رهبر معظم انقلاب در سخنراني اول فروردين در حرم امام رضا (ع) در بيان ويژگيهاي رئيسجمهوري كه بايد در خرداد ۹۲ انتخاب شود، بر وجود نقاط قوت رئيسجمهور كنوني و خالي بودن از نقاط ضعف وي تأكيد كردند: «اين را همه بدانند كه آنچه ما براي رئيسجمهور آينده نياز داريم، عبارت است از امتيازاتي كه امروز وجود دارد، منهاي ضعفهايي كه وجود دارد. اين را همه توجه كنند؛ رئيسجمهورِ هر دورهاي بايد امتيازات كسبي و ممكنالحصول رئيسجمهور قبلي را داشته باشد، ضعفهاي او را نداشته باشد. » اين سخنان رهبري، سياسيون و اهل رسانه را بر آن داشت تا در تبيين ويژگيهاي فرد اصلح به سراغ نقاط قوت و ضعف رئيسجمهور كنوني بروند و با بررسي ويژگيهاي مثبت و منفي محمود احمدينژاد، به شناخت فرد اصلح نزديك شوند. در اين گزارش به بيان آنچه از نقاط ضعف و قوت احمدي نژاد در ذهن بود، ميپردازيم و سعي بر آن بوده كه بسياري از اين نقاط قوت و ضعف با عنايت به برخي نقدهاي رهبري از دولتهاي نهم و دهم صورت گيرد. بديهي است اين ليست در هر دو زمينه ميتواند افزايش يابد.
قبل از بيان نقاط قوت و ضعف دولت لازم است توجه كنيم كه اولين پيام سخن آقا اين است كه اين دولت هم نقطه قوت دارد و هم نقطه ضعف و اين انصاف نخواهد بود كه يا صرفاً انتقاد و اعتراض كنيم يا صرفاً تمجيد و مدح!
نقاط قوت
۱- انقلابي بودن و زندهكردن شعارهاي انقلابي
اين ويژگي شايد مشهودترين خصوصيت احمدينژاد در آغاز كار او بود؛ نقطه مثبتي كه از دل آن نقاط مثبت ديگري هم پديدار گشت. محمود احمدي نژاد آدمي بود كه از همان آغاز آمدنش تن به ژستهاي برخي مسئولان سياسي نداد و خود را در دايره تشريفات سياسي تعريف نكرد. راحت حرف زد؛ راحت عمل كرد و از آنچه در قبال كار درستي كه انجام ميداد، ميگفتند، هراسي به خود راه نداد. اين روحيه باعث شد تا او نه تنها هيچگاه در برابر قدرتهاي بزرگ سر تسليم فرود نياورد و منافع ملت را با مسامحه در برابر قدرتهاي خارجي بر باد ندهد، بلكه در فضاي داخلي نيز از انجام كارهاي بزرگ نهراسد و جسارت تحول و نوگرايي را حتي در مقياسهاي بسيار بزرگ داشته باشد. سهميهبندي بنزين و هدفمندي يارانهها تنها نمونههايي از اين جسارت براي انجام كارهاي بزرگ است. از همين روحيه انقلابي است كه شعار «مي شود؛ ميتوانيم» پا ميگيرد و سرلوحه اعمال در مديريت كشور ميشود.
از سويي ديگر احمدينژاد با همين انقلابيگرياي كه به تدريج و با فاصله گرفتن از ارزشهاي انقلابي در دولتهاي سازندگي و اصلاحات از ذهن مردم دور ميشد، توانست ارزشها و شعارهاي انقلاب اسلامي را احيا كند؛ گرچه اينكه تا چه حد در عمليكردن آنها موفق بود، جاي بحث جدي دارد!
۲- تحول در رابطه دولت و مردم
سفرهاي استاني محمود احمدينژاد يك تحول چشمگير در شيوه مديريتي مسئولان بود كه توانست با حضور دولت در نقاط محروم و دور از مركز كه بعضاً حتي مديري در سطح فرماندار را هم به چشم نديده بودند، تحولي در نوع و سطح رابطه مسئولان با مردم باشد. سفرهاي استاني باعث شد تا ساكنين شهرهاي كوچك ايران هم اين باور را بيابند كه مسئولان به فكر آنها هم هستند و تنها پايتخت و مراكز استانها به چشمشان نميآيد. از سويي ديگر نوع رفتار محمود احمدي نژاد در تعامل با مردم باعث شد تا مردم او را از خودشان بدانند و تصور نكنند رئيسجمهور از موضع بالا به آنها نگاه ميكند. شايد براي همين است كه او در ميان روستاييان حاميان بيشتري داشت تا در ميان اهالي شهر.
۳- سياست خارجي انقلابي
محمود احمدينژاد در عين استكبارستيزي و ناچيز حساب كردن قدرتهاي بزرگ در تعاملات بينالملل، به ارتباطگيري با كشورهاي كوچك و به ظاهر بياهميت پرداخت. اين رويكرد موجب شد تا پتانسيل ديپلماسي كشور به جاي آنكه صرف كرنش در برابر قدرتهاي بزرگ و اقناع آنان در برابر سياستهاي جمهوري اسلامي شود- كه اغلب هم نتيجهاي به همراه ندارد و فقط آنها را زياده خواهتر ميكند- صرف گسترش نفوذ ايران در خاورميانه، آفريقا و امريكاي لاتين شود كه نتيجه بخش و مفيد هم بود. در باب مثال همين بس كه گسترش نفوذ ايران در امريكاي لاتين كه تا پيش از اين به حياط خلوت امريكا معروف بود، به حدي رسيد كه امريكاييها مجبور شدند قانوني براي ممانعت از گسترش نفوذ ايران در اين منطقه تصويب و اجرايي كنند.
