغوی عام در تمامی زمینهها جزو کلیدیترین شاخصههای شخصیتی یک رهبر سازمانی است. یک رهبر سازمانی قابل اعتماد حتی در زیر آتش نیز انسجام رفتاری و کرداری خود را حفظ میکند. در چنین حالتی کارمندان وی نیز با نظرات عالی و با مدنظر قرار دادن چارچوبهای قانونی خود را بیشتر به او نزدیک میکنند و در مقابل رهبر سازمانی نیز با حفظ انتظارات مستمر و واکنش منسجم و به دور از هیجانات رفتاری نسبت به ایجاد اعتمادسازی در تیم خود عمل میکند.
۵) شایستگی (Competency): یک رهبر سازمانی عالی غالب اوقات خود را صرف شناخت، تجزیه و تحلیل مسائل حوزه کسبوکار خویش میکند، متناسب با زمان نسبت به ارتقا و گسترش مهارتهای خود عمل میکندن و به صورت مستمر در حال یادگیری است و در هیچ مرحلهای وانمود نمیکند که در همه امور تخصص دارد و برعکس به گونهای عمل میکند که دیگران بدانند افراد ماهر و با دانش و تجربه گرداگرد وی فعالیت دارند و رهبر سازمانی به تخصص، دانش و تجربه آنان اعتماد دارد و در مقابل کارمندان و اعضای تیم رهبر سازمانی نیز به صراحت، صداقت و شفافیت در کار وی اعتماد دارند.