هنوز هم روستاها با کشاورزی و دامداری مطرح هستند و با اینکه جوانان تحصیلکرده روستایی رغبتی به ادامه شغل پدرانشان ندارند، اما براساس گزارشهای مرکز آمار ۹۰ درصد فعالیتهای اقتصادی روستاها، در مشاغلی، چون کشاورزی و دامداری و زیرمجموعههای آن خلاصه میشود. شاید یکی از علل این امر این باشد که کشاورزی با محرومیت مناطق روستایی عجین شده و توأمان دچار بیتوجهی دولتها قرار گرفته است.
کمتوجهی به روستا، یعنی کمتوجهی به کشاورزی در حالی که در اکثر کشورهای دنیا توسعه کشاورزی در ابعاد مختلف آن را راهی در جهت پیشرفت کشور دانسته و برنامهریزی خاصی برای آن انجام دادهاند.
نباید فراموش کنیم که رونق بخش کشاورزی مستلزم رونق گرفتن مناطق روستایی است و رونق مناطق روستایی، در گرو رونق کشاورزی، اما این توسعه و شکوفاییها منحصر و محدود به بخش کشاورزی نمیشود، بلکه مستلزم استقرار زنجیرهای از فعالیتهاست.
ایران کشوری گرم و خشک است و کاهش بارشها طی چند دهه اخیر کشاورزی سنتی استانها را به چالش کشیده است. بنابراین برای حل مشکلات کشاورزی ابتدا باید با مسئله کم آبی مقابله شود و الگوی تولید، توزیع، ذخیرهسازی و مهار آبهای روان برای احیای تولید محصولات کشاورزی و مناطق روستایی اجرا شود.
توجه به کشتهای نوین مثل کشت گلخانهای موضوعی است که طی سالهای گذشته بسیار در مورد آن صحبت شده است.
همچنین تجهیز اراضی به سیستمهای نوین آبیاری از جمله تجهیزات آبیاری تحت فشار، آبیاری بارانی، آبیاری قطرهای، آبیاری نواری، آبیاری کوزهای در کنار احیای قنوات و توسعه آنها که بسیار حائز اهمیت هستند.
با احیای قنوات و حذف کشتهای غرقابی و توسل به کشتهایی با آبیاری نوین، در کنار حمایت دولت برای اعطای امکانات و تجهیزات نوین به کشاورزان با قصد سرمایهگذاری در زیر بناها میتوان صنعت کشاورزی را توسعه داد.
در حال حاضر مطابق مصوبات قانونی کشاورز باید ۱۵ درصد آورده مالی داشته باشد، در حالی که متأسفانه کشاورزها توانایی مالی چندانی برای این مورد ندارند، لذا دولت میتواند با تأمین و تقبل این هزینه کشاورزان را مورد حمایت قرار دهد.
با حل مشکل آب میتوانیم اصلاحاتی در الگوی کشت همراه با جایگزینی محصولات کمآببر به جای آببرها انجام داد.
مدتهاست که کارشناسان اعلام میکنند دانههای روغنی را میتوان به صورت دیم یا نیمه دیم کاشت و زمینهای غیرمسطح را به این نوع درختان اختصاص داد تا کشور در تولید روغن خوراکی به صورت کامل به خودکفایی برسد.
آنچه در ایران مهم است اینکه در حال حاضر باید سنگ بنای الگوی توسعه کشاورزی، روستایی، معدنی و صنعتی همزمان با هم، اما با محوریت روستاها در اطراف شهرها برای جذب جمعیت حاشیه نشین صورت بگیرد.
این کار سخت، اما شدنی است به شرطی که دولت و مسئولان نیز نسبت به آن ایمان و تعهد داشته باشند. وقتی مدیران از اعتقاد به اقتصاد اسلامی، اقتصاد مقاومتی، توانایی داخلی و اتکا به جوانان و مبارزه با فساد، رانتخواری، مخالفت با قاچاق و واردات بیرویه، توجه به محرومان و مستضعفین و روستاییان و کشاورزان، اعتقاد به برقراری عدالت بین بخشی و منطقهای، شایستهسالاری صحبت میکنند حداقل باید به حرفهای خود جامه عمل بپوشانند.
توسعه کشاورزی و توسعه روستایی به دام و زمینهای زراعی و باغات ختم نمیشود. این کار براساس یک الگوی معین نیازمند به کار بردن دو ابزار است، یکی ساخت و تأمین مسکن روستایی و دیگری استقرار قطبهای تولیدی کشاورزی، صنعتی و معدنی.
اگر روزی روستاییان به سمت شهرها روان شده بودند حالا باید با مهاجرت دادن جمعیت از شهرهای بزرگ به روستاها علاوه بر رونق روستا و ارتقای رفاه روستایی با ایجاد اشتغال روستایی، بار ترافیکی و ازدحام شهرها را هم کم کرد.
بر همین اساس، لازم است مسکن روستایی و ایجاد شغل در روستا همزمان پیگیری و در دستور کار قرار بگیرد. این موضوع نیازمند پیادهسازی الگوی توسعه قطبهایهای تولیدی روستا محور است. قطبهای دامی و حتی مشاغلی که نیازمند بهرهوری از زمینهای بکر مثل معادن هستند را با محوریت روستا فعال کرد. باید روستاها را به شهرکهایی شبیه شهرکهای صنعتی تبدیل کنیم.
روستاها نیازمند صنایع تبدیلی و معدنی و فرآوری هستند. با قرار گرفتن این حلقههای اولیه در کنار هم، حلقههای بعدی به صورت خودکار ساخته میشوند و روستاها را به قطب جدید متراکمی از جمعیت و اشتغالآفرینی تبدیل میکنند.