۴- نشاط و پركاري و كارهاي وسيع عمراني
جوان و با نشاط و پركار بودن رئيسجمهور باعث شد كه امور كشور روي خط رونق بيفتد و از سويي مردم با ديدن پركاري رئيسجمهور به او و آنچه انجام ميدهد، با اعتمادتر نگاه كنند. كارهاي عمراني بسياري در زمان دولتهاي نهم و دهم پيش رفت كه خاطره آن تا هميشه در ذهن مردم ميماند. گازرساني به روستاها تنها يك بخش از اين امور است.
پيشرفتهاي چشمگير در زمينههاي مختلف هستهاي و علمي، مدال آوري در عرصههاي ورزشي و علمي و توجه به دستاوردهاي پزشكي از ديگر نقاط قوت دولت احمدي نژاد است.
نقاط ضعف دولت
۱- تعلل در اجراي اوامر ولي فقيه
از نقاط ضعف محمود احمدي نژاد آن بود كه بعضاً در اجراي برخي احكام و دستورات رهبري تعلل كرد و اين امر باعث شد كه برخي التزام عملي وي به ولي فقيه را كه از خصوصيات رئيسجمهور است، زير سؤال برند و حتي دم از عدم كفايت رئيسجمهور بزنند كه تعلل در بركناري اسفنديار رحيم مشايي از معاون اولي و ابقاي حيدر مصلحي در سمت وزارت اطلاعات و نمايش قهر ۱۰ روزه از اين موارد است. از سويي ديگر اينگونه رفتارهاي محمود احمدي نژاد باعث شد تا رسانههاي معاند شبهه اختلاف در سطوح بالايي نظام و چند دستگي در مديريت كلان كشور را ايجاد كرده و با كنار هم چيدن رفتارهايي از اين دست، به آن دامن بزنند. اين مورد باعث شد كه محموداحمدينژاد بسياري از حاميان خود را از دست بدهد يا حداقل بسياري از حاميانش از او انتقاد كنند.
۲- عدم تعامل با نخبگان حوزه و دانشگاه
محمود احمدي نژاد بر بسياري از تصميماتي كه نادرستي يا به مصلحت نبودن آنها مشهود بوده و توسط كارشناسان و دلسوزان نظام به او تذكر داده ميشد، پافشاري كرد و اين پافشاري را به حساب اقتدار و انقلابيگري گذاشت. حال آنكه اين رفتار او باعث شد در دراز مدت دايره نخبگان از اطراف او پراكنده شده و او نتواند از نظرات دلسوزانه آنها بهره مند گردد.
اصرار بر انتصابات نادرست تنها دولت را پيش چشم ديگران كوچك كرد و از اعتبار آن كاست.
اين از ضعفهاي بزرگ دولت احمدي نژاد بود كه نتوانست با نخبگان حوزه و دانشگاه تعاملي منطقي و مبتني بر هدف مشترك كه حفظ ارزشهاي نظام و خدمت به مردم بود، ايجاد كند.
۳- هزينه كردن دولت مردمي براي حاشيهها
محمود احمدينژاد در سالهاي پاياني دولت خود تن به حاشيهآفرينيهايي داد كه عملاً انرژي و فكر دولت و جامعه را به خود مشغول كرده و از انجام كار درست بازداشت. انتصابات پيشگفته يا اصرار بر افشاگري در مورد ساير مسئولان و نهادها و راه انداختن برخي موضوعات نه چندان مهم همچون بازديد از اوين و نامهنگاريهاي تند در اين زمينه و جدي گرفتن حواشي چيزي بود كه ذهن مردم و آرامش جامعه را به هم ريخت و از دولتي كه خود مسئول تأمين امنيت و آرامش رواني جامعه است، توقع آن نميرفت.
۴- عملكردهاي خلاف شعارهاي داده شده
محمود احمدينژاد با شعار عدالت رأي آورد اما در عملكردش نمونههايي ديده ميشود كه جاي تأمل بسيار دارد. خط قرمز دانستن اطرافيان و دفاع از آنان به هر قيمتي از مواردي است كه عميقاً با شعارهاي وي نميخواند. اين روزها هم كه وي شهر به شهر مشايي را همراه خويش ميكشاند تا هر سفر استاني تبليغي براي مشايي باشد، يقيناً نميتواند منطبق بر عدالت باشد.
تئوريپردازيهاي ديني بدون پشتوانه علمي، موضع نادرست در قبال تحولات منطقه و بيداري اسلامي، نداشتن ثبات مديريتي در كابينه و تمايل به استفاده از مديران مطيع، اجراي سليقهاي قانون، عدم تعامل درست با مجمع تشخيص مصلحت و مجلس و قوه قضائيه و عدم توجه به سياستهاي فرهنگي از ديگر نقاط ضعف دولت احمدينژاد محسوب ميشود.