روز گذشته بعد از رب، پوشک و نوار بهداشتی نوبت مشکل و گرانشدن نخود رسید؛ نخودی که سالهای پیش مورد تمسخر و جلسات نخودخوری برنامههای طنز تلویزیونی شده بود، امروز به دلیل سیاستهای غلط بار دیگر سوژه خبرگزاری رسمی و دولتی کشور شدهاست.
این در حالی است که به گفته مسئولان دست اندر کار نیاز مصرفی کشور حدود ۲۶۰ هزار تن نخود و لپه است و سالانه به طور متوسط ۲۷۰ هزار تن نخود تولید میشود و علاوه بر این پارسال ۹۰ هزار تن نخود به طور عمده وارد کشور شدهاست.
اما چرا دچار چنین وضعیتی هستیم؟ آیا اساساً مردم ایران آدمهای بد و بیملاحظهای هستند که هجوم به بازارها از پراید و سکه و دلار تا پوشک و نخود را در دستور کار قرار میدهند؟ آیا چنین رفتاری لایق توهین و برچسب و انگ زدن بیملاحظگی به عموم مردم است؟ یا بازتابی از تصمیمات اتخاذی در حوزه بازارهای کشور است؟
لازم است تصمیمگیرانی که علاقهمند به همراهی مردم در کنترل بازار هستند، نگاهی به وعدهها، انکارها و نادیدهگرفتن هشدارهای اقتصاددانان بیندازد. آنگاه ریشه این موضوع قابلفهم است و راهحل آن هم مشخص است.
اما دریغ! وزیری که سالها وزیر بازرگانی بوده و اکنون وزیر صنعت، معدن و تجارت است، حتی فرق روز جمعه با شنبه و یکشنبه را درکشور اسلامی ایران نمیداند و خلوتبودن فروشگاه زنجیرهای را در روزهای کاری هفته در پیام توییتری خود بزرگنمایی میکند و به استناد آن میگوید: فروشگاه اتکا در بازدید سر زده دیروزش خلوتتر از جمعه بود!
از کرامات شیخ ما این است، شیره را خورده گفت: شیرین است!
این وزیر بهجای سرکشی سرزده از یک فروشگاه و طرح مسئله ایجاد «اطمینانبخشی» باید به بنگاههای تولیدی سرک بکشد و آثار تورم دو رقمی را در این بخشها رصد کند یا بر هم خوردن علامتهای قیمتی در بازارهای مصرف را تحلیل و چارهاندیشی کند تا برای مردم «نشانههای اطمینان» قابل رؤیت و مردم همراه شوند. وگرنه نتیجه آن میشود که عدهای صاحب سرمایه با ورود به بازارهای مختلف حداکثر سود را میبرند در حالی که مردم به حرف امثال رئیسجمهور محترم درباره گران بودن ارز ۴۲۰۰ تومانی اعتماد کردهاند، متضرر واقعیاند.
راستی وزیر محترم صنعت، معدن و بازرگانی میداند که پتروشیمیها نه فقط در بازار ارز بلکه در بازار لوازمالتحریر، در کشاورزی و کودهای مورد مصرف آنها و در بسیاری از بازارهای دیگر آثار مخربی داشته و آنها را مجبور به گلایه کردهاست؟
آیا اصلاً خبر دارد، چگونه «اطمینانبخشی» مورد نظر ایشان را در اقتصاد کشور خدشهدار کردهاند که حتی صدای رئیسجمهور هم درآمدهاست؟ چه نیرو و قدرتی در این بنگاههای شبهدولتی و خصولتی اهم از پتروشیمیها، فولادیها، خودروسازان و... نهفته است که به آنها سوخت، خوراک ارزان و مواد اولیه با ارز ۴۲۰۰ تومانی اعطا میشود و آنها بعد از دریافت سوبسیدهای کلان خواستار شکلگیری حاکمیت بازار آزاد در صنایع پاییندستی خود هستند و اصرار بر گرانفروشی به عامه مردم دارند؟
صادرکنندگان چه حقی دارند که تولیدات کشاورزی مانند همین نخود را از تولیدکنندگان ارزان بخرند یا با ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد بکنند، اما به آنها اجازه صادرات داده شود تا با جذابیت ارزهای گران شده، کل بازار از این نوع کالاها خالی شود؟ آیا وزارت صنعت، معدن و تجارت به عنوان متولی صادرات و واردات در این باره مسئولیتی ندارد؟
آیا اگر مردم از ترس همین بیمبالاتیها و بیتدبیریها نگران جیب خود باشند، بیانصاف و بیمبالات هستند و دولت را همراهی نمیکنند؟
مزید اطلاع باید تأکید کرد که اگر کسی در ژاپن یا کشورهای اروپایی هم به دنیا آمده باشد و تصمیمهای ماههای اخیر را رصد کرده باشد و آبشدن داراییهایش را در مقابل سودهای دهها هزار میلیارد تومانی عدهای ببیند، چه واکنشی خواهد داشت؟ آیا اگر توان داشته باشد حداقل مایحتاج خود را نباید برای آرامش خیال خود هم که شده تأمین کند؟ ما به مردم چه نشانهای از «اطمینانبخشی» ارائه دادهایم؟ آیا مقایسه روز جمعه یک فروشگاه با یکشنبه اطمینانبخش است؟
مردان محترم اقتصادی دولت! قیمتها و نوسانات قیمتی تنها به صاحبان رانت و سرمایه علامت نمیدهد که بازارها را برای صادرات یا انبار کالاهای مورد نیاز مردم تخلیه کنند.
باور کنید مردم نیز با مشاهده مکرر این وضعیت مجبور به تصمیمات عقلایی در حوزه اقتصادی هستند و اگر میشنوند که انباری در تبریز هزاران خودرو را نگه میدارد و هر روز دلالان مطلع (!) خودرو قیمتها را بالا میبرند، هجوم برای ثبتنام نه بر اساس یک نظام گلهوار یا از سر حرص و طمع است، بلکه حاصل نگرانی القا شده از ناکارآمدی تصمیمات شما است.
بنابراین اگر به دنبال «اطمینانبخشی» و همراهی مردم هستید باید نظام تصمیمسازی خود را یکپارچه و قابل اطمینان کنید. مطمئن باشید در صورت مشاهده چنین وحدترویهای که نشان دهد تصمیمات نه برای عدهای خاص که برای همه آحاد ملت است، مردم خواهند گفت: «از تو به یک اشاره / از ما به سر دویدن»