با اين توضيحات كارآگاهان بعد از بررسي دوربينهاي مداربسته محل حادثه حسام 40ساله را بازداشت كردند، اما او جرمش را انكار كرد و در توضيح به مأموران گفت: «در كار خريد و فروش برنج بودم. آخرين بار به يكي از دوستانم به نام علي بار برنجي فروختم كه او بعد از چند روز تماس گرفت و گفت برنجها نامرغوب بوده است. قبول كردم و رفتم بارم را پس گرفتم، اما مبلغ 2ميليون و 900هزارتوماني كه بابت برنجها گرفته بودم را پس ندادم. از فرزين هم برنجها را گرفتم و مبلغ 900هزار تومان به او بدهكار شدم.»
متهم در خصوص روز حادثه گفت: «مدتي گذشت تا اينكه علي تماس گرفت و خواست به ديدنش بروم. وقتي سر قرار رفتم فهميدم بهانه بوده و چند نفري به من حمله كردند و سوئيچ ماشينم را برداشتند. براي فرار از درگيري پشت فرمان وانت نشستم و با سوئيچ يدكي كه داشتم ماشين را روشن كردم و حركت كردم. باور كنيد تصادف عمدي نبود و من به فرهاد نزدم.»
با انكارهاي متهم اما بنا به شواهد و قرائن موجود كيفرخواست عليه وي صادر و پرونده به شعبه هشتم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستادهشد.
به اين ترتيب متهم صبح ديروز مقابل هيئت قضايي قرار گرفت و بعد از قرائت كيفرخواست از سوي نماينده دادستان، اوليايدم درخواست قصاص كردند.
سپس متهم در جايگاه ايستاد و بار ديگر جرمش را انكار كرد و ماجرا را شرح داد. او در آخرين دفاعش گفت: «باور كنيد به خاطر مشكلاتي كه داشتم، نميتوانستم مبلغي كه به دوستانم بدهكار بودم را بپردازم. مادرم بيماري سرطان داشت و با وجود چند فرزند هزينه درمان او برايم سخت بود. من از آنها مهلت خواستم اما آنها قبول نكردند.» او در پايان گفت: «آن روز به خاطر اينكه از آن درگيري فرار كنم سوار ماشينم شدم و حركت كردم، اما باور كنيد حتي متوجه نشدم كه چرخهاي وانت از روي فرزين عبور كرد. قصد كشتن او را نداشتم و مرگ او يك اتفاق بود.»
در ادامه رياست دادگاه از علي به عنوان شاهد ماجرا خواست تا در جايگاه قرار بگيرد. او در شرح ماجرا گفت: «من و فرزين از قبل نقشهاي نداشتيم و آن روز اتفاقي حسام را در خيابان ديديم. وقتي با او روبهرو شديم از طلبمان صحبت كرديم و خواستم آنرا برگرداند كه همين باعث درگيري شد. آنجا بود كه فرزين مقابل چشم من و ساير دوستان با ماشين از روي فرزين عبور كرد و رفت.»
در پايان هيئت قضايي وارد شور شد.