اولين سؤالي كه درباره حادثه رخ داده براي مهدي قائدي، بازيكن استقلال به ذهن خطور ميكند، اين است كه اين بازيكن ساعت 1:30 بامداد در خيابان چه ميكرده است؟!
هرچند كه اين روزها همه نگران سلامتي اين بازيكن جوان هستند و ما نيز اميدواريم كه او بعد از اين حادثه بتواند دوباره به ميدان فوتبال بازگردد، اما اتفاقي كه افتاد، لزوم توجه و مراقبت باشگاهها و تيمهاي فوتبال از بازيكنانشان را دوباره گوشزد كرد.
بارها عنوان كردهايم، نوشتهايم و نوشتهاند كه باشگاههاي بزرگ فوتبال دنيا و سرمربيان صاحب سبك حتي زندگي شخصي بازيكنانشان را اداره ميكنند؛ نوع خورد و خوراك، ساعت رفت و آمد، استراحت، خواب و حتي برنامههاي جنبي، همه چيز تحت كنترل است تا يك بازيكن حرفهاي بتواند در مسير درست موفقيت گام بردارد و اينگونه است كه يك بازيكن تبديل به مسي ميشود و ديگري رونالدو يا نيمار. اين برنامهاي است كه فوتبال ايران از نداشتن آن ضربات زيادي خورده است، چه از نظر نتيجهگيري در مسابقات و چه به لحاظ از دست دادن استعدادهاي خوب و جوان. همين چند روز پيش بود كه نوشته بودند، باشگاه استقلال بايد براي قائدي به دنبال يك دوست خوب و مفيد باشد، بايد براي او باديگارد استخدام كند كه مراقب باشد كي، چگونه و كجا ميرود، ولي ظاهراً مسئولان باشگاه اگر هم اين مطلب را ديده باشند، وقت اجراي آن را نداشتهاند، چون قائدي خيلي زودتر از آنچه فكرش را ميكرديم، چپ كرد!
حتماً مسئولان باشگاه استقلال در مقام پاسخ برخواهند آمد كه قائدي از بازي بعدي تيم در جام حذفي محروم بوده و با هماهنگي باشگاه به بوشهر رفته كه البته اين عذري بدتر از گناه است، چراكه با اين توجيه استقلاليها به بازيكنانشان اجازه ميدهند كه در صورت محروم شدن از يك مسابقه، خارج از ضوابط حرفهايگري هر كاري دلشان خواست، انجام دهند.
با اينكه امروز نوك پيكان اين انتقادات به سمت قائدي و استقلال است، ولي واقعيت اين است كه اين اتفاق بد در تمام باشگاههاي فوتبال ايران همين حالا هم ميافتد و اغلب بازيكنان، بديهيترين اصول حرفهاي را رعايت نميكنند. حضور در سفرهخانهها و استعمال دخانيات و قليان، بيدار ماندن تا ساعات ابتدايي بامداد و رفتارهاي خارج از عرف، چيزهايي است كه در اكثر بازيكنان به ويژه جوانان فوتبال به وضوح ديده ميشود، اما تنها وقتي اتفاقي شبيه آنچه براي قائدي افتاد، رسانهاي ميشود، رخ عيان ميكند.
مهدي قائدي اولين بازيكن از اين دست بازيكنان نيست و آخرين آنها هم نخواهد بود، اگر بنا باشد مسئولان باشگاههاي مثلاً فرهنگي و ورزشي ما مثل گذشته فقط پول بيتالمال را خرج كنند و برنامهاي براي محافظت از استعدادهاي فوتبال كشور نداشته باشند. واژگوني اتومبيل قائدي آن هم در ساعت 1:30 بامداد، آخرين اتفاق نخواهد بود، اگر مسئولان فوتبال به سياست پرداختهاي چندصد ميلياردي ادامه دهند، آن هم بدون اينكه ظرفيت بازيكنان را مدنظر قرار دهند. فوتبال ايران سرشار از استعدادهايي چون مهدي قائدي است، استعدادهايي كه نياز به مراقبت، محافظت و پرورش درست دارند، استعدادهايي كه قبل از واريز كردن پول به حسابشان و در اختيار گذاشتن امكانات، بايد به آنها راه و رسم درست زندگي كردن يك ورزشكار حرفهاي را بياموزيم، بايد به آنها ياد بدهيم كه بزرگان فوتبال دنيا با اينكه ميتوانند از هر لذتي بهره ببرند و به لحاظ فرهنگي و اجتماعي مانند بقيه مردم جوامع خود رفتار كنند، اما محدوديتها را رعايت ميكنند و بهرغم در اختيار داشتن بيشترين و بهترين امكانات و ثروت افسانهاي، خيلي ساده با اين محدوديتها كنار ميآيند.
آموزش، حلقه مفقوده ورزش ايران به ويژه فوتبال است. آموزش درست زندگي كردن، آموزش احترام گذاشتن به بزرگترها و آموزش حرفهاي بودن. غفلت از اين مقوله باعث حضور قائدي در اتومبيلي شد كه هنوز كسي به درستي نميداند چرا ساعت 1:30 بامداد دوشنبه با سرعت بالا در اتوبان بوشهر حركت ميكرده و واژگون شده تا جوان آبيپوشان فوتبال كشور راهي بيمارستان شود و معلوم هم نباشد كه آيا ميتواند دوباره مستعد فوتبال باشد يا خير.
مهدي قائدي در قاعده فوتبال حرفهاي دنيا بايد، بايد و بايد ساعت 1:30 بامداد دوشنبه در منزل و در حال استراحت شبانه باشد، اما چون فوتبال ايران طي همين 21 هفتهاي كه در ليگ برتر حضور داشت، نتوانست او را به درستي آموزش دهد سر از تخت بيمارستان درآورد. براي او و تمام استعدادهاي فوتبال كشورمان آرزوي سلامتي و موفقيت داريم؛ دو فاكتوري كه تنها در سايه مديريت درست و سالم به دست ميآيد.