کلاهبرداری تلفنی به زعم اینکه اطلاعرسانیهای بسیاری در اینباره صورت میگیرد همچنان قربانی میگیرد. شکلگیری مستمر این پروندهها و پروندههای مشابه نشان میدهد باید به سازوکارهایی که نسبت به آگاهیبخشی عمومی در جامعه جریان دارد، توجه بیشتری شود. گسترش فضای مجازی و فراگیری شبکههای اجتماعی بستری مهم برای آگاهیسازی عمومی است، اما به دلیل نبود ابزارهای کارآمد برای جلب اعتماد عمومی در این بسترها راستیآزمایی لازم برای انتشار اخبار و رویدادهای مجازی صورت نمیگیرد. از همینرو عمده کاربران این شبکهها به دلیل عدم آگاهی در دام مجرمان مجازی گرفتار میشوند.
در جریان کلاهبرداریهای تلفنی که از طریق تماس شبکههای اجتماعی مثل واتساپ یا تلفن همراه صورت میگیرد، مجرمان با معرفی خود به عنوان مجری رادیو طعمههایشان را با ادعای برنده شدن در مسابقه تلفنی فریب میدهند. این مجرمان که عمده آنها تماسهایشان را از داخل زندان برقرار میکنند با تقلید صدای زنانه موفق میشوند توجه مخاطبان خود را جلب کنند. وقتی پای برنده شدن چندین میلیون تومان به دلیل خوشحسابی به میان میآید، فرد کلاهبردار موفق میشود مدیریت ذهن مخاطب خود را در اختیار بگیرد و به او اجازه ندهد درباره موضوع مطرح شده از محاسبات فکری استفاده کند. البته این مجرمان از روابطعمومی بالایی برخوردارند و به راحتی قادر هستند نخبگان جامعه را هم به این شیوه فریب دهند. شبیهسازی صدای استودیوی خبر و قرار دادن آرم صداوسیما روی پروفایلی که تماس از آن برقرار میشود به عنوان ابزاری برای جلب اعتماد بیشتر به کار میرود. در این مرحله کاربر شبکه اجتماعی قدرت تحلیل اینکه تماس نباید از یک تلفن همراه اعتباری برقرار شده باشد را از دست میدهد یا اساساً به آن توجه نمیکند و بیشتر حواسش را به دریافت پولی معطوف میکند که به گمان خودش قرار است بدون دردسر حسابش را شارژ کند، برای همین فرد کلاهبردار با اعتماد ایجاد شده و مهارتی که در برقراری تماس دارد، موفق میشود شماره کارت بانکی که حساب معتبری به شمار میرود و موجودی قابل توجهی دارد را به دست آورد. از آنجا که عملیات موفق خریدهای مجازی با ارسال رمز پویا میسر است، مجرمان با اعتماد ایجاد شده رمز پویا را از مخاطب خود دریافت میکنند. در این مرحله فردی که انتظار دارد به زودی مبلغی پول به حسابش واریز شود با دریافت یک پیامک متوجه میشود که همه موجودی حسابش برداشت شده است. در چنین مرحلهای فرد کلاهبردار که به همه اطلاعات بانکی قربانی خود دسترسی پیدا کرده موفق میشود عملیات خرید مجازی خود را ثبت کند و به دنبال سوژه تازهای برود. تماسهای مستمر قربانی پرونده هم با شمارهای که تماس با وی برقرار شده راه به جایی نمیبرد، برای همین چارهای جز طرح شکایت یا بیتفاوت بودن نسبت به اتفاقی که برایش رقم خورده ندارد. از آنجا که تماسهای مجرمان با شهروندان از هر کجای کشور به راحتی میسر است پیگیری این پروندهها برای شاکیان با دشواریهای بسیار همراه است، خصوصاً اینکه سیمکارتهایی که تماس با آن برقرار شده به نام افراد ناشناسی باشد که تشخیص هویت آنها امکانپذیر نباشد. شکلگیری مستمر این پروندهها نشان میدهد ساختار قانونی کشور نمیتواند با بگیر و ببند مانعی بر سر راه مجرمان قرار دهد، اما میتواند با گسترش آموزش، بسترهای ارتکاب اعمال مجرمانه را کاهش دهد.