ساخت و تعالی فرهنگی در گرو شناخت دقیق از واقعیت جاری جامعه است. هر نوع خطای روایت و درک از واقعیت جامعه به خطای محاسباتی در تحلیل و برنامهریزیهای کلان منجر میشود. برخی درصدد هستند که جامعه ایرانی بعد از انقلاب را به ویژه در دو دهه اخیر جامعهای فاصله گرفته از ارزشهای دینی و اسلامی معرفی کنند و نتیجه بگیرند انقلاب اسلامی نتوانستهاست رشد فرهنگی و ارتقای دینداری را به همراه داشتهباشد. این مسئله یعنی ارزیابی میزان موفقیت جمهوری اسلامی در حوزه فرهنگ و دینداری عمومی، موضوع پژوهشها و یادداشتهای پردامنه است. تحلیل میهمانی ۱۰ کیلومتری غدیر از همین منظر دارای اهمیت است، چراکه این جشن به مثابه یک پدیده فرهنگی و برونداد یک واقعیت اجتماعی است. در این یادداشت به برخی زوایای این مسئله اشاره میکنیم.
زیر پوست شهر به روایت ایمان
در یادداشتها، سرمقالهها و تحلیلهای جریان غربگرا با این تعبیر پربسامد مواجهیم که زیر پوست شهر مملو از فقر فرهنگی، دینی و افول و انحطاط اخلاقی است، اما میهمانی غدیر نشان داد زیر پوست شهر یک لایه عمیق باور دینی در حال حیات و جریان است که کمتر فرصت بروز پیدا میکند، چراکه قالبهای بروز اجتماعی در دنیای مدرن تنها برخی زمینههای متناسب با آن فرهنگ را برای بروز فرهنگی ارائه میدهد. در آن قالبها فقط یک برش خاص از جامعه ظهور مییابد و در نهایت خطای محاسباتی را در پی خواهد داشت. میهمانی ۱۰ کیلومتری همانند راهپیمایی اربعین نشان میدهد انگیزههای دینی و باورهای مذهبی در سطوح مختلف اجتماعی به صورت فعال، پویا و زنده حضور دارد. آنچه در زیر پوست شهر میگذرد، ایمان است نه انحطاط.
نیاز کشور به جشن ملی با محوریت مفاهیم دینی
از نیازهای قطعی فرهنگی کشور، وجود یک جشن ملی بزرگ و برخوردار از هویت دینی همگون با مبانی انقلاب اسلامی است. نمای بیرونی دینداری و ویترین دینداری جامعه ایرانی در بروز و ظهور عمومی محدود به مناسبتهای مذهبی ایام سوگواری بود. هر چند در اعیاد دینی، مراسمات مذهبی در گوشه و کنار کشور برقرار بود، اما این جشنها تبدیل به نمای پرتلألو دینداری به چشم نمیآمد. انقلاب اسلامی باید میتوانست الگویی از شادی عمومی در مقیاس ملی با محوریت مفاهیم دینی را که فصل ممیزه با دیگر الگوهای شادی موجود در دنیای مدرن است، به نمایش بگذارد. میهمانی ۱۰ کیلومتری غدیر یک آغاز و پیش درآمد بر طراحی هوشمند این اقدام است. باید توجه داشت این اتفاق یک شروع و آغاز است و برای به بلوغ رساندن آن باید مسیری هوشمندانه و بر اساس اندیشهورزی در پیش گرفته شود، در غیر این صورت دچار تکرار و عقبگرد خواهد شد.
ضرورت عبور از افسردگی اجتماعی دهه گذشته
مشکلات اقتصادی و ناامیدیهای پدید آمده از رنجها بر اثر بیتدبیری و ترک فعلهای گسترده در دهه گذشته که محصول مدیریت غربگرای ناامید و افسرده بود، موجب شد نوعی افسردگی در جامعه ایرانی به وجود آید. از ابتدای دهه ۹۰ و با روی کارآمدن دولت اعتدال چرخهای پیشرفت و تحول در کشور رو به کندی نهاد و مشکلات متراکم اقتصادی و اجتماعی زندگی مردم را متأثر کرد. دولت انقلابی و مردمی باید گامی مؤثر برای عبور اجتماعی از این فضای دردآور را فراهم میکرد. عبور از این افسردگیها هر چند باید با کار و تحول و رشد اقتصادی اتفاق بیفتد، اما بهرهگیری از مؤلفهها و ابزارهای فرهنگی بیتردید مسیر را هموار میکند. «جشن ملی» یک رویداد در مقیاس کنش یک ملت است که در آن روز همه مردم با همه سلایق متنوع احساس شادمانی و سرور و حال خوب دارند. حکومت باید بتواند چنین زمینه و فرصتی را برای فاصله گرفتن از مشکلات جاری در زندگی مردم فراهم کند. جشن غدیر از این زاویه دارای اهمیت و قابل مطالعه است.
*مدیر اندیشکده فکر فردا