با آغاز کاشت برخی محصولات در استانهای گرم ایران، رسماً سال جدید کشاورزی آغاز شده و این در حالی است که هنوز مشکلات زیادی در این حوزه پابرجاست و طی سالهای اخیر و با تمام وعدههای داده شده، هنوز در جهت بهبود شرایط، تغییرات خاصی رخ نداده است.
طی سه دهه گذشته، آب اولین موضوع چالش برانگیز در کشاورزی ایران بوده است و در همین رابطه سه مقوله کاهش سطح زیرکشت، نیاز به الگوی کشت مناسب و لزوم تطبیق با تغییرات اقلیمی به عنوان چاره دردهای موجود مطرح شدهاند که در صورت اجرای درست برنامههای هر حوزه، شاید قدری از گرفتاریهای امروز کاسته میشد.
در این میان، توجه به وضعیت کاشت برخی محصولات آب بر و اجرایی کردن بحث تغییر الگوی کشت به عنوان مهمترین راهکار نجات کشاورزی از بحران کمآبی عنوان شده که نه تنها به آن توجهی نشده، بلکه توسعه بیرویه سطح زیرکشت اوضاع را بحرانیتر هم کرده است.
با در نظر داشتن این حقیقت که در بسیاری از استانهای ایران و حتی آنهایی که با بارشهای خوبی همراه هستند، دسترسی به منابع آب طبیعی پایدار مقدور نیست. دولتها به سمت ساخت سد و دستکاری و تغییر نظام هیدرولوژیک رفتند که نتیجه این اقدامات، خشکشدن رودخانهها و تالابها و تبخیر بخش عمدهای از آبها در پشت سدهاست.
ضمن اینکه تغییر الگوی کشت با توجه به گسترش دانش کشاورزی جهان و پیشرفت تکنولوژی در کنار مبحث کاهش سطح زیرکشت در شرایط اقلیمی نرمال میتواند بیش از سدسازی به حفظ منابع آبی و شکوفایی صنعت کشاورزی کمک کند. به این نحو که در یک شرایط نرمال اقلیمی سطح زیرکشت نباید بیش از حد توسعه یابد و به منظور داشتن کشاورزی پایدار، الگوی کشت باید مرتب به روز شده و از تکنولوژیهای نوین بهره برده شود.
حال اگر از مشکلات کشاورزی در بخشهای کاشت، داشت و برداشت بگذریم به دردهای دیگری میرسیم. از جمله اینکه متناسب نبودن ظرفیت صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی موجود با میزان تولید محصولات در بسیاری از نقاط کشور باعث میشود تا هر سال میزان زیادی از محصولات هدر رود. نمونه بارز آن سیبهای آذربایجان غربی و مرکبات استانهای شمالی کشور و پیاز، گوجه، صیفیجات و خرمای جنوب ایران است، ضمن اینکه هنوز هیچ حرکتی در جهت برندسازی محصولات کشاورزی با هدف حضور مؤثر در بازارهای داخلی و جهانی صورت نگرفته است.
ضعف در افزایش ظرفیت نگهداری محصولات به واسطه نبود سیستمهای نوین بستهبندیها نیز مزید بر علت شده تا کشاورز کار کند و با ناامیدی شاهد از دست رفتن زحمات و دسترنجهایش باشد.
بالابودن ضایعات کشاورزی در زنجیره تولید، بهویژه در مرحله پس از برداشت، فرسودگی کارخانهها و ماشینآلات فرآوری بدون استفاده از فناوری روز دنیا، وجود تعداد زیاد طرحهای نیمهتمام در حوزه صنایع تبدیلی بخش کشاورزی و تأمین نشدن سرمایه در گردش موردنیاز برای واحدهای صنایع موجود از دیگر مشکلات این بخش است، ولی شاید جواب بسیاری از سؤالات را بتوان در جایی یافت که بدانیم هنوز در رابطه با صدور مجوزها و چگونگی اداره و توسعه صنایع تبدیلی بخش کشاورزی، تداخل وظایف بین وزارتخانههای کشاورزی و وزارت صنعت، معدن و تجارت وجود دارد.
به هر حال کشاورزی امروز، یک صنعت عظیم است که در کنار امنیت غذایی، امنیت اقتصادی و سیاسی کشورها را تأمین میکند. بسیاری از کشورها با احداث گلخانههای عظیم درصدد تولید بیشتر و مدیریت در بازارهای بزرگ هستند و ما با داشتن چهار فصل و اقلیمهای متفاوت هنوز برنامهای در جهت استفاده از ظرفیتهای موجود نداریم، چه برسد به توسعه و افزایش بهرهوری در سطح و آب و انرژی کمتر.